English Version
English

جایگاه اسیستانت؛ فرصتی برای آموزش

جایگاه اسیستانت؛ فرصتی برای  آموزش
سلام دوستان صبا هستم یک همسفر، عضو لژیون سردار
 
در ابتدا این هفته را به‌تمامی خدمتگزاران کنگره 60 در جایگاه مرزبانی، ایجنتی و اسیستانتی تبریک می‌گویم و امیدوارم به بالاترین توفیقات در این جایگاه برسند و با خدمت سالم خود، امکان رهایی‌های بیشتری را به وجود بیاورند و در ایجاد صلح و آرامش در هستی، نقشی خوب داشته باشند.
 
یکی از جایگاه‌هایی که همواره دوست داشتم تجربه کنم، جایگاه مرزبانی بوده است، همیشه اولین تصویری که از یک جایگاه می‌بینی نقش بسیاری در ذهن دارد و می‌تواند در احساس و گرایشات انسان به سمت آن جایگاه مؤثر باشد. موج خوب کنگره 60 را با مهربانی یک مرزبان، در اولین روز ورودم درک کردم. وقتی با ترس و اضطراب بالا وارد کنگره شدم، اولین کسی که به‌سوی من آمد و از نوع برخوردم متوجه تازه‌وارد بودنم شد و به گرمی پذیرای من شد و مرا راهنمایی  و تشویق به صبر نمود مرزبان همسفران بود و همین برخورد تأثیر خیلی بالایی در ادامه حضور من داشت.
 
گاهی انسان به حساسیت جایگاه‌هایی که در آن قرار دارد واقف نیست و شاید یکی از علت‌هایش این باشد که اگر وسعت عمل خود را ببیند دیگر از ترس نتواند کاری انجام دهد؛ چون تا بی‌نهایت، یک رفتار اشتباه می‌تواند اثر داشته باشد و یا اگر اثرِ عملکرد درست خود را ببیند دچار عُجب شود. آقای مهندس بارها فرموده‌اند که شما به‌واقع نمی‌دانید که در چه مکانی و چه جایگاهی قرار دارید!
 
درست است برخی از جایگاه‌ها به‌قدری بزرگ هستند که قابل‌درک نیستند و یا به‌قدری نزدیک که از حوزه دیدِ ما خارج هستند که شاید با خارج شدن از آن و یا فاصله گرفتن از آن بتوان به عظمت آن پی برد.
 
 
 
همه جایگاه‌های خدمتی در کنگره 60 خیر هستند و به‌قول‌معروف اگر درست حرکت کنیم متناسب با نیاز ما به آموزش‌ها، جایگاه‌ها ما را انتخاب خواهند کرد. یکی از جایگاه‌هایی که خیلی دوست داشتم که تجربه کنم خدمت در جایگاه مرزبانی بود، میل من به آموزش بسیار زیاد است و از آغاز ورودم این جملات که جایگاه مرزبانی آموزش بالایی دارد، مرزبانی روی گدازه‌های آتش راه رفتن است، بیشترین تجربه مدیریتی دارد و... را بسیار می‌شنیدم و دریافت این‌همه آموزش و تجربه، در یک دوره خدمتی کوتاه‌مدت را دوست داشتم؛ ولی به لطف خداوند، در آزمون کمک راهنمایی قبول شدم و با خدمت در این جایگاه، مسیر آموزشی دیگری را پیش گرفتم.
 
یکی از علت‌هایی که دوست داشتم مرزبان شوم این بود که همیشه تشخیص عمل سالم سخت‌ترین کاری است که هر انسانی می‌تواند انجام دهد؛ چراکه تشخیص، از خودِ عمل سخت‌تر است. اگر باور داشته باشی کاری که انجام می‌دهی درست است، از بالا و پایین شدن مسیر خسته نمی‌شوی. بزرگان هم می‌فرمایند که همیشه انتخاب، بین بد و بدتر است که سخت است و تعیین راه درست در این مقوله بسیار سخت است وگرنه تشخیص بین خوب و بد، کار دشواری نیست. همه ما می‌دانیم دروغ بد است، ربا حرام است، غیبت بد است و ... ولی جاهایی که ضد ارزش‌ها لباس تقوا به تن می‌کنند درک ماهیت اعمال کار سختی است و یکی از نشانه‌های توانمندی این است که به هسته افعال نفوذ کنی و از انجام اعمالی که حرکت در مسیرِ درست را برای خودت و دیگران دچار مشکل می‌سازند دوری‌کنی، همین پرهیزگاری‌ها و دوری جستن‌ها تو را سعادتمند خواهد ساخت.
 
جایگاه مرزبانی، فرصت بسیار خوبی برای کسب این قدرت است؛ چون ذره‌ذره در شرایطی قرار می‌گیری که باید مصالح کنگره را به مصالح خودت ترجیح دهی، قوانین را بر میل خودت برتر بدانی، دیگر منم منم کم می‌شود و صورت‌مسئله‌ات می‌شود اینکه چه چیزی درست است؟ چه چیزی درست‌تر است؟ چه چیزی خیر است؟ دغدغه‌ات می‌شود انجام عمل سالم، عمل سالمی که شاید در آن رنج و سختی هم باشد؛ ولی خیر است.
 
انبیا و اولیا و فرستادگان الهی هم به دنبال اجرای قوانین خداوند بودند و هدفشان نجات خلق از نیروهای شیطانی بوده؛ پس حرکت در این مسیر می‌تواند ما را به خداوند نزدیک‌تر سازد.
 
علی ایحال، امسال به لطف خداوند و بزرگان کنگره 60، خدمت در جایگاه اسیستانتی روزی‌ام شده است و حدود کمتر از یک ماه است که وارد این جایگاه شده‌ام. خدمتِ خوب عزیزانی که در این جایگاه هستند، این بستر را برای قرار گرفتن در این جایگاه و کسب آموزش‌های جدید برایم فراهم ساخته است که از همه آنها سپاسگزارم. زمانی که وارد مدرسه می‌شویم که باسواد نیستیم بلکه بعد از یک سال آموزش، توانایی خواندن و نوشتن پیدا می‌کنیم، در زمان ورود به هر جایگاهی، تازه، شرایط آموزش برای ما فراهم می‌شود؛ ولی نوع عملکرد ما در طولِ زمانِ خدمت، جایگاه را برایمان به ارمغان خواهد آورد.
 
معمولاً در ابتدا که انسان هر جایگاهی را به دست می‌آورد هیجان‌زده است، من نیز از این قاعده مستثنی نیستم و خاطرم هست زمانی که در شعبه آکادمی در جوار خانم آنی بزرگوار، مشغول بستن پیمان بودم فقط گریه می‌کردم و گاهی توان ادای کلمات پیمان برایم سخت می‌شد، باورم نمی‌شد که من می‌توانم به این‌همه عهد و پیمان پایبند باشم. چقدر سخت است سالم بودن و درست عمل کردن و خدمتگزار خلق بودن.
 
همه اینها جذاب هستند و ذوق‌زده می‌شوی از اینکه می‌توانی این‌همه رشد کنی؛ ولی در عمل، پرداخت هزینه رشد کار هر کسی نیست. گاهی اوقات با ورود به جایگاه از همانی که هستیم هم تنزل می‌کنیم و می‌گوییم کاش این کارها را نمی‌کردم و... شاید اگر کس دیگری جای من بود بهتر از من عمل می‌کرد.
 
خودم را در مقابل این‌همه لطف و اعتمادی که به من شده مسئول می‌دانم، باید جور دیگری فکر کنم، باید دغدغه‌هایم تغییر کند، حوزه اثرگذاری‌ام تغییر کرده و گاهی یک پاسخ به‌ظاهر بد می‌تواند نتیجه‌ای داشته باشد که برای جبرانش باید خیلی زحمت بکشم .
 
این روزها خیلی به نحوه خدمتم فکر می‌کنم که اولویت من در جایگاه اسیستانتی چه باشد؟ مسیرهای رشد در یک شعبه چیست؟ وبلاگ است؟ لژیون سردار است؟ لژیون تازه واردین است؟ ورزش نمایندگی است؟ عملکرد کمک راهنماهاست؟ عملکرد مرزبان‌هاست؟ و... و هزاران سؤال دیگر که چگونه می‌توانم بهتر و بهتر خدمت کنم و روزی که از این جایگاه خارج می‌شوم افسوس نخورم که اگر این کارها را انجام می‌دادم شاید بستر بهتری برای آرامش خانواده‌های دربند اعتیاد فراهم می‌شد و از آسیب بیشتر آنها جلوگیری می‌شد.
 
من چه تغییری باید بکنم تا خواسته‌ام، خواسته پانصد نفر باشد؟ چگونه عمل کنیم که این ساختار را حفظ کنیم برای آیندگان و...
 
 خدا را شاکرم که به من فرصتی داده که خدمتگزاری را تمرین کنم و از خداوند کمک می‌خواهم که به من و همه خدمتگزاران کنگره 60 توانایی لازم را برای انجام عمل سالم، در راستای اهداف الهی کنگره 60 عنایت کند تا ان شاالله از نیروهای راستین باشیم و رضایت جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان را کسب کنیم.
 
 
 
 
ویراستاری: همسفر الهام قدیری 
ارسال: همسفر سمیرا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .