در کنگره ۶۰ حتی اگر فاصله دور باشد دلهای اعضا به هم نزدیک است.
در خدمت خانم عذرا کمک راهنمای لژیون ویلیام وایت هستیم که ایشان پیمان وادی هشتم را بستند و نشان را از دستان مبارک آقای مهندس دریافت کردند، لطفاً بهرسم ادب و احترام کنگره ۶۰ خود را معرفی کنید؟
با سلام و احترام عذرا هستم یک همسفر مسافر سیگار، با ۶ سال تخریب سیگار وارد لژیون ویلیام شدم،۱۰ ماه سفر کردم با روش DST داروی درمان نیکوتین خوراکی، به راهنمایی سرکار خانم جلالی و اکنون ۲سال و یک ماه آزاد و رها هستم، ورزش شنا و پیادهروی.
نحوه آشنایی خود را با کنگره ۶۰ و لژیون ویلیام بیان کنید؟
آشنایی با کنگره از طریق یکی از دوستان پسرم بود که ایشان ما را با کنگره ۶۰ آشنا کردند بهعنوانهمسفر وارد کنگره ۶۰ شدم و بعد از یک سال متوجه شدم غیر از مواد مخدر سیگار هم در کنگره درمان میشود و چون در اهواز لژیون سیگار برای خانمها نبود حضوری خدمت جناب مهندس رفتم و ایشان اجازه سفر سیگار به من دادند و خانم جلالی را به من معرفی کردند.
ازنظر شما درمان سیگار در کنگره کار سختی است و آیا همسفری که دچار اعتیاد سیگار و قلیان است میتواند بهراحتی درمان شود؟
درمان سیگار و قلیان در کنگره برای همسفرها اگر خواسته قوی باشد سخت نیست اما دشواریهای خاص خودش را دارد مخصوصاً اگر راهنما و شهر دور باشد و مسافر نتواند در لژیون ویلیام حضورداشته باشد. اما باوجود درمانی که جناب مهندس برای سیگار یافتند این راه باوجود خواسته قوی سهلتر میشود.
از اوایل سفر خود بگویید و اینکه راه شما دور بود، سفر چگونه گذشت؟
من تا دو ماه که سفر میکردم اجازه اعلام سفر نداشتم و بعد از دو ماه دستیار و خانم جلالی گفتند میتوانم اعلام سفر کنم زمانی که دستم را بالا بردم برای اعلام سفر قلب من تند میتپید، بعدازآن روز که اعلام سفر کردم خیلی از نگاهها نسبت به من عوض شد ولی من تصمیم خودم را گرفته بودم و از خدا میخواستم در این راه من را تنها نگذارد و کمکم کند سیدیهای کنگره قلب کنگره بودند و مخصوصاً سیدیهای استاد امین به من کمک کرد.
در اول سفر خود با توجه به اینکه تماس تلفنی بود با چه سخنی و یا حسی جذب لژیون ویلیام شدید و ماندگار شدید؟
با توجه به اینکه من در اهواز بودم ولی هرزمانی که با مشکلی برخورد میکردم باخانم جلالی صحبت میکردم و ایشان با صبر و حوصله من را راهنمایی میکردند که چگونه با مشکلم برخورد کنم، باخانم جلالی حس خوبی برقرار کردم و انرژی دریافت میکردم و همین انرژی و حس باعث شد که در لژیون ماندگار شوم، من حتی این حس را از طریق تماس دریافت میکردم و همواره حضورشان را در کنار خودم حس میکردم. واقعاً در کنگره دلها بسیار نزدیک است حتی اگر افراد دور باشند.
آموزشهای خانم جلالی تا چه اندازه به شما برای رسیدن به خواسته درونتان کمک کرد؟
این آموزشهای کنگره و خانم جلالی بود که کمکهای بزرگی به من کرد، سیدیهایی که به منمعرفی میکردند مربوط به سیگار و نیکوتین بود، من در اواخر سفرم بودم که مقداری بههمریخته بودم خانم جلالی عزیز با من صحبت کردند و متوجه حال خرابی من شدند وقتی علت را جویا شدند گفتم که از مسافرم گلهدارم و ایشان گفتند مسافر را رها کن او خودش راهنما دارد، به فکر خودت باش و باید بدانی که سفر میکنی به خودت افتخار کن دقیقاً این جمله را دو بار گفتند این برای کمتر کسی اتفاق میافتد که هم همسفر باشد و هم مسافر؛ از آن روز من این حرف را بارها تکرار کردم و خانم جلالی عزیز درس بزرگی در آن زمان به من دادند که همین باعث انگیزه من شد و باعث شد حاشیهها را کنار بگذارم و فقط و فقط به خودم و درونم بپردازم.
ازنظر شما راهنما نزدیک یا دور باشد چه تفاوتهایی در درمان ایجاد میشود؟
ازنظر من راهنما اگر نزدیک باشد انتقال حس خیلی بهتر و زیباتر صورت میگیرد و راهنما متوجهروحیه و تغییر حالت رهجو میشود و حتی اگر نیاز باشد ازنظر فکری به رهجو کمک میکند اگر بخواهم مثال ذهنی بزنم زمانی که یک منقل روشن است همه زغالها روشن هستند و یک زغال یکگوشه است همه زغالهای دیگر روشن هستند و از گرما و انرژی هم در کنار هم استفاده میکنند مثل همان لژیونی که همه در کنار هم هستند و از گرما وجودی هم استفاده میکنند اما آن زغال جدا همان فردی است که در لژیون نبوده و از گرما آنها بیبهره است چون جدا مانده است.
خدا را شکر که در اهواز لژیون زدید این لژیون چه کمکهایی در آموزش شما داشت؟
من یک سال کمک راهنمای اهواز بودم و هر هفته اعلام لژیون میکردم خدا را شکر انگار در شعبه اهواز کسی سیگار و قلیانی نبود و من با اجازه خانم جلالی و خانم آنی کمان دار به شعبه الوند آبادان رفتم و در آنجا لژیون زدم، دو رهجو سیگار داشت و برای خدمت لژیون را به شعبه الوند آبادان بردم که خدا رو شکر این هفته شاهد رهایی یکی از رهجویانم بودم و ماه بعد هم رهجو دومم رها میشود.
در این جمعه که گذشت پیمان وادی ۸ را بستید آیا پیمان مسئولیت سنگینی نیست؟
یکی از آرزوهایم بستن پیمان وادی ۸ بود چون بعد از ۶ سال حضور در کنگره و آموزشهای کنگره دیگر آن عذرای ۶ سال پیش نبودم و دلم میخواست پیمان وادی ۸ را ببندم که اگر ذرهای ضد ارزشی باقیمانده است آن را با بستن پیمان از بین ببرم.
نظرتان را در مورد کلماتی که میپرسم بیان کنید؟
اعتیاد: غماگین قصه تلخی که از یادش گریزانم. رهایی: هرکجا خندیدی هرکجا خنداندی همانجا رهایی است.
درمان: اشتباهاتم را دوست دارم آنها حباب شیشهای غرورم را شکستند، آنها گرانبهاترین تجربههای زندگیام بودند چراکه برای درمانشان هزینههای گزافی پرداخت کردم.
تولد: روز نو و روزی نو از زمان تولد سیگارم تاکنون ذکر هرروز من بوده مرا عهدی ست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتندارم.
رهجو: نعمت و برکت در کنگره برای تمام رهجو ها نسخه یکسان نمیپیچند چون همه رهجو ها یکسان نیستند.
خانم جلالی: چه برکتی دارد دوست داشتن شما خانم جلالی عزیز.
در آخر به امید توفیق روزافزون برای اعضا کنگره ۶۰ امیدوارم همانطور که جناب مهندس آرزو دارند کنگره ۶۰ جهانی شود. از سارای عزیز خیلی ممنونم بابت تهیهاین مصاحبه و از زحمات خانم جلالی عزیز بسیار سپاس گذارم.
تهیه گزارش: سارا مسافر نیکوتین
- تعداد بازدید از این مطلب :
1054