پایان زندگی با همه وسعت خویش، محفل ساکت غم خوردن نیست
حاصلش تن به جزا دادن نیست و افسردن نیست
زندگی خوردن و خوابیدن نیست، زندگی جنبش جاری شدن است
از تماشاگه آغاز حیات تا بهجایی که خدا میداند ...
بعد از اینکه متوجه شدم همسرم اعتیاد دارد برای رهایی از این دام خانمانسوز خیلی از راهها را تجربه کردیم که هرکدام مدت کوتاهی دوام داشت، هر سری به خدا پناه میبردم و از خداوند میخواستم بهترین راه را پیش پایمان قرار دهد ولی افسوس که این تاریکی و پلیدی در زندگی من رخنه کرده بود.
یک روز با جاریم که او هم مشکل همسرش اعتیاد بود صحبت میکردم، البته او از ماجرای زندگی من خبر نداشت و من فقط برای دلداری دادن با او صحبت میکردم، یک روز برای دلداری به او گفتم مگر ما در نماز نمیگوییم سمع الله لم حمده یعنی خداوند صدای کسی که او را میستاید میشنود.
بعد از صحبت، خودم به معنی حرفم که سالها در نمازم تکرار میکردم فکر کردم، بیشتر از قبل به خدا نزدیک شده بودم، حس قشنگی داشتم و ناامید نبودم و مطمئن بودم خدا همصدای من را میشنود.
الآن با کنگره 60 آشنا شدهایم و کلی آرامش کسب کردهایم، آرامشی که مدتها از زندگیام رفته بود، همه ظاهر من را میدیدند و از درونم بیخبر بودند. در بیماری اعتیاد نهتنها شخص بلکه همه افراد خانواده دچار بیماری میشوند.
همسرم از طریق سایت با کنگره 60 آشنا شده بود مدتها بود دنبال راهی میگشت برای رهایی، بعد از آشنا شدن و شرکت در جلسات کنگره از من هم خواست که در این سفر همراهش باشم.
سفری که اگرچه دراز است اما امن و مطمئن است و راهی است بهسوی خوب زندگی کردن، خدا را شکر در مراحل اولیه یک اتفاق خوب در زندگیمان افتاد که ما آن را معجزه قرار گرفتن در کنگره میدانیم و آن اینکه بعد مدتها یکی از مسائل مالیمان که گره افتاده بود بهراحتی برطرف شد و ما دلگرمتر از قبل به جلسات کنگره آمدیم، علاوه بر مشکلات مالی مشکلات روحی و جسمی نیز برطرف شد.
من هر بار که به کنگره میآیم یک حس و انرژی خوبی درونم اتفاق میافتد و احساس میکنم تمام دنیا مال ماست چون کلی انرژیدارم و حس قشنگی نسبت به هر چیزی که دارم و دنیایم عوضشده و به زندگی از بعد دیگر مینگرم و مسافرم هرروز حالش بهتر میشود، باحوصلهتر، باگذشت تر و مهمتر اینکه دیگر از آن غرور الکی خبری نیست.
در طی شبانهروز در کنار خانوادهاش هست و با این آگاهی که اگر قرار است آدم زمانش را به خوشی بگذراند بهترین افراد زندگی خانواده هستند.خدا را هزاران بار شاکرم برای تمام کسانی که از این بیماری رنج میبرند دعا میکنم که هر چه زودتر با کنگره 60 آشنا شوند و به رهایی برسند.
در پایان برای خانواده آقای مهندس آرزوی بهترینها رادارم و برای راهنمای مسافرم آقای حبیب و راهنمای خودم خانم مریم عزیز آرزوی سلامتی میکنم.
نوشتهشده به قلم همسفر طاهره از لژیون شماره ۱۵
ارسال مطلب از همسفر عاطفه
وبلاگ نویس: همسفر لیلا
ارائه گزارش: همسفر شکوفه
- تعداد بازدید از این مطلب :
719