English Version
English

کارگاه آموزشی عمومی کنگره 60,نمایندگی نیما یوشیج بهشهر+تقدیر از کاربران وبلاگ نمایندگی بهشهر

کارگاه آموزشی عمومی کنگره 60,نمایندگی نیما یوشیج بهشهر+تقدیر از کاربران وبلاگ نمایندگی بهشهر

دومین جلسه از دور نوزدهم سری کارگاه های آموزشی کنگره 60 ویژه مسافران و همسفران نمایندگی نیما یوشیج بهشهر با استادی دیده بان محترم علیرضا زرکش و نگهبانی مسافر عبدالله و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه (از سایت کنگره 60 چگونه استفاده می کنم؟ مقاله نویسی) پنجشنبه مورخ 14 شهریورماه سال جاری رأس ساعت 17 آغاز بکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان علی‌رضا هستم یک مسافر. از نگهبان جلسه آقا عبدالله سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا خدمت کنم. خیلی خوشحال هستم که این فرصت به وجود آمد که در این شعبه حضور پیدا کنم. یک زمانی من و تو بودیم الآن ما شدیم نزدیک به تقریباً 80 هزار نفر. یک زمانی توی تهران یکی یا دو تا شعبه بود به‌سرعت شدیم پنجاه و خرده‌ای شعبه. به‌واسطه  خدمتی که می‌کنم شعبات مختلفی می‌روم. خوب بچه‌ها یکسری ترک‌زبان هستند یکسری لر هستند یکسری فارس هستند و اینجا گیلک.

حس‌های بچه‌های کنگره همه‌جا یک‌جور است هر جا که می‌روی آن حس خوب را می‌گیری و آن رابطه  خوب را می‌توانی با آن‌ها برقرار کنی زمانی که آمدم توی شعبه نیما یوشیج بهشهر این حس خوب را گرفتم. ایجنت محترم  راهنماها و مرزبانان استقبال گرمی برگزار کردند و ما را شرمنده کردند خیلی خوشحالم که این توانمندی را می‌بینم، واقعیت هم همین است وقتی پشت یک تفکری و پشت یک عملی یک حقیقتی وجود داشته باشد آن حقیقت و آن عمل محکوم به پایداری است، محکوم به بودن است حکم دارد، چون حقیقت است.

حالا وقتی حرکت می‌کند مثل آب می‌ماند. دور و اطراف رودخانه سبز است وقتی حرکت می‌کند آب محکوم به آبادانی است تفکر کنگره هم همین‌طوری است وقتی حرکت می‌کند هرچند آن خاک باید تن به آن رطوبت بدهد هرچند من  علیرضا توی کنگره  باید تن بدهم به علم کنگره، بگذارم این علم در درون من نفوذ کند. این نفوذ کردن شرط لازم است ولی شرط کافی نیست این رطوبت باید تغییر هم به وجود بیاورد اگر تغییر به وجود نیاورد فکر نمی‌کنم ثمره‌ای داشته باشد این اتفاق در بهشهر و در شعبه شما رخ‌داده است و من به شما تبریک میگویم.

دستور جلسه سایت کنگره است آقای مهندس بسیار آدم زیرک و بسیار باهوش هستند همه ما از نزدیک با ایشان ملاقات داشته‌ایم حالا یکی بیشتر و یکی کمتر اما تمام دغدغه آقای مهندس، کنگره 60 است. من یادم هست بحث اینترنت و فضای مجازی تازه چند سالی راه افتاده بود فکر کنم با سه یا چهار نفر از بچه‌های کنگره این کار را شروع کردند.

همان چند هفته اول یک تالار  گفتگو ایجاد کردند برای من جالب بود من یک رهجو داشتم آقای رحمت فیضی که هنوز هم هست و در کنگره خدمت می‌کند سنش بالا بود اما آدم اکتیوی بودند. آدم‌هایی که سنشان بالا باشد ولی به سیستم روز مسلط باشند اندک هستند. ایشان رفت در سایت کنگره و از روز اول خدمت کرد.

تالار گفتگو خیلی جالب بود. به من می‌گفت درسایت کنگره هیچ‌کس نمی‌آید سر بزند، گفت من می‌روم در تالار گفتگو یک سؤال می‌کنم بعد با یک اسم دیگر خودم جواب سؤال را می‌دادم و بعد دوباره با یک اسم دیگری میامدم یک سؤال دیگری را می‌گذاشتم. خیلی اتفاقات بر کنگره و در کنگره افتاد که امروز کنگره به این جایگاه رسیده است  امروز سایت کنگره روزی 30 هزار نفر بازدیدکننده دارد این 30 هزار نفر  خیلی است بزرگ‌ترین نمایندگی کنگره سایت کنگره است با بیشترین بازدیدکننده.

خوب از تمام اقصا نقاط کشور و جهان بازدیدکننده دارد می‌روند و از اطلاعات کنگره استفاده می‌کنند این‌ها  مهم است اما آن چیزی که قضیه را خیلی مهم‌تر می‌کند در این صفحه به این بزرگی، در این سالن به این وسعت، من کجا نشسته‌ام  و چه‌کاره هستم.

این دستور جلسه‌ای که آقای مهندس گفته‌اند و در موردش بحث کنیم من کجای قضیه هستم اصلاً تصویری دارم راجع به این دستور جلسه. این دستور جلسه دارد به من می‌گوید علیرضا تو چقدر تصویر داری در این دستور جلسه. اصلاً سایت را می‌شناسی اصلاً فضای مجازی را می‌شناسی چقدر بهره بردی و چقدر بهره رساندی.

اگر ما وارد دستور جلسات بشویم و خودمان را در دستور جلسات ببینیم می‌توانیم بهره‌مند بشویم. اینکه من به‌عنوان یک سفر اولی یا سفر دومی بروم درسایت و مطالب را بخوانم و به این توانایی برسم که زیر آن مطالب بتوانم یک کامنت بگذارم - خواندم، خوب بود- خواندم، بد بود- متشکرم.

این‌ها همه توانایی می‌خواهد اینکه به‌جایی برسم که بتوانم یک مطلبی را بنویسم و آن مطلبم به‌جایی برسد که بتوانم در شعبه خودم ارائه بدهم و در وبلاگ شعبه باشد و دیگران از آن استفاده نمایند  شاید خیلی از کارهایی که ما امروز می‌کنیم به‌واسطه درمانمان در کنگره و در هر مقطعی اینکه میگویم در هر مقطعی  فرقی نمی‌کند، شاید دو هفته باشد اما این‌قدر تغییرات فاحش است که شاید در مخیله ما نمی‌گنجد یک روزی به این توانایی برسم که بتوانم این میکروفن جلویم باشد و دو دقیقه صحبت کنم یا بتوانم 10 دقیقه روی صندلی بنشینم یا پیراهن سفید بپوشم یا مسواک بزنم یا درست راه بروم و درست صحبت کنم.

 

یک مطلبی من از آقای مهندس خواندم راجع به فضای مجازی نوشته بودند، فضای مجازی از فضای حقیقی، حقیقی‌تر است جالب اینجاست آدم‌ها در فضای مجازی خیلی حقیقی‌تر از فضای واقعی هستند که شما می‌بینید چون آنجا  صورت آشکار مشخص نیست ولی صورت پنهان کاملاً مشخص است.

می‌خواهید بدانید نگاه کنید در فضای مجازی دنبال چه چیزی می‌روید و دنبال چه چیزی هستید دنبال خودمان می‌گردیم. در فضای مجازی چون فقط دوتا چشم معلوم است و دیگران نمی‌توانند ما را از روی دو تا چشم بشناسند هر جا که دلمان می‌خواهد می‌رویم حالا من چقدر می‌توانم در صور پنهان روی خودم کار بکنم تا آنجایی که کسی نیست که من را بشناسد اما جایی بروم که حقیقتی نهفته است  و می‌تواند صور آشکار و صور پنهان من را روی‌هم بچسباند.

سعی کنیم وارد دستور جلسات کنگره بشویم و از آن بهره بگیریم، وارد فضای کنگره بشویم و از آن بهره بگیریم. شعبه شما شاید یکی از معدود شعباتی است که فضای خوب و پرانرژی دارد. اینکه شما یک زمینی دارید که متعلق به خودتان است سوله‌ای دارید که متعلق به خودتان است راهنما و ایجنت و مرزبانی دارید که سفر اولی را کمک می‌کنند این نشان‌دهنده توانمندی شماست.

وقتی توانایی داریم که خودمان را و خانواده‌ی خودمان را و مسائل مالی‌مان را جمع کنیم با نگاه بزرگ‌تران ولی با استقلال خودمان. این جای شکر دارد اینکه آقای مهندس و شعبه مرکزی هست و شعبات را رصد می‌کند . می‌خواهم بگویم که شعبه نیما یوشیج به حد و اندازه‌ای رسیده است که برای خودش یک زمین و یک سوله‌ای دارد و یک توانمندی مالی دارد راجع این می‌خواهم صحبت بکنم که به این نتیجه رسیده است که خودش باید پویا باشد و خودش باید بسازد.

من دیده‌بان لژیون سردار هستم. لژیون سردار لژیون‌هایی هستند که تشکیل می‌شوند از اعضای سفر دوم که تأمین‌کننده مسائل مالی کنگره را به عهده دارند  و هر شعبه هم برای خودش یک لژیون سردار دارد. لژیون سردار شعبه بهشهر موظف است که به حد و اندازه‌ای رشد بکند که مخارج شعبه را بتواند تأمین بکنند از نظر اجاره و از نظر جابجایی و خرید لوازم و... در تمام شعبات همین‌گونه است.

هر شعبه‌ای توانایی این قضیه را ندارد ولی بعضاً بعضی شعبه‌ها دارند. نمی‌خواهم بگویم آن شعبه‌ای که ندارد ضعیف است ولی کامل نیست. شما وقتی تشکیل خانواده می‌دهید اگر نتوانید مخارج مالی خانواده را توسط اعضای همان خانواده تأمین کنید کامل نیست یعنی به کمال نرسیده است شما وقتی به کمال می‌رسی تازه می‌توانی قابل روئیت بشوی.

شعبه‌های کنگره هم سر همین قضیه دسته‌بندی می‌شوند کسی نمی‌گوید شما دسته اول بازی کن و یا شما دسته دوم و یا دسته سوم بازی کنی خود ما هستیم که وقتی بازی می‌کنیم می‌رویم و در دسته‌های مختلف بازی می‌کنیم.

بحث اینکه من علیرضا به این درک برسم که بتوانم به‌عنوان خدمتگزار کنگره خودم را موظف کنم. خودم را ملزم بکنم. این ملزم کردن و موظف کردن یک چهارچوبی می‌خواهد این چهارچوب نادیدنی است خیلی از آدم‌ها نمی‌توانند این کار را بکنند و همیشه کج و راست می‌روند.

اینکه من به این دانش برسم که بتوانم یک چهارچوبی برای خودم درست بکنم که من مکلف و موظف بشوم که وقتی از مطلبی و از رحمتی بهره‌مند می‌شوم به‌راحتی از کنارش نگذرم این یک قدرت و توانایی اجرا می‌خواهد و حالا به‌واسطه خدمت گذاران این شعبه سفر اولی‌ها و سفر دومی‌ها  این اتفاق تا به امروز برای این شعبه افتاده است، جالب بود من با ایجنت محترم آقای مهدی که صحبت می‌کردم ایشان می‌گفتند ما باید به این جهان‌بینی و دانش برسیم که غیرازاین ما توی این شعبه‌ این توانایی را داریم که بتوانیم خودمان را تأمین بکنیم به این دانش هم برسیم که بتوانیم به کسان دیگر هم کمک بکنیم  به شهرها و شهرستان‌های دیگر. امیدوارم که با همین توانایی و قدرت جلو بروید.

دو یا سه ماه دیگر هم هفته گل‌ریزان است. حالا فرصت‌های دیگری هم هست که ما در طول سال هم کمک می‌کنیم؛ اما آن هفته یک‌شور و حال دیگری دارد امیدوارم که در آن هفته هم باقدرت شرکت کنیم هرکسی هم فراخور حال خودش. من یک پیشنهاد می‌کنم به کسانی که در این قضیه، تفکر یک‌خرده بحث‌وجدل دارند که آیا باید خدمت مالی بکنیم یا نکنیم، من به‌عنوان کسی که چند سالی بیشتر از شماها در کنگره حضور دارم   پیشنهاد می‌کنم که فقط یک‌پنجم کم کنید ببیند چه اتفاقی می‌افتد کافی است  فقط شما در خدمت مالی یک‌قدم کوچک بردارید، خیلی کوچک،  من نمی‌گویم حرکت بزرگ بکنید نمی‌گویم یک میلیارد کمک کنید، صد میلیون کمک کنید، بیایید در حد خودتان یک‌قدم بردارید آن حدی که دلتان راضی باشد ولی این کار را حتماً انجام دهید و نظاره‌گر باشید که وقتی یک‌پنجم کم کردید چه اتفاقی برای ما می‌افتد و نظاره‌گر باشیم که وقتی خدمت مالی می‌کنیم،  چه اتفاقی برای ما می‌افتد. وقتی با رضایت قلبی این کار را بکنید  دیگر نمی‌توانید آن کار را انجام ندهید. ولی من به شما توصیه می‌کنم که حتماً این کار را انجام بدهید. یک ماه یک پله کم کن اگر نتیجه نگرفتی برو.

یک‌دفعه بیایید خدمت مالی بکنید که این شعبه قطعاً انجام داده است  این را برای آن‌هایی میگویم که مثل من یک‌خرده سخت مطالب را می‌گیرند.  در آخر هم از اعضای سایت گروه مسافران و همسفران شعبه نیما یوشیج تشکر می‌کنم و این هفته را به همه این عزیزان تبریک میگویم. من خیلی صحبت کردم  خوب به افتخار خودتان دست بزنید.

تقدیر و تشکر گروه مرزبانی و ایجنت محترم از کاربران سایت شعبه نیما یوشیج بهشهر

در این جلسه به مسافر محمد مهدی از لژیون نهم نشان یک ماه رهایی اهدا شد.

تایپ گزارش: مسافر حسین 

تهیه و تنظیم گزارش: مسافر غلامرضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .