ششمین جلسه از دوره بیست و هشتم کارگاههای آموزشی عمومی ویژه مسافران و همسفران با استادی دیدهبان محترم آقای علیرضا زرکش, نگهبانی آقای حسن و دبیری آقای محمد صالح با دستور جلسه(سیستم ایکس) در روز شنبه 20 مهرماه 1398 ساعت ۱۷ آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه امروز راجع به سیستم ایکس است.
راجع به این سیستم در این هفته میخواهیم صحبت کنیم که مجهول است و باید ایکس آن پیدا شود جناب آقای مهندس فرمودند که شاید سالها و قرنها طول بکشد که این سیستم شناخته شود.
آدمها سخت ایمان میآورند که چه اتفاقاتی در اطراف آنها رخ میدهد ولی در واقعیت خداوند در نزدیکی ماست.
خیلیها تلاش کردند که ژن انسان را تغییر دهند. خیلی مواقع ژن انسان بهجای اینکه به جلو حرکت کند به عقب حرکت میکند مثل بمباران هیروشیما
تو کنگره جهش ژنتیک روبهجلو صورت میگیرد که این هم برای مسافران و هم برای همسفران اتفاق میافتد.
سواد را اینچنین تعریف میکنند: میگویند وقتی کسی بتواند سرنوشت خود را تغییر دهد.
در حقیقت انسانهایی سواد دارند که در عصر امروز به یک توانایی دست پیدا کنند که بتوانند تغییرات بزرگ در زندگی خود رقم بزنند و بتوانند مسائل و مشکلاتشان را حل بکنند که این اتفاق برای مسافران و برای همسفران در کنگره میافتد. ژن میتواند ساختار خو را تغییر دهد, در یک صورت این اتفاق خواهد افتاد که صاحب جسم , خود را تغییر دهد اینزمانی اتفاق میافتد که شخص بتواند دانایی خود را افزایش دهد یعنی من علیرضا زمانی که میزان دانایی خود را تغییر میدهم ژنتیک من همتغییر پیدا میکند, ناخودآگاه, ژن من تغییر خواهد کرد، این را من نمیگویم بلکه علم ژنتیک میگوید و این اتفاق در کنگره میافتد.
سیستم ایکس تمام زنان و مردان در کنگره 60 تغییر خواهد کرد اگر تسلیم کنگره باشند اگر سعی کنیم صالح باشیم در کنگره این اتفاق میافتد حالا قطعاً این قضیه اثبات میشود، در کنگره همیشه از سر ماجرا وارد میشوند و تا ته ماجرا میروند میگویند آقا خوب شد بیاوببین برای چه خوب شد و این شامل تکتک ما میشود و امیدوارم که همه ما قدر این قضیه را بدانیم . قدر این قضیه یعنی مقدارش و برای من این مقدار خیلی زیاد است و این زیادی را باید یکطوری هضم کنم, یعنی یکطوری این توان را در خودم به وجود آورم که آن را مال خودم نمایم.
این سیستم ایکس وجود دارد ولی مال من نیست و مال تو نیست، مال کسی است که آن را درک کند و مال کسی است که آن را انجام دهد, مال کسی است که این توانایی را در خود به وجود آورد, ولی یک اصل دارد, این اصل در وادی چهاردهم هست. البته من اینطور فکر میکنم و نظر من این است تا وقتیکه نروی در خانه و اسبابت را نچینی آن خانه مال تو نیست تا وقتیکه کلید ماشین را نگیری و سند آن را انتقال ندهی مال تو نیست بحث مالکیت است مالکیت 100 درصد یعنی سند آن به اسم شما خورده باشد. وقتی سند آن به نام شما میخورد که بتوانی و توان پرداخت آن را داشته باشی . و توان انتقال آن را داشته باشی .
خیلی از بزرگواران به کنگره میآیند و بعد از رهایی میروند, من نمیخواهم قضاوت کنم که خوب یا بد است و فقط این را میدانم که وقتی آموزش کامل میشود که من توان انتقال آن را داشته باشم .
کنگره دارد روبهجلو پیش میرود و وادیها هم فصلبهفصل ورق میخورد, فصل وادی 14 است, فصل بخشش است فصل محبت است فصل عشق است. میگوید چه کسی عاشق است؟ چه کسی محبت دارد؟ کسی میآید کسب دانش میکند و در مسیر, کمک میکند و برای انتقال آن سعی و تلاش میکند. اگر وادی 14 کامل نشود به نظر من سیستم ایکس کامل نمیشود من اعتیاد را درک میکنم چون زمانی که مصرفکننده بودم با جزئیات آن را درک کردم، وقتی داشتم درمان میشدم هم درک کردم, این را با تمام سلولهایم درک نمودم و نیز ساختار ژنتیکم و میزان دانایی من،
و من نمیتوانم از این مهلکه فقط خودم را نجات دهم و دست خودم و خانوادهام را بگیرم و بروم بیرون, ما به هم وصلیم و تنهایی معنی پیدا نمیکند ما چه بخواهیم و چه نخواهیم اهل این محل هستیم و این موضوع وقتی معنی پیدا میکند که من بتوانم فردای خودم را تغییر دهم . چیزی که من در کنگره آموختن و وارد این قضیه شدم و با توانایی که کنگره به من داد این بود که چگونه شکر گذار کنگره باشم. من نمیتوانم کمک کنگره را تلافی کنم چون باخدا طرفیم هیچوقت نمیتوانم با کنگره حساب خودم را صاف کنم . آدمها جایی میتوانند کمک کنند که گذشته خود را احساس کرده باشند. ما پنجاهتا شعبه داریم ولی در مقابل مصرفکنندگان مواد مخدر هیچی نیست.
خیلیها هنوز درگیر هستند و نیازمند هستند برای اینکه این صدا این نیرو این حس و توانایی و این سیستم ایکس به آنها برسد و سیراب شوند . مسئول این قضیه چه کسی است؟ منی که از آن استفاده کردم و این توانایی را در درون به وجود آورده تا بتوانم آن را انتقال دهم . چه علمی و چه مالی, من در پارک طالقانی هم گفتم که ما چهارتا جشن داریم در کنگره که آن افراد دیده میشوند و از آنهایی که میخواهیم و میبینم تشکر میکنیم. ایجنت, مرزبان, راهنما و همسفر که آن را تکرار میکنیم ولی در جشن گلریزان ما از کسی که نمیبینم تشکر میکنیم و آن خداوند است .
باید همه ما به یکمیزان خدمت کنیم. مهم نیست که به چه کسی کمک میکنی و درنهایت ما به خودمان کمک میکنیم.
کلمه محبت را در گوگل جستجو کنیم میبینیم که با هر مرام و مسلک و هر دینی و در هر کشوری, این محبت است که معنا پیدا میکند و میماند . و همه میگویند این محبت را انتقال بده زیرا که این کنگره است که این شرایط را به وجود آورده است .که من با هر توانایی که دارم این بخشش و حاتم بودن را تجربه کنم . و امیدوارم که در هفته گلریزان همه شرکت کنند و هرکسی باقدرت وتوانش ولی با همه قدرتش . یکی قدرتش 50 هزار تومان است اصلاً" مهم نیست ما که محاسبه نمیکنیم کسی که باید محاسبه کند خودش محاسبه میکند. من دیدهبان لژیون مالی هستم اصلاً به من ربطی ندارد، آنکسی که دارد حسابوکتاب میکند شخص دیگری است و او میداند. کی میداند توان کسی چقدر است فقط خود خدا و خود ما.. یکی با شش میلیون میآید و وارد لژیون سردار میشود . ما جناب مهندس را میشناسیم و با افکار و اندیشه او آشنا هستیم، سیدیها را گوش میکنیم و مینویسیم، آقای مهندس وقتیکه به یکی صفت دنور و بخشنده میدهد یک حکمتی در آن است وقتی کسی از مالش میگذرد باعث جهش بزرگی در زندگی او میشود و اتفاقات خیلی بزرگی رخ میدهد.
برای جاری شدن تفکر کنگره یکی میآید پانصد میلیون و یکی میآید یک میلیارد و یکی هم صد هزار تومان میدهد. امیدوار هستم به این قضیه فکر کنید چون جای فکر کردن دارد. چون این نکته بسیار مهم است و مهم بودن آن کلیدی بودن آن است خیلی از درها را باز میکند.کسانی که در خدمت مالی مشارکت کردند بروید و در لژیون سردار با آنها صحبت کنید و اعتقاد آنها را بپرسید.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید ممنون و تشکر میکنم .
خلاصه نویسی : مسافر امیر از لژیون هفتم
تایپ : مسافر مهرداد از لژیون هشتم
عکس: مسافر مهدی از لژیون دهم
تنظیم و ارسال : مسافر مصطفی بیات
- تعداد بازدید از این مطلب :
1430