صحبتهای راهنمای محترم سرکار خانم جلالی در خصوص وادی ۱۴:
وقتی یاد میگیری تمام هستی رو دوست داشته باشی، خودت هم جزو تمام هستی، هستی و عشق به خود را اد میگیری و بهجای اینکه دیگران و ایرادهایشان را ببینی خودت را میبینی، عیبهای خودت را پیدا میکنی و اصلاح میکنی، وقتی نگاهت درست شود و وجودت صیقل داده شود و ظرف وجودیات را بتوانی خالی کنی آنقدر عشق به سمتت میآید که هرکسی را در هر جایگاهی که باشد میپذیری، باید بدانم که من نمیتوانم مادرم را که سالها با یک روش زندگی کرده را نمیتوانم تغییر بدهم، تنها کسی که میتوانم تغییر بدهم خودم هستم؛ چیزی که به ارتقا ما کمک میکند مثلث عشق است؛ اگر زمان ورود به کنگره تا الآن را مرور کنم متوجه میشوم که در تمام لحظات و تکتک لایهها عشق بوده حتی دعوا کردن استاد همه از عشق بوده، طرز نگاه باید تغییر کند، اگر آموزشها را درست بگیریم خیلی تغییرات به وجود میآید. من این شانس را داشتهام که در اینجا قرار بگیرم و بتوانم آموزش بگیرم و نیروهای درونم را بشناسم و بدانم که چطور باید برخورد کنم اما خیلی از اطرافیان من از این آموزشها محروماند،زمانی که میخواهم کسی را قضاوت کنم یا ناراحت شوم از او، باید تمام اینها را در نظر بگیرم. یکی از چیزهایی که در من نهادینه شد؛ عشق خاص و عام بود که در این وادی گفتهشده، همه ما عشق خاص را داشتیم و هر چیز خوبی را برای خودمان فقط میخواستیم و بچههایمان ولی این وادی میگوید هرچه برای خود میخواهی برای دیگران هم بخواه، باید یاد بگیریم محبت عام داشته باشیم؛ به هر چیزی که در هستی هست باید عشق بورزیم حتی سنگ و جامدات البته از روی عقل و ایمان یعنی عشق و عقل و ایمان باید باهم باشند که مثلث ما کامل شود، همانطور که آقای مهندس در صحبتهای خود فرمودند: که هرکدام بهتنهایی باشد تبدیل به چیز دیگری میشود؛ عشق و عقل و ایمان بهتنهایی قابلقبول نیستند ولی من فکر میکنم هر رهجویی که در مسیر کنگره باشد اگر از شور به شعور برسد واقعاً تمام اینها را حس و لمس میکند به خاطر همین است که باوجود مسائل زندگی انگار ما در جهان دیگری به سر میبریم، نگاهمان تغییر میکند و متوجه میشویم فردی که در کنار ما است باعث ارتقا من میشود و میگوییم خدایا شکرت که من میتوانم ببینم و آموزش بگیرم و ارتقا پیدا کنم نگاهم باید به مسائل مثبت و رحمت باشد نه اینکه فکر کنم اینها لعنت است.
انشالله که همگی لبریز از عشق شوید.
مشارکتها در مورد وادی ۱۴:
سمیه مسافر نیکوتین:
در ورودم به کنگره همیشه جایی که غیبت بود فرار میکردم و دیگران به چشم فرد خودخواه به من نگاه میکردند تا اینکه خودم در آن جایگاه قرار گرفتم و من در کنگره آموزش گرفتم که اضداد مثل تکانه و برای ساخت ماست و یاد گرفتم که با آنها روبهرو شوم و شناخت از خودم بیشتر شد، عیبهایم را دیدم.
سوگل مسافر نیکوتین:
وقتی نگهبان صحبت میکند ۳ فرشته را نام میبرد، در خطابه اضداد آمده آنهایی که حال خوش ندارند راهی ندارند جز اینکه با نیروهای راستین که خواستار حق و حقیقت هستند همراه شوند یا صبر کنند که نیروهای بازدارنده آنها را به عمق ظلمات ببرند، برای تغییر باید حرکت کنیم؛ در مورد مثلث عشق که سایهها، جاذبه و حس است، دانستم اگر تظاهر به محبت کنیم دیگران حس ما را متوجه میشوند و من روی حس خودم کارکردم.
الهه مسافر نیکوتین:
وادی ۱۴ قله رفیع ۱۴ وادی است و ما ۱۳ وادی را پشت سر میگذاریم تا به وادی ۱۴ میرسیم، خداوند عشق مطلق است و ذرهای از عشق خود را در تمام هستی و موجودات نهاده زمانی که تمام هستی و موجودات را دوست بداریم آنگاه تزکیه لازم انجامشده اگر مشکلی داریم، کفر ندانیم همان رحمت الهی است، برای ساختهشدن ما عشق و عقل و ایمان مکمل هم هستند هرچه عاقلتر باایمان تر و هرچه باایمان تر عاشقتر.
سمیه مسافر نیکوتین:
این بار وقتی این وادی را خواندم، برداشتم با هر بار متفاوت بود، با خواندن هر خط از کتاب اشک ریختم و چیزی جدید را در درون خودم حس کردم، انگار که تازه مفهوم عشق را درک میکنم، هر کلمه از وادی من را در خود غرق میکرد، به قول راهنمای همسفریام برای وادی عشق حتماً باید اذن آن داده شود تا قابلدرک باشد.
تهیه گزارش: الهه مسافر نیکوتین
- تعداد بازدید از این مطلب :
826