سیزدهمین جلسه از دور هفدهم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان پارک طالقانی با دستور جلسه «وادی اول (با تفکر ساختارها آغاز میشود، بدون تفکر آنچه هست روبهزوال میرود) و تأثیر آن روی من» با استادی دکتر بهنام و نگهبانی جناب مهندس و دبیری دکتر محمدعلی روز جمعه مورخ 12/07/98 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان دکتر بهنام هستم همسفر، اینجانب پزشک عمومی هستم، از حدود پانزده سال پیش در حوزه اعتیاد فعالیت میکنم و الان نزدیک به ده سال است که کلینیک خود را دایر کرده و حدود هفت سال است که افتخار آشنایی با کنگره 60 را دارم. تشکر میکنم از نگهبان جلسه که این فرصت را در اختیار من قرار دادند که یک بار دیگر در خدمت شما عزیزان باشم.
دستور جلسه وادی اول است. دوستان مستحضر هستند که اولِ سال آموزشی کنگره 60 که همان مهرماه است، اولین دستور جلسه صورتمسئله اعتیاد است که هفته پیش راجع به آن صحبت شد که بلاشک یکی از مهمترین دستور جلساتی است که در لیست دستور جلسات کنگره 60 قرار دارد چون زیربنای ادامه کار است. اصولاً ما باید ببینیم چرا اینجا جمع شدهایم و قرار است چه چیزی را درمان بکنیم و فرد مصرفکنندهای که برای درمان خود مراجعه میکند، باید بداند که چه مشکلی دارد و قرار است چه چیز را درمان کند. بهدرستی صحبت شد که اعتیاد بیماری است شامل اختلالات جسمی و مسائل روحی و روانی؛ یعنی این باور برای فرد ایجاد میشود که نگاه او باید خیلی فراتر از این باشد که یک سم وارد بدن او شده و باید از بدن او بیرون آورده شود. حالا که این باور و این تعریف درست از اعتیاد شد در قدم بعدی باید نقشه راه درمانی، برای فرد مصرفکننده تعریف کنیم، در باور کنگره 60 این نقشه راه، همان چهارده وادی است که تعریف شده که اگر فرد مصرفکننده در شروع سفر وادی به وادی جلو برود درست مثل یک مسافر، این وادیها در این مسیر کمک او هستند، نشانه راه او هستند، اگر این سیزده وادی را بهدرستی درک کنیم و اجرایی کنیم، در زندگی خودمان قطعاً میتوانیم به وادی چهارده که وادی عشق هست برسیم و میتوانیم ادعا کنیم که به مرز سلامت و تعادل جسم و روح و روان رسیدهایم و حالا انسانی شدهایم که میتوانیم به بودن خودمان افتخار کنیم. در چهار وادی اول تمرکز روی بحث تفکر است. اصولاً وجه تمایز انسان با سایر موجودات همین تفکر است. اگر یک نگاه کوچک به نوزادی که به دنیا میآید بیندازیم میبینیم که سر او یکسوم جثه او را تشکیل میدهد. انگار خداوند میخواهد بگوید که جسم او ابزاری هستند در اختیار افکاری که در سر او شکل میگیرد. بحث تفکر و اینکه با تفکر ساختارها آغاز میگردد میخواهد به ما بگوید که تمام ساختارهای دوروبر ما میتواند مادی باشد مثل همین صندلی و ... حتماً برای ایجاد آنها تفکری پشت آنها بوده است، اما منظور اصلی نویسنده ساختارهای غیرمادی و اصلی وجودی و زندگی ما است که آن ساختارها نیز پشت خود یک تفکر دارند. به معنی اینکه هر چیزی، مثل این جلسهای که ما در آن حضور داریم، سفری که میرویم، انتخابهایی که میکنیم، همه اینها در زندگی ما یک ساختار است؛ از این وادی این نتیجه را میتوانیم بگیریم که اگر ما در زندگی خودمان یک ساختار اشتباه میبینیم برگردیم به اینکه آن عامل ایجادکننده آن ساختار یک اشتباه داشته است به عبارتی یک ساختار اشتباه نتیجه گرفته شده از یک تفکر اشتباه است. مثل یک سفر ساده، ما سفری میرویم و به ما خوش نمیگذرد. وقتی برمیگردیم به زمان قبل از سفر میبینیم به خیلی چیزهای مهمی که قرار بوده روی آن تفکر کنیم، نکردهایم؛ زمان سفر کی باشد، همسفر ما چه کسی باشد، چه امکاناتی داریم و ... یا یک کاری را میخواهیم شروع کنیم، بدون اینکه تمام الزامات آنها رعایت کرده باشیم: تفکر در مورد نوع کار، در مورد تواناییهایمان، یک کاری را شروع میکنیم و بعد میبینیم که در آن کار موفق نمیشویم، حتی اگر موفق شویم ازنظر مالی، میبینیم که ما ازنظر روحی راضی نیستیم چون با ساختارهای ذهنی ما جور درنمیآید. در انتخاب همسر، فقط ملاک مثلاً ظاهر فرد، فقط ثروت فرد، عنوان شغلی فرد، اینها را ملاک قرار میدهند بدون یک تفکر درست و میبینیم که آن زندگی دوام پیدا نمیکند. پس هر اتفاق بدی که در زندگی ما افتاده است به پشت آن نگاه کنیم، اگر نگاه کنیم که چه شد که من معتاد شدم؟ مهمترین سؤالی که در وادی اول اصرار هست که مسافر از خودش بپرسد این هست که چه شد که من معتاد شدم و ما این تفکر را در او غالب میکنیم. آن روز که من مواد را در دست گرفتم، حتماً فکر نکردم که در درازمدت چه مسائل و مشکلاتی برای من به وجود میآورد که ادامه دادم و مصرف کردم، حتماً خودم را نمیشناختم، از اعتیاد باور اشتباهی داشتم، باور اشتباهی در مورد خودم داشتم که توانمندیهای من خیلی متفاوتتر از آدمهای دیگر است بنابراین اعتیاد برای من معنی ندارد. اگر کمی با خودمان صادق باشیم میبینیم که تمام اتفاقات زندگی ما از همین باور اشتباه و نداشتند تفکر عمیق منتج میشود. بحث بحث گستردهای است.
اشارهای نیز به سی دی «حرکت» میکنم که بیارتباط به تفکر نیست. در مورد الزام حرکت صحبت کرده است که سکون به معنی افتادن است، یک دوچرخهسوار تا وقتی رکاب میزند و حرکت میکند روی پا است و بهمحض اینکه میایستد، میافتد. حرکت الزام زندگی کردن است؛ اما این حرکت همانطور که تفکر درست و غلط دارد و نتیجهاش هم به همان نسبت درست و غلط میشود؛ حرکت هم باید به همان سبک و سیاق باشد یعنی یک حرکت درست ما را به یک جای درست میرساند، پس قبل از حرکت بایستیم، تفکر کنیم راه درست را پیدا کنیم و وقتی از راه درست اطمینان پیدا کردیم آنوقت محکم و استوار در آن حرکت کنیم. ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
سلام دوستان دکتر اعظم هستم همسفر:
وادی اول، ازنظر تعداد صفحات خیلی محدود است ولی وقتی به درون آن میرویم متوجه میشویم که روی هرکدام از جملات آن خیلی مطالب است و به گفته استاد خیلی گسترده است. اینکه اول همهچیز مثل صفحه سفید نقاشی است و بعد با هر تفکری یک تصویر ظاهر میشود، تصویر به تصور درمیآید و الیآخر، دوستانی که وادی را مطالعه کردهاند میدانند که درواقع زمانی که آقای مهندس وادیها را شروع به نوشتن کردند؛ در ذهن ایشان بود که ما درواقع داریم روی همان صفحه سفید نقاشی تصاویر را ایجاد میکنیم که فرد را به درمان و رهایی نزدیک کند. چون یک فرد مصرفکننده فکر میکرده اما تفکرات او در جهت ضد ارزش و تفکر منفی بوده است. در این وادی یاد میگیرد که الآن فکر کنم و بعدازاینکه فکر کردم یک کاری را انجام بدهم، مثلاینکه خود من در زندگی روزمره عکسالعملی نشان میدهم که بعد میبینم عکسالعمل اشتباهی بوده است و این نشان میدهد که من هنوز تفکر کردن را یاد نگرفتهام. چون اگر تفکر کنم بعداً برایم مسائلی به وجود نمیآید که مجبور شوم آن را اصلاح کنم. یعنی درواقع این وادی میخواهد پایه رفتارها را آموزش بدهد که اگر فکر کنید خیلی از کارها را انجام نخواهید داد. من بارها در اتفاقات رانندگی برایم پیشآمده که یک حرکتی انجام دادهام و بعد فکر کردم که ایکاش این حرکت را نمیکردم. این وادی بسیار مهم است. در این وادی اشارهشده است که شما هر تفکری در ذهن خود دارید عملکرد آنهم بعدازآن خواهد آمد، بنابراین به رهجو آموزش میدهد که با آن تفکر مثبت خود در یکجهت ارزشی حرکت کنید که همان ارزشهای جهانی تلقی میشود. ممنون.
سلام دوستان دکتر مسعود هستم مسافر:
ملتهایی هستند که اول فکر میکنند و بعد کار را انجام میدهند و یک سری کشورهایی هم هستند که ما هم جزء آنها هستیم که خیلی تفکر در مورد کاری که میخواهیم انجام بدهیم نداریم؛ و وقتی هم که کاری را شروع میکنیم خیلی دچار تزلزل میشویم که آیا بشود یا نشود. بعد میبینیم که پنج برابر وقت صرف شد و به نتیجه هم نرسیدیم به خاطر اینکه ما عادت نکردهایم تفکر کنیم؛ که اول بدانیم چه چیزی میخواهیم. فرزند ما که به دنیا میآید مثل یک صفحه سفید است و نقشها را معمولاً والدین میکشند، نقشهایی که آرزوهای سکوب شده خودمان بوده است را در فرزندانمان تولید میکنیم، یعنی مرتب یک لغتهایی، بکار میبریم، دکتر جان، مهندس میشوی و درنتیجه بچههای ما از همان اول ذهنشان به دنبال چیزهای غیرواقعی میرود چیزی که ممکن است بشود، ممکن است نشود و آنها برایشان ارزش میشود. درنتیجه اگر برای دخترمان یک خواستگار بیاید که دانشجوی پزشکی یا مهندسی است یا و ... چشمبسته میگوییم قبول درصورتیکه شاید ما فقط بر مبنای ظاهر قضاوت کردهایم و این زندگی دوامی نداشته باشد. در مورد حرکت هم؛ دقیقاً همینطور است باید ببینیم که ما چه حرکتی را شروع میکنیم، به کدام سمت میخواهیم حرکت کنیم، یعنی ما باید قبل از حرکت تفکر کنیم. جمله قشنگی از استاد عزیزم که میفرمایند: کشتیبانی که جهت حرکت خود را گم کند، هر بادی را دشمن میپندارد؛ یعنی مرتباً دارد برعلیه باد، چیزی که شاید آمده باشد به کمک او میجنگد و همیشه سرگردان میماند مانند چیزی که در اعتیاد ما دیدهایم و امروز فقط باید خدا را شکر کنیم که یک روشی برای درمان اعتیاد پیدا شده است که اول به ما میگوید آقا شما میخواهید حرکت کنید ببینید به کجا میخواهید بروید، آیا فقط هدف ترک مواد است، اگر این است که کاری ندارد میتوانید با دارو، با کمپ با به تخت بستن ترک مواد کنید ولی آیا به تعادل و تفکر میرسید؟ و یادمان باشد که در مثلث دانایی خیلی جالب است که ما علم و دانش را بهعنوان یک پایه را قبول داریم، تجربه آن دانش را نیز قبول داریم اما تفکر راجع به تجربه و دانش را باید بالاتر از همه بدانیم چراکه اگر تفکر نباشد مثلث دانایی در زندگی ما نقش پیدا نمیکند و درنتیجه جهت حرکت ما نیز درست انتخاب نمیشود. ممنون.
سلام دوستان مینا هستم همسفر:
ما برای اینکه به وادی چهاردهم که مقصد هست برسیم، بین راه باید از وادیهایی عبور کنیم که توشه سفر ما است. راجع به وادی اول، باید ببینیم که کجا قرار گرفتهایم، چه میخواهیم و چه نمیخواهیم و هدف ما چه هست و تفکر راجع به مقصد خودمان انجام بدهیم. درباره سه نیرو در این وادی صحبت شده است: نیروی القاء، احیاء و تحرک و درنهایت خود ما باید تصمیم بگیریم؛ یکجاهایی هم لازم است مشورت بگیریم. راجع به سی دی حرکت هم جناب مهندس میفرمایند که ارتقاء درحرکت شکل میگیرد و موجودی که سکون داشته باشد مثل همان آب گندیدهای میشود که محکوم به نابودی است. راجع به مثلث حرکت صحبت کردند که ما حرکت درونی داریم که همان رشد و دانایی و آگاهیمان است که اتفاق میافتد و یک حرکت بیرونی داریم که همان حرکت فیزیکی هست و یک حرکت خنثی داریم که در آن رشد و تعالی نیست یعنی ما حرکت میکنیم و نتیجهای برای ما ندارد. ممنون.
سلام دوستان محسن هستم مسافر:
با تفکر ساختارها آغاز میشود، بدون تفکر آنچه هست روبهزوال میرود. بحث صور پنهان آن برای من خیلی جالب بود که در صور پنهان اگر ما بخواهیم هر صفت خوبی را در خودمان ایجاد کنیم باید اول تفکر کنیم و آن صفت بدی که در ما وجود داشته است، آن صفات بد بدون تفکر از بین میرود. تفکر مثل ذرهبینی است که ما جلوی نور خورشید میگذاریم و انرژی آن زیاد و متمرکز میشود و میتواند آتش تولید کند. تفکر ضد افکار است، ما یک انرژی محدودی داریم و اگر این انرژی را صرف افکار کنیم مثل پراکنده کردن انرژی هست، یعنی در بیستوچهار ساعت هر ده دقیقه یکبار ما انرژی صرف فکر کردن به موضوعی میکنیم. تفکر یعنی ما بیاییم انرژی ذهن را صرف فکر کردن به یک مسئله کنیم که گفتهشده است، مبدأ مشخص باشد، مقصد مشخص باشد و یک مسیری را مشخص کنیم برای رسیدن به مقصد، پس خیلی برای ما مهم است که من باید این انرژی را کجا مصرف کنم، روی چه موضوعی تفکر کنم، دو تا شاخص برای تفکر کردن داده شده است که برای من خیلی کاربردی بود که یک: من جاهایی تفکر کنم که به من مربوط باشد. دو: اینکه من بتوانم کاری انجام بدهم. در بحث درمان اعتیاد هم همین است که من بهعنوان مسافر که وارد میشوم باید بدانم که مبدأ من اینجا است که سیستم ایکس من خراب شده است، در جسم و روان من تخریب ایجاد شده و میخواهم برسم به تعادل و راه مشخص است و تفکر میکنم و از مسیر ادامه میدهم. ممنون از وقت مشارکت.
سلام دوستان نسیم هستم یک همسفر:
در یکی از گروهها که به معتادین خدمت میکنند اعتقاد دارند که معتاد از سلامت عقل برخوردار نیست؛ اما کنگره 60 معتقد است که معتادان از سلامت عقل برخوردار هستند. در بحث حرکت اینکه یک محقق که شاید سیدیهای آن را تحت عنوان شهادت آب دیده باشید که ایشان مولکولهای آب را منجمد و در شرایط متفاوت تصویربرداری میکند، وقتی تازه آب از چشمه میآید بیرون، وقتیکه به آب ناسزا میگوییم، وقتی آب ساکن است، دیدند که وقتی آب جاری هست و حرکت دارد آرایش موکولی آب منظم است و وقتی آب ساکن است آرایش موکولی آن نامنظم و بههمریخته است. ممنون.
سلام دوستان دکتر محمد هستم یک همسفر:
من دو سؤال از محضر استاد جلسه داشتم یکی اینکه قرار بود این جلسه درباره سیستم ایکس و آنتی ایکس هم صحبت شود، خواهش من این است که توضیح بفرمایید که برای مواد مخدر گل و شیشه هم میشود از سیستم ایکس و آنتی ایکس استفاده کرد و اگر میشود نحوه اجرای آن را توضیح دهید؛ و اینکه مراجعین را باید خودمان اقدام کنیم یا اول به کنگره معرفی کنیم و بعد کنگره به ما ارجاع بدهد و سؤال آخر اینکه چرا در ترک شیشه ما باید بهطور ناگهانی شیشه را قطع و با شربت O.T شروع کنیم، آیا این مغایر با سیستم ایکس و آنتی ایکس نیست، ممنون که توجه فرمودید.
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر:
من برای اولین بار بود که این وادی را گوش کردم و واقعاً استفاده کردم، اینکه تفاوت بین افکار و تفکر چه هست و اینکه افکار چطور باید به تفکر تبدیل شود و افکار چقدر از ما انرژی میگیرد و حتی خود تفکر که ما باید تمرکز کنیم روی یک هدف و پیشزمینهاش این است که ما اهداف زندگیمان را اولویتبندی کنیم، شاید ما خیلی اهداف در زندگی داشته باشیم ولی اولویت را میگذاریم روی هدف اول و اهداف واقعبینانه را میگذاریم برای نقشههای بعد و فرصتهای مناسب. شاید خیلی از مسافرانی که به ما مراجعه میکنند شاید بیش از 30 بار خودش مواد را گذاشته کنار، اما من با آموختن این وادی فهمیدم که تفکری پشت آن نبوده و یک نقشه واقعبینانه نداشته است. این برای من خیلی جالب بود و من استفاده کردم تشکر میکنم.
سلام دوستان دکتر مجید هستم یک مسافر:
یک جمله اسپانیایی هست که میگوید: من تفکر میکنم که هستم، پس هستم. هر موجودی تا زمانی که تفکر را دارد زنده است. تفکر بر وزن تفعل یعنی یک فعل در آن انجام میشود و نیازمند انرژی هست یعنی باید انرژی جابجا شود تا از یک مجهول به یک معلوم برسیم. آقای مهندس در اثر خواستن به یک ساختاری رسیدند که این ساختار شاکله اصلیاش توانایی فرد مصرفکننده است که خود به رهایی رسیده است و آموزش و تجربه ایشان باعث تفکر سازنده شده است. در مورد افرادی که در کلینیکها به ما مراجعه میکنند ما اگر مسئله مالی را بگذاریم در قسمت دوم و با یک تفکر خوب همراه آنها باشیم و خودمان را جای آنها بگذاریم میتوانیم به موفقیت برسیم. ممنون.
سلام دوستان مژگان هستم یک همسفر:
در این وادی گفته میشود که همهچیز با تفکر درست ساخته و آفریده میشود. بهتر است بگوییم مثل یک لوح نانوشته میماند که همهچیز از زشت و زیبا روی آن پدیدار میشود. ما باید ببینیم که با تفکر درست چگونه میتوانیم مشکلات خود را با مسافرمان حل کنیم و اینکه هدف ما این است که به چه چیز فکر کنیم و به چه فکر نکنیم. این قضیه پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک را اینجا مطرح میکند. متشکرم.
سلام دوستان دکتر شهرام هستم یک همسفر:
من فکر میکنم که همه آدمهایی که معتاد میشوند و اعتیاد پیدا میکنند دچار عدم تعادل، بین دو نیمکره مغزی چپ و راست میشوند. همه ما که اضافهوزن پیدا میکنیم و یا اعتیاد پیدا میکنیم، دچار حالتی میشویم که بین منطق و احساسات دائماً در رفتوآمد هستیم. تفکر باعث میشود که مغز به یک تعادل برسد. ما وقتی میخواهیم یک معتاد را از طریق طب مکمل درمان کنیم اولین کار این است که ما بتوانیم لترالیتی) laterality- به اولویتی اشاره میکند که بیشتر انسانها دریک طرف از بدنشان بیشتر از طرف دیگر از خود نشان میدهند (آن را از بین ببریم مثل یک ورزشکار که بازوی سمت راست او خیلی قویتر باشد و بازوی سمت چپ او ضعیفتر باشد و او از ناحیه بازوی چپ از حریف خود شکست خواهد خورد. تفکر باعث میشود که لترالیتی از بین برود و اگر ما بتوانیم روی نیمکرهها خوب کار کنیم و نیمکرههای چپ و راست را به تعادل برسانیم اعتیاد را میتوانیم درمان کنیم. تنها راه آن این است که روی مغز کار کنیم درواقع ورزش مغزی داشته باشیم. متشکرم.
سلام دوستان مژگان هستم یک مسافر:
اگر بخواهیم که تفکر را به یک ماهواره تشبیه کنیم به نظر من میتوانیم انتخاب کنیم که روی چه فرکانسی بگذاریم، روی فرکانسی بگذاریم که ما را به رشد و تعالی ببرد و ما را به موفقیت نزدیک کند یا روی فرکانسی بگذاریم که باعث شکست ما شود و درواقع خود شخص است که انتخاب میکند که در چه مسیری گام بردارد و این در وادی اول که در مورد تفکر است. ما میتوانیم ذهن خود را برنامهریزی کنیم و ساختارها را شکل بدهیم و از نیروی القاء استفاده کنیم که این جریان را برای ما بکار بیندازد و ما را به سمتی که خودمان میخواهیم و انتخاب میکنیم برساند. ممنون.
جناب مهندس
سلام دوستان حسین هستم مسافر:
از بهنام، بینهایت متشکریم، جلسه خوبی را اداره کردند. انسان اگر از گفتارها و نوشتارها جلوتر نباشد؛ نمیتواند به صحتوسقم آنها پی ببرد. انسان اگر از گفتارها و نوشتارها جلوتر نباشد نمیتواند به صحت یعنی سلامتی و درستی و سقم یعنی غلط و نادرستی آنها پی ببرد. پس ما اگر بخواهیم بفهمیم که یک مطلب درست است یا خیر باید از آن مطلب جلوتر باشیم. اگر جلوتر باشیم میتوانیم بفهمیم درست است یا غلط اگر جلوتر نباشیم نمیتوانیم پی ببریم ولی مشکل اینجا است که ما خیلی مواقع از نوشتارها و گفتارها جلوتر هستیم ولی به صحتوسقم آن پی نمیبریم چون اصلاً فکر نمیکنیم. دانش لازم را داریم، اطلاعات لازم را هم داریم، تجربه لازم را هم داریم، یک حرف را درب بسته میپذیریم. ولی اگر کمی با آن دانش و آگاهی که داریم روی آن تفکر کنیم، میتوانیم بگوییم مسئله درست است یا غلط است. این را ما در تمام سطوح داریم و این یکی از مشکلاتی است که بشر با آن مواجه است؛ البته یک سیر طبیعی است، باید آنقدر استخوانهایش خورد شود تا به آن دانش لازم برسد. بنابراین اگر ما روی هر موضوعی که پیش میآید، تفکر لازم را داشته باشیم، وقتی تفکر ما جمع میشود مثل ذرهبین میماند متمرکز میشویم، میرویم پیدایش میکنیم. تفکر کردن گاهی اوقات یکلحظه نیست، یک روز نیست، من از خودم میگویم؛ من شاید بیست سال روی یک کلمه فکر میکنم. بیست سال فکر میکردم که مثلاً روح چی هست؟ جن چی هست؟ نفس چی هست؟ جان چی هست؟ این نیست که پنج دقیقه فکر کنید؛ در اینترنت جستجو کنید، به کتاب نگاه کنید و فوری به آن برسید. پس اگر ما روی تمام مسائل تفکر کنیم و به آن تفکر زمان بدهیم، میفهمیم.
عزیزان که پزشک هستند، در رشته خودشان دانش لازم را دارند و اگر روی مقوله اعتیاد هم تفکر انجام میدادند متوجه میشدند که؛ اعتیاد یک مشکل در فیزیولوژی است. اگر کسی دارد تریاک مصرف میکند، تریاک او قطع شود، سریع وارد مرحله ارگاسم میشود این مربوط به فیزیولوژی است مال افکار نیست، مال اندیشه نیست. اگر مواد خود را قطع کرده است، تریاک، هروئین و شش ماه است که خوابش نمیبرد این به علت فیزیولوژی است. یک پزشک، تمام دانش را دارد، فیزیولوژی را دارد، نروترانسمیترها را از من بهتر میشناسد، هورمونها را قشنگ میشناسد، مدیاتورها را میشناسد، ارتباط آنها را میشناسد، همه را میشناسد اما از تفکر استفاده نشده است. تفکر لازم صورت نگرفته است. پس ما روی همه اینها باید تفکر کنیم. وقتی یک نفر میگوید اعتیاد یک مسمومیت مزمن است؛ هرکدام از شما اگر تفکر کنید به این نتیجه میرسید که این حرف غلط است. میگوید چون سازمان بهداشت جهانی گفته است که: اعتیاد یک مسمومیت مزمن است، پس حرف او درست است. اصلاً روی آن کسی فکر نمیکند! اگر اعتیاد یک مسمومیت مزمن باشد اولین شرط لازم این است که مواد مخدر سم باشد. قدم دوم؛ فرد معتاد مسموم، انجام عملیات سمزدایی. خوب، کدامیک از مواد مخدر سمّ است؟ تریاک سمّ است؟! اگر تریاک را از جهان پزشکی بگیریم؛ مثل یک ماشین که پنچر میشود میخوابد. مورفین هنوز قویترین و بهترین و مؤثرترین داروی مسکن است و فقط مسکن خالی نیست، نشاطآور هم هست. هنوز که هنوز است، اولین و پرمصرفترین داروی جهان کدئین، از مشتقات تریاک است. هنوز هم پاپاوارین از مشتقات تریاک، در مسائل متعدد بسیار نقش عمده دارد. هنوز که هنوز است، تبائین که در متادون استفاده میشود از مشتقات تریاک است. هنوز که هنوز است ترامادول، نارسئین است از مشتقات تریاک و ... خوب اینها کدامیک سمّ هستند؟ هروئین، دی استیل مورفین است آیا سم است. حشیش: T.H.C که برای شربت سینه و آسم استفاده میکنند، کجای آن سم است؟ آمفتامین، دارو، است، اینها هیچکدام سمّ نیست. پس چه میگویید مسمومیت مزمن؟ میگوید اگر زیاد مصرف کند سمّ است؛ نان بربری هم زیاد مصرف کنید سمّ است. آب هم زیاد مصرف کنید سمّ است، دیازپام، لورازپام، هر چیزی که شما زیاد مصرف کنید سمّ است. پس آنجا نقطه تفکر نیست. من وارد گروهی شدم، اولین قدم آنها این بود که: ما از سلامت عقل برخوردار نیستیم و به این باور رسیدیم که نیروی برتر به ما کمک کند! ما اگر خواستیم که بگوییم ما از سلامت عقل برخوردار نیستیم؛ اول باید ببینیم که عقل چی هست؛ بعد ما داریم یا ما نداریم.
روی اعتیاد، اول باید بینیم اعتیاد چی هست، آیا آن تعریفی که اعتیاد به ما میدهد، مفهوم را به ما میرساند؟ آیا اصلاً لغت اعتیاد را به این نوع بیماری میتوانیم اطلاق کنیم؟ اعتیاد یعنی عادت، یکچیزی که عادت میکنید بهموقع انجام بدهید. آیا اعتیاد عادت است؟ فردی که تریاک مصرف میکند، عادت است؟ ممکن است قماربازی عادت باشد، کفتربازی عادت باشد، قناری بازی عادت باشد ولی آیا اعتیاد هم پهلوی او قرار میگیرد؟ آیا زیاد در فضای مجازی بودن یک عادت است؟ آیا این عادتها با عادتی که ما در تریاک و شیشه و هروئین داریم، یکی است؟ آیا اگر در آن عادتها فرد ترک عادت کند، دچار اسهال میشود؟ اولین عارضه ترک هروئین و تریاک این است که شخص به بیرونروی و اسهال دچار میشود بعد عرق میکند، بعد استخواندرد میگیرد آِیا اینها هست؟ اینها چیزهایی است که الفبای این قضیه است. ما قبل از اینکه بخواهیم وارد مقوله اعتیاد بشویم، حداقل باید الفبای آن را بدانیم؛ و بعد اندازههای آن را بدانیم. اصلاً باید بدانیم که متادون یعنی چه؟ اثرات آن کدام است. یک سیسی متادون یعنی چه؟ پنجاه سیسی یعنی چه؟ شربت تریاک یعنی چه؟ یک سیسی آن چقدر قدرت انفجار دارد، چقدر اثر دارد، چطور در مورد T.N.T میگویند چقدر قدرت انفجار دارد؛ باید بدانیم پنج سیسی چقدر است، ده سیسی چقدر است، یک سیسی تریاک معادل چقدر هروئین است؟ آمفتامین معادل چقدر تریاک است؟ اصلاً کجا را خراب کرده است، اصلاً چکار کرده است، تمام اینها را جزءبهجزء باید بتواند پاسخ دهد. درصورتیکه من معتقد هستم که پزشک عمومی اگر به دانش خودش متکی باشد و خودش خودش را قبول داشته باشد، با آن درسهایی که خوانده است، با آن دانشی که کسب کرده است، روی این قضیه متمرکز شود تمام اینها را بهراحتی مشخص و پیدا میکند که این چه هست؟ این درست است یا غلط است؟ چون یک پزشک از تمام نوشتارها و گفتارها جلوتر است اگر به آن فکر کند، قطعاً به جوابها میرسد، اگر به جوابها نرسید به خاطر این است که اعتماد کرده به گفته دیگران، اعتماد کرده به اینکه چون وزارت بهداشت جهانی اینچنین گفته است، حتماً درست است.
ما یک قانون در کنگره 60 داریم، میگوییم اعتماد بکن، کنترل هم بکن. اعتماد بکن به شخصی که پول را دادهای به دستش و دارد برای شما حسابداری میکند، اعتماد کن این شخص آدم خوبی است ولی کنترل هم بکن. فقط اعتماد خالی نیست، باید همینطور باشد تا از شک نگذری بهیقین نمیرسی. مقدمه رسیدن به دانش شک کردن است. شک کنید به اینکه این مطالب درست است یا نیست، شک کنید به اینکه دژاکام آدم صالحی است یا نه باید این شک را بکنید تا از این شک بگذرید و به اثبات برسید؛ بنابراین وادی تفکر به ما نشان میدهد که تفکر چی هست. چکار باید بکنیم. این وادی فقط برای مصرفکننده نیست برای همه ما هست، باید از آن استفاده کنیم. محمد یک سؤال مطرح کرد در مورد سیستم ایکس و آمفتامین، در کنگره یک قانون داریم که افراد تازهوارد تا سه جلسه اجازه مشارکت ندارند، شما جلسه اول تصادفاً میکروفن را گرفتید صحبت کردید و جلسه دوم هم همینطور، سه جلسه را ببیند که چگونه هست، خوب شما متون کنگره 60، کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر، کتاب چهارده مقاله است، کتاب چهارده وادی است و ... اینها را مطالعه کنید، بحث سیستم ایکس است که تا چند هفته دیگر میرسیم، در آنجا تئوری ایکس را مطرح میکند و بعد میگوید باید چکار کنیم، آمفتامین را چگونه با O.T درمان میکنیم. به نتیجه رسیدهایم، در ظرف چند سال ما بهراحتی بهخوبی، آمفتامین را با O.T به درمان میرسانیم ولی دوز آن خیلی خیلی پائین است. درمان شیشه در کنگره با دوز 2/0 سیسی روزانه است و تا پنج یا شش سیسی هم بالاتر نمیرود و بعد دوباره میآید پائین. این نیست که آمفتامین را ما با دوز پنج سیسی درمان کنیم، اگر بخواهید با شربت متادون شیشه را درمان کنید حتماً باید با دوز 3/0، 4/0 سیسی شروع شود، نه با دوز چهار سیسی، پنج سیسی. اینکه گفتم؛ باید بدانیم قدرت انفجار آن چقدر است، اگر بدانیم، به یک مصرفکننده شیشه یا حشیش، چهار سیسی یا سه سیسی O.T نمیدهیم. امروز رهاییهای بسیار زیادی داریم. قضیه دارد بهگونهای پیش میرود که در کلینیکها لژیونها تشکیل شده و کلینیکها دارند خودشان ماشاءالله، ماشاءالله بزرگ میشوند، گسترده میشوند و به یک کنگره تبدیل میشوند.
امروز شش رهایی از کلینیک بهشتآئین اصفهان و یک رهایی نیز از کلینیک دماوند اصفهان داریم.
نام کلینیک: بهشتآئین اصفهان، نام پزشک: آقای دکتر علیرضا عرب زاده، نام راهنما: آقای منصور، نام مسافران: آقایان عباس، عباس، عباس، علی، محمد و هاشم.
مسافر: علی، آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک و شربت O.T، مدت تخریب: شش سال، مدت سفر: 12 ماه، روش درمان: D.S.Tداروی درمان: شربت O.T
مسافر: عباس، آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک و شیره، مدت تخریب: 8 سال، مدت سفر: 11 ماه و 14 روز، روش درمان: D.S.Tداروی درمان: شربت O.T
مسافر: محمد، آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک و شیره، مدت سفر: بیش از 12 ماه، روش درمان: D.S.T داروی درمان: شربت O.T
مسافر: عباس، آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک و شیره و سرطان. مدت تخریب: 30 سال، مدت سفر: 18 ماه روش درمان: D.S.Tداروی درمان: شربت O.T، رشته ورزشی: بوکس
سخنان مسافر عباس:
من قبل از کنگره دچار سرطان بدخیم بودم و نزد بهترین پزشکان متخصص در تهران رفتم و همگی جوابم کردند و گفتن خیلی دوام نمیآوری. من نمیتوانستم حرف بزنم و هر چیزی که نیاز داشتم را با نوشتن به خانواده اطلاع میدادم. من در ماه نزدیک به 6 میلیون تومان هزینه دارو سرطان میدادم. من روزی 5 تا 6 گرم شیره میخوردم و یک لول تریاک مصرف میکردم؛ وقتی با آقای دکتر عرب زاده آشنا شدم و با روش درمانی کنگره درمان من را شروع کردند کمکم احساس کردم دیگر نیازی به داروی های سرطانم ندارم. بعد از چند وقت شروع کردم به حرف زدن؛ در حد گفتن آب یا غذا. من کل داروها را کنار گذاشتم و گفتم دیگر نمیخورم. حتی اگر بمیرم هم این داروها را نمیخورم. من نزدیک به 18 ماه سفر کردم و الان که در خدمت شما هستم هیچیک از علائم بیماری را ندارم. همه آزمایشات من موجود هست و میتوانید مطالعه کنید که هیچ اثر از سرطان در من وجود ندارد. من همه اینها را مدیون روش درمانی کنگره و آقای دکتر عرب زاده هستم. از جناب مهندس تشکر میکنم. من یک روستازاده هستم و نمیتوانم خوب حق مطلب را ادا کنم ولی هرروز که چشمم را باز میکنم برای شما دعا میکنم. ممنون
مسافر: عباس، آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک و شیره، مدت تخریب: 40 سال، مدت سفر: 15 ماه، روش درمان: D.S.T داروی درمان: شربت O.T
مسافر: هاشم، آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک و شیره، حشیش، الکل، مدت تخریب: 5 سال مدت سفر: 16 ماه، روش درمان:D.S.T داروی درمان: شربت O.T
دریافت گل رهایی از دستان جناب مهندس
نام کلینیک: دماوند اصفهان
نام پزشک: آقای دکتر علیرضا عرب زاده و آقای دهقان، نام راهنما: آقای رضا، نام مسافر: آقای سعید.
مسافر: سعید، آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک و شیره، شیشه، الکل، مدت تخریب: 22 سال، روش درمان: D.S.T داروی درمان: شربت O.T
تایپ: همسفر الهام شاملو
وبلاگ نویس: مسافر سعید عاشوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
1976