English Version
This Site Is Available In English

برداشت از سی دی درب دیگر مهندس دژاکام

برداشت از سی دی درب دیگر   مهندس دژاکام

برداشت  مسافر غلامرضا رهجوی راهنمای محترم حسین لژیون چهارم پیرامون سی‌دی “درب دیگر” مهندس دژاکام
استاد فرمودند این مبحثی که در موردش صحبت می‌کنیم، مربوط به تاریخ 74/4/16 است. این سی‌دی در واقع برای همه، یعنی به صورت عام برای عموم است و در مورد جهان‌بینی است؛ اینکه ما از چه روزنه‌ای به مسائل نگاه کنیم. جهان‌بینی از نگاه ما، جهان‌بینیِ قدر است و از چه زاویه‌ای نگاه می‌کنیم و چند درجه است؛ ۶۰ درجه، ۴۰ درجه، ۹۰ درجه یا ۳۶۰ درجه؟ که برمی‌گردد به تفکر و اندیشه ما.
نکته‌ای که وجود دارد این است که اگر برای ما مشکلی پیش بیاید، مثلاً دکتر به شما بگوید سرطان خون داری، و این حرف باعث شود من تمام کارهایی که برای آن تفکر کرده بودم را از دست بدهم یا ناامید بشوم… وقتی خودم می‌گویم در کنگره ۶۰ هر فردی ۴۰ سی‌دی را نوشته باشد، به ذره‌ای از آن آگاهی می‌رسد. جهان‌بینی در کنگره خیلی برای یک مسافر مهم است، چرا که به زندگی واقعی می‌رسد و می‌فهمد از چه دریچه‌ای قبلاً به چه چیزهایی فکر می‌کرده و الان، بعد از سفر کردن در کنگره، به چه دیدگاهی رسیده است. مثل این می‌ماند که از خرابی به آبادی رسیده است.
ما همیشه باید این را بدانیم که در مسائل زندگی، بدی و خوبی با هم هستند. من تا بدی را نشناسم، خوبی را درک نمی‌کنم، یا برعکس، تا خوبی را نشناسم، بدی را نمی‌فهمم. پس به این نتیجه می‌رسم که باید بارها و بارها این را در جهان تکرار کنم تا زندگی کردن را یاد بگیرم و گستره آن را درک کنم و هر چیزی را، چه خوب و چه بد، یاد بگیرم. مهم این است که همه چیز به خودم برمی‌گردد.
مثل خودم که در این چند سال در کنگره ۶۰ در حال درمان هستم؛ اگر نتوانستم در سری‌های قبل موفق شوم، همه چیز دست خودم بوده است. من خودم درست گوش ندادم، اهمیت درست ندادم، قبول نمی‌کردم. هم حضور داشتم در کنگره و هم قبول نداشتم، درست فکر نکردم، سی‌دی‌هایم را درست ننوشتم. برعکس این سری که الان واقعاً حالم خیلی خوب شده و با اینکه خیلی مشکل دارم، ولی کنگره خیلی به من کمک کرده و از راهنمای عزیزم واقعاً ممنونم. بسیار زیاد! و خودم می‌دانم با خودم چند چند هستم. خدا را هزاران بار شکر می‌کنم بابت این لحظه که در کنگره هستم، چون همیشه فکر می‌کردم مشکل از دیگران است و جهان را از سوراخ کلید می‌دیدم. من وقتی به گذشته خودم نگاه می‌کنم، هر چه تلاش می‌کردم، به نتیجه نمی‌رسیدم. واقعاً انگار افتاده بودم توی چاه و تازه از چاه درآمده‌ام.
من کاری به کسی ندارم و این حرف‌ها را فقط برای خودم می‌زنم و صادقانه می‌گویم الان خیلی حالم خوب است چون سی‌دی‌هایم را نوشتم و تازه به نتیجه رسیدم. مسئله دیگری که هست، مسئله آگاهی من است. من هر چقدر آگاهی داشته باشم، همان اندازه زندگی می‌کنم. وقتی اول صبح بیدار می‌شوی و ۱۱ شب می‌خوابی، این یعنی آگاهی، چون شما به آگاهی رسیده‌ای و اگر غیر از این باشد، به مشکل می‌خوری چون در موردش تفکر نمی‌کنی.
یک مسئله دیگر این است که “با دوستان مروت، با دشمنان مدارا”. هر دشمنی که در مقابل شما شمشیر می‌کشد و پرچم سبز را پاره می‌نماید، با چوب پرچم بجنگید و درفش ارغوانی یا بنفش برافرازید. چون وقتی زیاد مدارا می‌کنی، از ما سوء استفاده می‌شود. یک موقع هست از روی قدرت مدارا می‌کنی و یک وقتی هست از روی ترس مدارا می‌کنی. ما نباید انتظار داشته باشیم در مقابل نیروهای منفی بتوانیم جان سالم به در ببریم. وقتی می‌توانیم در مقابل این‌ها مقاومت کنیم که آگاهی کامل داشته باشیم و تا نیروی مثبت به کمک ما بیاید و ما را از فکری که داریم، از موضوعی که هست و حل نمی‌شود، استفاده کنیم. مثل این می‌ماند که ما فقط دعا کنیم برای حل مسئله‌ای؛ این‌جوری نیست، باید تلاش کنیم، کوشش کنیم تا آگاهی پیدا کنیم. اگر ما سدها را بشکنیم، یعنی موانعی که در سر راه است را برداریم و پیش برویم، خواهید دید که شما از آگاهیِ غیرممکن برخوردار هستید. چون وقتی دانش داشته باشیم، قدرت داریم و می‌توانیم با سختی‌ها و مشکلات کنار بیاییم و حل‌شان کنیم. اگر بتوانیم زمانی که در اختیار داریم را از دست ندهیم و سعی کنیم از زمانی که در اختیار ما هست حداکثر استفاده را کرده باشیم و به انجام برسانیم و ایمان به خداوند، ما را قوی می‌کند. بعضی از ما انسان‌ها به خداوند اصلاً ایمان نداریم و هیچ کمکی از طرف خداوند به ما نمی‌شود، چون ایمان به خداوند در قلب انسان است.

مرزبان خبری : مسافر صادق
عکاس : مسافر مصیب
ویراستاری : مسافر مصیب
ارسال : مسافر محمدرضا

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .