هشتمین جلسه از دور ششم کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران آقا کنگره 60 در نمایندگی پرستار به استادی همسفر الیاس، نگهبانی همسفر علی و دبیری همسفر مصطفی و با دستور جلسه (وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من) در روز یکشنبه مورخ 27 مرداد ماه رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه وادی سیزدهم و تأثیر آن روی من؛ پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است.
وادیها خیلی ساده هستند اما فلسفه عمیقی دارند. اگر به کلمات همین جمله کوتاه بنگرم و معنی تکتک این کلمات را بدانم، میتوانم متوجه شوم که چه معنی عمیقی در این کلمات وجود دارد و خیلی کاربردی هست. من اعتقاد دارم پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است که به من یک چرخهای در هستی را نشان میدهد، سیستم طبیعت بهگونهای توسط خداوند طراحیشده است که در آن چرخهها بهصورت بینهایت هستند و اگر درجایی انسان به نقطهای برسد، قطعاً وارد مرحله دیگری در هستی میشود و اینگونه نیست که انسان به هر نقطهای که رسید خیال کند که کارش تمامشده، آن چیزی که سفر دومیها، آزادمردها، کمک راهنماها و سایر دوستان که مسافرشان به رهایی رسیده میدانند که کارشان تمام نشده به خاطر اینکه هدف رهایی نبوده است و رهایی پایان یک نقطه بوده و رهایی باعث خط دیگری شده است.
در وادی سیزدهم دو مثلث داریم که خیلی به آن تأکید میشود، مثلث اول؛ تغییر، تبدیل و ترخیص هست و به نظر من اکثر انسانها درگیر ضلع اول یعنی تغییر هستند، انسانها دوست دارند تبدیل به انسانهای موفق یا انسانی که آرامش و آسایش دارد بشوند، اما آیا مرحله قبل از تبدیل که تغییر هست را انجام میدهم؟ پس هر چیزی پایه میخواهد، پایه تبدیلات را میتوان گفت تغییرات هست. تغییرات از وادی اول بهصورت ساختار فکری شروع میشود، اگر الگوها یا تفکر من در زندگی نتیجه نداشته است، باید سعی کنم یک تغییرات فکری ایجاد کنم تا پایههای ساختاری ذهنم تغییر کند و نتیجه بگیرم.
قبل از آمدنم به کنگره، صورتمسئله اعتیاد به شکل دیگری بود اما با ورود به کنگره و آموزشهایی که گرفتم ساختار ذهنی من درباره اعتیاد و فرد مصرفکننده تغییر کرد، پس به این میگویند تغییر، بنابراین اینگونه رفتارها نیز نسبت به مسافر هم تغییر میکند، نگاه مجرمانه با نگاه شخصی که بیمار است، خیلی تفاوت دارد و این یک مسئله خیلی مهمی است.
وقتی زمان ترخیص انسان میرسد، در اینجا کار تمام نمیشود و دوباره خط جدیدی شروع میشود و دوباره انسان احتیاج به تغییرات دارد. مدام انسان باید تغییر کند و در جهت مثبت باشد.
در این وادی به انسانهای یکبعدی، دوبعدی و سهبعدی هم اشاره میشود، انسان تکبعدی ویژگی که دارد؛ نمیتواند مشکلاتش را حل کند و مانند یک خط میمانند و اگر این خط بخواهد تبدیل شود به سطح، باید از یک مثلث عبور کند و آن عشق، عقل و ایمان هست و در وادی عشق تمثیل جویها عسل بود، عقل به آب زلال تشبیه شده بود، ایمان به شیر تشبیه شده و برای اینکه بستر مناسبی برای عشق، عقل و ایمان فراهم شود، باید یک خط دیگری که خط خمر است را تقویت کنیم و این خط خیلی مهم است.
خط خمر را چگونه میتوانم ایجاد کنم؟
اصل حال خوش، روی خمر است. اگر من ادعا کنم که انسان عاشقی هستم و بگویم من فقط باعقل جلو میروم و کارهایم حسابگرانه نیست و یا بگویم ایماندارم به این سیستم و... اما خط خمر من خوب کار نکند، فایدهای ندارد. سیستم کنگره بستری ایجاد کرده برای من همسفر که بتوانم خط خمرم را درست کنم، ورزش کنگره، مطالبی که درباره خواب هست، مطالبی که درباره تغذیه بیان میشود و از همه مهمتر مسائل جهانبینی.
ما یاد گرفتهایم که سیستم خمر یا آن چیزی که برای سیستم ایکس اتفاق میافتد، بر دوپایه استوار است؛ یکی صور پنهان و دیگری صور آشکار یا میتوان گفت یکی بیسیم و دیگری باسیم، بیسیم جهانبینی است و باسیم جسم است و اگر روی این نکات و آن خط خمر بتوانم کار کنم و به تعادل برسانم، عشق، عقل و ایمان را رشد بدهم، عاشق خدمت کردن باشم، حسابگرانه فکر نکنم و عاقلانه فکر کنم، بیایم و آموزش بگیرم و فکر نکنم همهچیز پول و ثروت است، البته پول و ثروت هم خوب است و از ملزومات زندگی است، اما همهچیز نیست، اگر بتوانم روی این موضوع کارکنم و باایمان قوی به کنگره بیایم و ایمان داشته باشم، مسافرم رها میشود.
ایمان داشته باشم که من در این سیستم نتیجه میگیرم و ایمان داشته باشم، آموزشهایی که در کنگره میگیرم به درد من میخورد، قطعاً و قطعاً شخصی که اینها را در نظر میگیرد، وارد انسان دوبعدی میشود و دیگر از زندگی نتیجه میگیرد و لذت میبرد و میتواند مشکلات را حل کند. درجایی که انسان تکبعدی نمیتوانست مشکلات را حل کند.
من امروز زمانی که وادی را مطالعه میکردم به کلمه "قلم" برخورد کردم و احساس میکردم برایم خیلی جدید است، چرا من تابهحال به آن دقت نکرده بودم؟ البته آقای مهندس درباره قلم یک سی دی دارند، اما تعجب میکردم که چرا به این کلمه برخورد نکرده بودم؟ نکته خیلی مهمی است، انسان هرچقدر تلاش کند و شروع کند به نوشتن و مخصوصاً نوشتن سیدیها "قلم" معجزه میکند، چیزی که خداوند در کلام خودش به آن قسمخورده است و میگوید من به قلم قسم میخورم، شاید در کلام خیلی ساده به نظر بیاید ولی این مسئله مهم است که خداوند به قلم قسم میخورد، زمانی که من از قلم استفاده میکنم و شروع میکنم به نوشتن آموزشهای کنگره، خیلی اتفاقات خوبی برایم رخ میدهد.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید سپاسگزارم.
مرزبان کشیک: همسفر محمد
عکس: همسفر علیرضا
تنظیم در وبلاگ همسفران آقا
- تعداد بازدید از این مطلب :
609