استاد امین در این سیدی میفرمایند وقتی حرکت را شروع کردم معنی سکون را بیشتر متوجه شدم. ۲ دیدگاه متفاوت در زندگی وجود دارد؛ دیدگاه اول: انسان فکر میکند همه چیز را خودش باید برنامهریزی کند؛ گویا هیچکس و هیچچیز وجود ندارد، تو در هستی تنها باید حرکت کنی و با تلاش و زحمت به هدفهایی که داری برسی. من هم این دیدگاه را داشتم و ناکامیهایی در مسیرم وجود داشت که باید بهحساب ضعف خودم میگذاشتم. از آن نقطه شروع به یادگیری جهانبینی کردم. به دنبال راههایی بودم که به خواستههایم برسم. به جهانبینی هم به دید یک ابزار نگاه میکردم؛ یعنی جهانبینی ابزاری بود که به من کمک میکرد اشکالات خودم را پیدا و برطرف کنم. این تلاشها همیشه ادامه داشت؛ ولی انگار یک چیزی کم و گم بود که من به آن توجه نمیکردم. وقتی عمیق نگاه کردم من در آن تفکر تنهای تنها بودم. دیدگاه من دیدگاه انفرادی بود. یعنی چه؟ یعنی احساس نمیکردم که صور پنهانی هم وجود دارد.
دیدگاه دوم: یک خالق و قدرت مطلقی وجود دارد که او شناخت و دانش بالاتری از ما نسبت به خودمان دارد و معتقدیم که این خالق مهربان، رحمان، رحیم، دانا و... است. آیا او برای من برنامهای دارد یا نه؟ آیا من به برنامه او فکر میکنم یا نه؟ اینجا مسئله «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» مطرح است که اول سوره بقره آمده است؛ یعنی کسانی که به صور پنهان اعتقاد دارند.
استاد امین میگویند: من احسان و خوبی میکردم به انسانها خدمت میکردم و همچنین عبادتم را انجام میدادم؛ ولی در عمل اعتقادی به صور پنهان نداشتم. اینجا متوجه شدم کسانی که آرامش عمیقی دارند به این دلیل است که توکل میکنند. توکل هم زمانی معنی پیدا میکند که شما بدانید چیزی قدرتمندتر و نیرومندتر از خودت وجود دارد. من در محاسباتم به این نکته توجه نمیکردم؛ بنابراین ترسها، وحشتها و دلتنگیهایم خیلی عمیقتر و تشدید میشدند. مثل انسانی که وقتی درد دارد یا بیمار است سختی را جور دیگری تحمل میکند.
پس آیا درست است که انسان فکر کند فقط خودش بهتنهایی باید تلاش کند و به نتیجه برسد یا فکر کند یک سیستمی هم وجود دارد؟ قدرت مطلق و نیروهای مافوقی هم وجود دارند؟ کسی که فکر میکند خودش تنهاست هنوز به درجه ایمان نرسیده و در ترس سپری میکند که نتیجه آن میشود اینکه از موفقیتها بسیار خوشحال و از شکستها بسیار غمگین میشود. در چنین حالتی همه چیز بهصورت غیر متعادل زیاد میشود. چون کلامالله میگوید اگر موفقیتی به شما رسید خیلی خوشحالی نکنید و اگر چیزی را از دست دادید خیلی غمگین نشوید؛ پس کسانی ایمان و توکل را میتوانند در خود پیدا کنند که نگاهشان را از خودشان بردارند و آرامآرام به اجزای هستی توجه کنند. اینگونه احساس جدیدی در انسان به وجود میآید.
آقای مهندس میگویند: اگر دستهای آسمانی کنار بروند انسان ظرف چند هفته خود را به نابودی میکشاند. برای مثال: چرا درمان اعتیاد اتفاق نمیافتاد؟ تعداد زیادی پزشک، دانشمند، محقق چرا نتوانستند درمان اعتیاد را پیدا کنند؟ آیا بیتلاش، بیسواد یا نادان بودند؟ خیر؛ ولی چرا درمان اعتیاد کشف نمیشد؟ زیرا باید همان نیروی مافوق این را رقم میزد که اتفاق بیفتد. این میشود همان ایمانی که در انسان به وجود میآید.
نکته حائز اهمیت این است که بهغیراز ما انسانها سیستم و ساختار دیگری وجود دارد. اینها نشانههایی هستند که انسان میتواند پی ببرد آیا نیروهایی در هستی وجود دارند یا نه؟ آیا یؤمنون بالغیب هستیم یا خیر؟ اگر یؤمنون بالغیب هستیم خیلی در اتفاقهایی که برایمان میافتد حساسیت به خرج نمیدهیم، آن وقت از آرامش خاصی برخوردار میشویم و مفهوم آیه «لَيسَ لِلإِنسانِ إِلّا ما سَعىٰ» را متوجه خواهیم شد که ای انسان تو مأمور به تلاش هستی؛ مأمور به نتیجه نیستی. خداوند و آفرینش به تلاش ما انسانها نمره میدهد.
معادله عملکرد در جزوه جهانبینی ۲ میگوید: عملکرد برابر است با نیرو ضرب در جابهجایی. نیرو یعنی احساس، یعنی نیت. جابهجایی یعنی مسیر حرکت، یعنی تلاش. این معادله به ما میگوید چه اتفاقی برایمان خواهد افتاد. در نتیجه پافشاری و اصرار بیفایده است.
در قسمتی استاد امین میفرمایند: ما انسانها مالک چیزی نیستیم اگر بخواهیم چیزی را تصاحب کنیم دچار عذاب میشویم. پس مالک چه کسی است؟ همان که از ما نسبت به خودمان شناخت بیشتری دارد، همان که نقشه ما را ترسیم کرد، همان که جای ما را مشخص کرد. بر چه اساسی مشخص کرد؟ بر اساس خواست، تقدیر و فرمان الهی.
اگر این مسائل را در زندگی متوجه شویم حسهایی مثل ترس، استرس، فشار و در تنگنا بودن بسیار کاهش پیدا میکند و زمانهایی که در آرامش هستیم روبهافزایش میرود؛ پس این مسئله را بهعنوان یک نگرش و جهانبینی باید در نظر داشت تا کیفیت زندگی انسان بهتر شود. چگونه کیفیت زندگی بهتر میشود؟ وقتی انسان از فشارها و تقلاهای اضافی عبور و در جهت تلاش درست تمرکز کرد قطعاً به موفقیت میرسد. همچنین باید این نکته را بدانیم که بنده بودن یعنی خوشحال بودن؛ یعنی تمام نعمتهای کوچک و بزرگی که داریم را در نظر بگیریم و خوشحال و شکرگزار خداوند باشیم.
خلاصه سیدی «غیب»
نویسنده و رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون اول)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
194