سیزدهمین جلسه از دوره شصت و نهم سری کارگاههای آموزشی ویژه همسفران کنگره 60 با استادی همسفر رها نگهبانی همسفر فخری و دبیری خانم طاهره با دستور جلسه (وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من) روز سهشنبه مورخ 26 شهریورماه سال جاری رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا تشکر میکنم از خانم نگهبان و دبیر محترمشان و راهنمای عزیزم سرکار خانم ناهید، بابت اجازه تجربه این لحظه واقعاً خیلی خوشحالم و امیدوارم قسمت همه عزیزانی بشود که دوست دارند این جایگاه را تجربه کنند. وادی عشق را در چند دقیقه توضیح دادن بسیار سخت است ولی سعی میکنم آنچه در مدت حضورم در کنگره در این سالها آموختهام را به شما بگویم و امیدوارم که جلسه خوبی داشته باشیم.
استاد رعد در وادی چهاردهم میفرمایند که این موضوع آنقدر بزرگ است که سالها ما به این دنیا میآییم و میرویم و مشکلاتی را متحمل میشویم تا بفهمیم که این ذرات و قطرات که خود ما هستیم درنهایت باید به اقیانوس عشق منتهی شوند. ما از ابتدا عشق بودیم و درنهایت هم به عشق میرسیم.
وادی چهاردهم وادی عشق و محبت است همانطور که جناب مهندس میفرمایند. وادی عشق و تفکر در راستای هم قرار میگیرند و هیچ تضادی بین این دو نیست باید در راستای هم باشند آنجایی که وادی عشق میگوید با تفکر ساختارها آغاز میگردد و بدون تفکر هر چه هست روبهزوال میرود، بدون عشق هم هر چه میسازیم و هر قدم که برمیداریم روبهزوال میرود.
زمانهایی در زندگی همه ما بوده و تجربه کردهایم که ازلحاظ جسمی، روحی و روانی به مشکلاتی برخورد کردهایم و واقعاً شرایط سخت بوده و نتوانستهایم زندگی را آنگونه که باید عاشقانه بازی کنیم ولی چیزی که هست مطمئناً باید برگردیم و اگر حتی هزاران سال طول بکشد این بازی را دوباره با عشق انجام دهیم.
در وادی اول میگوید تو میتوانی هر آنچه هست را با نیروی عقل خود تبدیل به بهترین کنی، درواقع قدرت عقل را میگوید که ما در عشق هم همین را داریم. جناب مهندس میگویند بعضی وقتها بعضی کلمات در حد کلمه هستند ما به بطن آن رسوخ نمیکنیم و نمیدانیم. زمانی که در شروع هر چیز میگوییم "بسمالله الرحمن الرحیم" از آن بخشندگی و عشق خدا واقعاً دانش و شناختی نداریم در مورد عشق هم همینطور است از آن قدرتی که عشق دارد و ما میتوانیم از آن استفاده کنیم واقعاً آگاهی و شناخت نداریم.
من هم قبل از اینکه وارد کنگره شوم واقعاً ظرفی خالی و تهی از عشق بودم ولی با آموزشهایی که گرفتم عشق ذرهذره به وجود آمد و بارها توانستم با عشقی که اینجا پیدا کردم و به آن رسیدم خودم را در کنگره ماندگار کنم و مسافرم را به کنگره برگردانم و ماندنی کنم و این واقعاً اتفاق افتاد و من به باور عشق رسیدم.
گاهی برای ما پیش میآید که عشق را با توهم عشق اشتباه میگیریم زمانی که آگاهی ما به حد لازم نرسیده زمانی که من فکر میکنم عشق میدهم ولی عشقی که میدهم از ترس است از ترس آبرو از ترس اینکه مسافرم از دست من ناراحت نشود و گاهی از خودخواهی من است ولی آن عشق واقعی که میگوید باید باورها بامحبت واقعی عجین شود خیلی هوشمند است یعنی هیچگونه ناخالصی از این نوع به آن متصل نیست و باید تزکیه لازم انجام شود تا به آن عشق واقعی برسیم و لمس و حس کنیم و آن نتیجهای را که میخواهیم بگیریم.
عشق در معنی کلمه واقعاً قشنگ و زیباست ولی خیلی از ما عشق را میخواهیم ولی رنجش را نه و چیزی که سخت است را نمیتوانیم قبول کنیم باید همه این تزکیهها انجام و رنج عشق کشیده شود تا به آن جایگاهی که باید برسیم. جایی در وادی چهاردهم میگوید بشکافید آنچه شکافتنی نیست که این امید را میدهد که هر مشکلی که ما داریم چه کوچک چه بزرگ، با عشقی که در کنگره پیدا میکنیم حلشدنی است.
زمانی ما فقط به خاطر مسافرمان به کنگره آمدیم و اینجا خیلی از ضد ارزشهای خودمان درست شد و ساخته شدیم و خیلی از مریضیهایمان درمان و بسیاری از مشکلاتمان برطرف شد. من زمانی هست که عشق میدهم و منتظر هستم که همان لحظه به من برگردد.
ما زمانهایی در گذشته که شناخت و آگاهی نداشتیم و حضورمان بدون عشق بود، یکطرف قضیه است از این به بعد هم اگر واقعاً بخواهیم با تمام عشق برای خود و مسافرمان حضورداشته باشیم بازهم باید گذشته را جبران کنیم ولی قطعاً در آینده هم زمانهایی هست که حال خراب داریم.
بههرحال باید تزکیه صورت بگیرد و ما باید تمرکزمان روی خودمان باشد و عدالت و عشق را دستکم نگیریم ممکن است من خیلی برای آمدن مسافرم به کنگره تلاش کنم ولی زمانش نرسیده باشد. آن بخش من بابت عشقی که دادهام حتماً نتیجه خواهد داد ولی بخش مسافرم بخش خودش است زمانی که خواست، فرمان و تقدیر الهی برای او هم رقم بخورد و به زمانش اتفاق بیفتد.
همسفر لیلا (گروه خانواده)
تایپ و ارسال: همسفر سمیه لژیون خانم شهره (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر زری
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
607