سومین جلسه از دوره سی‌ویکم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60، نمایندگی حر با نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر مهدی و استادی مسافر علی با دستور جلسه (وادی چهاردهم و تاثیر ان روی من) روز شنبه مورخ 23 شهریورماه رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر دستور جلسه امروز وادی محبت و عشق است یک دستور جلسه خاص و پرانرژی است امیدوارم به کمک هم بتوانیم جلسه خوبی را برگزار نماییم سه تا خطابه در این وادی وجود دارد که خطابه اول اضداد است که مهندس با سردار در ارتباط است و خطابه دوم عقاب سفید است که درباره امواج است و خطابه سوم که عشق است و با رعد در ارتباط است.
جناب مهندس هم درباره این وادی 13 الی 14 تا سی دی بیرون داده است و درباره‌اش صحبت کرده است قبل از ورود من به کنگره تمام وجودم را کینه، نفرت و شرارت تشکیل می‌داد و بعد ورود به کنگره خیلی چیزها در من در تغییر کرد و همه‌چیز به نظر من در سفر اول صورت می‌گیرد اگر بخواهیم فقط بیاییم روی صندلی بنشینیم تا کمک راهنما ما را ببینید و اگر حواسمان نباشد فایده‌ای ندارد چون هم وقتمان را ازدست‌داده‌ایم و هم آموزش‌هایی که می‌بایست را نگرفتیم چون ضد ارزش‌ها از بین نمی‌رود مگر اینکه این آموزش‌ها را آرام‌آرام در زندگی به کار ببریم و آن‌ها را کاربردی کنیم خیلی چیزها اول باید بسترش فراهم بشود تا اتفاق بیفتد من همیشه در کنگره سعی می‌کردم پیش کسانی باشم که یک سرو گردن از من بالاتر باشند چون یک سفر اولی چیزی ندارد که بخواهد به من آموزش دهد چون من همه بدبختی‌ها را کشیده بودم و اگر می‌خواستم در این مسیر موفق بشوم باید با کسانی می‌بودم تا بتوانم از آن‌ها چیزی یاد بگیرم آمدن من به کنگره ابتدا فقط به خاطر این بود که خانواده ببینند که من به کنگره می‌آیم ولی این محبتی که در کنگره است من را گرفتار خودش کرد. عشق و محبت فقط بین مذکر و مؤنث نمی‌باشد حتی بین رهجو و راهنما هم این عشق وجود دارد صد در صد آن احساس باید بین رهجو و راهنما باشد وگرنه درمان اتفاق نمی‌افتد.
من اوایل فکر می‌کردم که آن سه‌نفری که بالا می‌نشینند حقوق می‌گیرند به دلیل اینکه دید من آن‌قدر کوتاه بود بعدها فهمیدم که همه این‌ها عشق بلاعوض است که بین رهجو و راهنما وجود دارد و حساب‌کتاب کسانی که خدمت می‌کنند باراهنمایشان نیست بلکه باخدای بالای سرخودشان است من واقعاً به حال کسانی که با همسفر خود به کنگره می‌آیند غبطه می‌خورم چون می‌بینم که تعدادی از هم‌سفران چه تلاشی می‌کنند و چه عشق و علاقه‌ای می‌تواند از این بالاتر باشد بین مادر و فرزند و زن و شوهر که همسفر پا به‌پای مسافرش می‌آید و سفر می‌کند و به‌مراتب بالاتر می‌رسد مثلث عشق تشکیل‌شده است سه ضلع سایه‌ها، جاذبه و حس به جود می‌آید چیزی که بین دو شخص وجود داشته باشد را سایه میگویند چون انسان از یک پیکر ساخته نشده است بلکه از صور پنهان و آشکار ساخته‌شده است و انسان‌ها از طریق جاذبه‌ها به هم دیگر جذب می‌شوند چون اگر جاذبه‌ای وجود نداشته باشد کسی به سمت کسی جذب نمی‌شود و هیچ عشقی به وجود نمی‌آید و در آخر این‌ها از طریق حس انتقال پیدا می‌کند و خدا این حس را در حیوانات خیلی قشنگ‌تر قرار داده است در کنگره عشق بلاعوض وجود دارد و خدا هم خیر برکت این عشق را در زندگی خدمت‌گزاران به وجود می‌آورد و به خاطر همین است که از عشق خالق می‌شود به عشق مخلوق رسید با تشکر از اینک به صحبت‌های من گوش دادید.
تهیه گزارش: مسافر سعید
عکاس: مسافر مرتضی
مرزبان کشیک: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
791