دومین جلسه از دوره سیویکم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60، نمایندگی حر با نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر مهدی و استادی دیدهبان امور مالی جمعیت احیای انسانی کنگره 60
علیرضا زرکش با دستور جلسه (عدالت،آیا همه افراد در کنگره با هم برابرند؟) روز شنبه 16 شهریور ماه سال جاری رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر، امروز هم توفیق شد در خدمت شما بزرگواران باشم اولین بار نگهبان جلسه من را در پارک دعوت کردند و بعد هم آقای فرهاد تماس گرفتند و بعد هم آقای عبدالله تماس گرفتند که خدا را شکر دوستان به بنده لطف دارند. همیشه به این شکل لطف خداوند شامل انسانها نمیشود، دستور جلسه عدالت است آیا تمام افراد در کنگره باهم برابرند کسانی که وارد کنگره میشوند با یکدیگر فرقی نمیکنند، در ادامه است که مشخص میشود چه کسی بابت اعمال و رفتارش و تفکراتش در چه جایگاهی قرار بگیرد، مثلا من خودم به عنوان یک راهنما یا به عنوان یک مرزبان یا به عنوان یک انسان در بدو برخورد با کسانی که آنها را نمیشناسم سعی میکنم هیچ قضاوتی نکنم ولی باگذشت زمان وقتی بیشتر همدیگر را میشناسیم فاصله من با اشخاص به مرور تغییر میکند.
عدالت هم همینطور است ما همیشه با عدالت یک فاصله مشخصی داریم و این طور نیست که عدالت از ما دور شود یا نزدیک شود یا عدالت برای ما اجرا شود یا اجرا شود، ما دائماً در کفه ترازو تعادل هستیم این چیزی که همیشه باعث میشود که من خیلی چیزها را بیعدالتی بدانم عدم آگاهی من نسبت به شرایط خودم و اتفاقاتی است که برای من میافتد، در کنگره ما میگوییم هر کسی در هر جایگاهی که هست عین عدالت است این را آقای مهندس میگویند، اوایل که این جمله را میشنیدم برایم سخت بود که مثلاً اگر خانه من در نیاوران بود و پدرم وکیل بود و یا مادرم دندانپزشک بود شاید معتاد نمیشدم ولی وقتی اشراف کامل پیدا میکنیم و سطح دانش من کمی بالاتر میرود میفهمیم که موضوع اصلاً این طور نیست و مهمترین چیز این است که من به جایگاهی برسم که بتوانم در زندگیم تغییر ایجاد کنم.
چند وقت پیش فیلمی دیدم که راجع به سواد صحبت میکرد و میگفت مفهوم سواد تغییر کرده الان دیگر کسی که خواندن و نوشتن بلد است یا چند زبان را بلد است را باسواد نمیگویند، باسواد به کسی میگویند که توانایی تغییر مشکلات را دارد، آیتمهایی دارد که یکی ارتباط عاطفی بود، بعدی ارتباط با مردم و استفاده درست از رسانههای اجتماعی و چند مورد دیگر و در نهایت کسی با سواد است که بتواند با رفتار و کردارش شرایط بهتری را در جامعه پیدا کند.
یک چیز که خیلی مهم است این است که تفکر و اندیشه من که با حس من ارتباط مستقیم دارد میتواند وضعیت من را کاملاً تغییر بدهد این را برای خودم هم میگویم که گاهی اوقات ناامیدی یا حس بد، یا احساس گناه بر تفکر و اندیشه من مستولی میشود و اجازه جلو رفتن را به من نمیدهد در کنگره هم مدتی که از ورود ما میگذرد بچهها دیگر با هم برابر نیستند، بعضیها خوب سفر میکنند و بعضیها بد سفر میکنند، مثال میزنم، بعضیها گرسنه میشود میتواند نان میخورند بعضیها میروند فلافل و بعضیها چلوکباب میخورند این عدالت است، مثل کنگره است بعضیها وارد میشوند و به حرف راهنمایشان گوش میکنند و سیدی مینویسند که اینها کارهای سختی است ولی وقتی سختی را تحمل میکنید در این تفکر و اندیشه است که راحتتر میتوانیم یک پنجم موادمان را کم کنیم و خیلی راحت میتوانیم ساعت ۳ یا ۴ از خانه خارج شویم و به کنگره بیایم و خیلی راحتتر سیدی را گوش کنیم و خیلی راحتتر سیدی را میفهمیم و در آن موقع تفاوت پیدا میکنیم در بین اعضا و آن موقع است که نیاز نیست کسی شما را حرکت دهد یا در آغوش بگیرد.
آدمها وقتی میشکنند از درون میشکنند و وقتی قوی میشوند از درون قوی میشوند در بیرون دنبال چیزی نگردیم همه چیز در درون ماست عدالت هم کاملاً در درون ما است، اگر آتشی یا زحمتی یا خماری وجود دارد در درون ماست و کنگره آرام آرام این را از ما میگیرد اما چیز مهم این است که باید بهای آن را بپردازیم.
ایام محرم است و این مراسمات خیلی خوب است، من با خودم فکر میکنم در آن زمان اگر در صحرای کربلا حضور داشتم کجا بودم، آیا هفتاد و سومین نفر آن جمع بودم چون آن هفتاد و دو تن در جایگاه خودشان بودند و اگر من میخواستم باشم باید هفتاد و سومین نفر باشم و یا شبانه فرار میکردم یا در لشکر یزید بودم و شمشیر میزدم، آدم همیشه دوست دارد جای آن قهرمان یا آدم خوب داستان باشد ولی وقتی در موقعیت قرار بگیری، هرکس در جایگاه خودش فکر میکند آدم خوب است و به خاطر همین است که کارش را با تمام شدت و حدّت انجام میدهد.
ولی چیزی که من میدانم این است که آن واقعه همچنان سینه به سینه میآید و میگذرد و همچنان متبلور است و همچنان همه انسانهایی که این واقعه را میشنوند نسبت به آن احساس پیدا میکنند و منقلب می شوند حتماً در آن حقیقتی بوده، هست و خواهد بود و در آن شکی نیست، آنهایی که آب را برای اصحاب پیامبر بستند و آنهایی که ظلم کردند و آن امام بزرگوار ایستاد و عقب نکشید و بهای سنگینی داد تا امروز ما راجع به این موضوعات فکر کنیم میخواهم بگویم که هر دوره برای خودش عاشورایی دارد و هر دوره من را در آن جمع دارد حالا هر کس بنا بر شرایط خودش، موضوع این است که آدمها وقتی میفهمند ایستادگی میکنند و با تمام وجود هر آنچه که دارند در طبق اخلاص میگذارند و صادقانه و خالصانه هستند، من علیرضا آمدم در کنگره و حالم خوب شد و زندگیام تغییر پیدا کرد و یک آدم دیگری شدم ولی خیلی انسان های گرفتار هستند که اسم کنگره ۶۰ را نشنیدهاند و نمیتوانند از آن استفاده کنند بر من و شما واجب و ضروری است که این آب را باز کنیم به روی آنها و بگذاریم آنهایی که در حال اذیت شدن هستند از ظلم اعتیاد و فشار اعتیاد رها شوند، امروز کنگره نیازمند این اتفاق است امروز کنگره نیازمند این است که کلامش را جاری کند چون خیلیها تشنه کنگره هستند، به نظر من که چند سال پیش آمدم و و در کنگره حالم خوب شد مسئول هستم من باید به این اردوگاه کمک کنم نه اینکه شبانه اردوگاه را ترک کنم باید بایستم و بهایش را بدهم، بهای بودن بهای حساب شدن را باید با تمام وجود بدهم هم از جان و هم از مال، کنگره امروز نیازمند جان و مال من و شماست دریغ نکنید این کارها سخت است ولی باید انجام داد.
من خودم با تمام وجود این کارها را میکنم چون خودم را مسئول میدانم چون جایگاه هم جایگاهی است که باید اینها را بگویم بیش از این خاطراتان را مکدر نمیکنم، ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
تهیه گزارش : مسافر سهیل
عکاس : مسافر مرتضی
مرزبان کشیک : مسافر وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
1265