با نوشتن اولین مقاله لذتی که بردم برایم باورکردنی نبود و فکر نمیکردم اینقدر حال مرا خوش کند همین مطلب باعث شد که برای نوشتن بهتر، به سمت تفکر کردن حرکت کنم باوجود اینکه تخریبهای زیادی داشتم در اوایل ذهنم پر از آشوب و ناآرامی بود و تمرکزچیزی که برای من مهم هست این است که تغییر کنم تغییراتی هرچند کوچک اما مداوم، چون تا زمانی که من شخصیت وجهان بینی که در زمان مصرف داشتم را عوض نکنم، دست یافتن به درمان برای من ممکن نیست یکی از اصلهای مهم درمان آموزش گرفتن و عملی کردن آنهاست زمانی که من مواد مصرف میکردم باعث شده بود تمامکارهای خود را بدون تفکر و راهکار مناسب پیش ببرم درنتیجه هرروز دچار مشکلات بیشتر شده و به نتیجه نرسم.
در چنین شرایطی عواملی همچون ناامیدی، ترس، عدم اعتمادبهنفس، اضطراب و... نیز به وجود میآمد تا جایی که من حتی توانایی انجام و یا حل کوچکترین مشکل را نداشتم و همیشه باید دنبال اطرافیان میرفتم تا مشکلات من را حل نمایند این مسائل نیز مشکلات خاص خودش را داشت و باعث به وجود آمدن توقع در من میشد و همیشه این انتظار را داشتم که دیگران وظیفهدارند مشکلاتی را که قبلاً خود به وجود آوردهام را حل کنند و اگر اینطور نمیشد با دعوا و یا کارهای دیگر سعی بر حل مشکلات داشتم در آخر نیز که بهجایی نمیرسیدم به خدا پناه میبردم که مشکل مرا با دعا کردن حل کند.
بهعنوانمثال در بحث اعتیاد میگفتم خدایا من که میخواهم مواد نکشم خودت هممیدانی پس کمکم کن خماری نکشم یا در اوایل ورود به کنگره اینطور از خداوند انتظار داشتم که چون میخواهم درمان شوم و چون در صراط مستقیم هستم دیگر برایم هیچگونه مشکل و یا سختی به وجود نیایید بهعبارتدیگر تمامکارهای اشتباهی را که قبلاً انجام داده بودم مسئولیتشان را به خداوند سپردم تا راه برایم سخت نباشد.
تمام مسائل فوق از جایی شروع شد که وارد اعتیاد شدم یا بهتر بگوییم از جهل و نادانی من شروع شد زیرا خیال میکردم همهچیز را میدانم و زمانی که در انجام کارها به نتیجه نمیرسیدم، به زمین و زمانگیر میدادم؛ هدف از بیان مطالب بالا این است که بگوییم با ورود به کنگره و قرار گرفتن در مسیر درمان ضمن دریافت آموزشها به حرف راهنمای خود نیز گوش میکردم بابیان مشکلات خود، راهنمایم مرا به سمت مقاله نوشتن حرکت داد که جای تقدیر دارد شاید بهتر است بگویم حرکتی که مقاله نوشتن در من ایجاد کرد یک تغییر اساسی بود که در من رخ داد به همین منظور به دنبال تغییرات دیگر در خود بودم که مقاله نوشتن این هدف را برای من فراهم نمود.
با نوشتن اولین مقاله لذتی که بردم برایم باورکردنی نبود و فکر نمیکردم اینقدر حال مرا خوش کند همین مطلب باعث شد که برای نوشتن بهتر، به سمت تفکر کردن حرکت کنم باوجوداینکه تخریبهای زیادی داشتم در اوایل ذهنم پر از آشوب و ناآرامی بود و تمرکز لازم برای نوشتن مقاله را نداشتم اما با تکرار نوشتن مقاله ذرهذره باعث شد که تمرکزم بالا برود و یا بهبیاندیگر شروع به تربیت ذهن خودکرده بودم تا از یک ذهن ناآرام و بدون تمرکز به یک ذهن آرام و با تمرکز برسم.
برای این کار باید تلاش خود را بیشتر میکردم همین موضوع باعث شد که سیدیهای کنگره را که راجع به آنها مقاله تهیه میکردم چند بار گوش کرده و یا بنویسم با این کار دیگر مسائل برایم بهتر باز میشد و دیگر اینکه تغییراتی در مسائل زندگی برایم ایجادشده بود بهعنوانمثال قبل از انجام کاری و یا گفتن صحبتی تفکر میکردم که آیا این کار و یا این سخن درست است یا نه و اگر هم به نتیجه نمیرسیدم از دیگران مشورت میگرفتم ولی تصمیم آخر را برای انجام کارها خود میگرفتم.
حالا وقتی فکر میکنم مقاله برای من بسیار مفید بوده در وهله اول باعث به وجود آمدن یک ساختاری در من شده است که پایههای آن را میتوانم با ادامه همین نوشتن مقاله تقویت کنم تا در آخر یک بنای مستحکم ایجاد شود یعنی اینکه بعد از رهایی به حال خوش برسم وقتی خود را با چند ماه پیش مقایسه میکنم تغییراتی همچون آرام بودن نداشتن ترس و اضطراب و امیدوار به زندگی بودن را لمس میکنم مهمتر از همه اینکه نسبت به مسائل روزمره زندگی با تمرکز و با تفکر عمل میکنم.
در وهله دوم نیز با نوشتن مقاله یک خدمتی انجام میدهم یعنی هم حال خودم خوش میشود و دیگر اینکه شاید مقاله من را یکی از هزاران نفر و یا خانوادههایی که گرفتار اعتیاد هستند، ببینند و راه کنگره را پیدا کنند به امید آنکه شرایطی فراهم شود تا تمام مصرفکننده بهوسیله روش DST که تنها روش درمان قطعی اعتیاد است به درمان برسند.
نگارش مسافر یاسین لژیون (هفتم)
ویراستار و ثبت مسافر پوریا
- تعداد بازدید از این مطلب :
1088