سومین جلسه از دوره هجدهم سری کارگاههای آموزشی جهانبینی کنگره 60؛ نمایندگی ارتش با استادی مسافر احسان و نگهبانی مسافر داوود، دبیری مسافر مهدی، با دستور جلسه "وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من"در روز شنبه 26 مرداد ماه 1398ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم و از دبیر و نگهبان محترم هم سپاسگزارم که بار دیگر توانستم در این جایگاه قرار بگیرم. دستور جلسه این هفته وادی سیزدهم و تأثیر آن روی من (پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است) است. در ابتدای وادی در مورد قلم و اهمیت آن توضیح داده میشود، در ابتدای جلسه که دبیر توضیحات جلسه قبل را میخوانند، اگر به آن دقت کنیم، میتوانیم حس کنیم که قلم چه مقدار ارزشمند است و اگر همین قلم نبود از مطالب جلسه قبل مطلع نمیشدیم.
آقای مهندس هم گفتهاند: اندیشمندانی که قلم و کتاب دارند، ماندگار هستند. این ماندگاری ارزشمند است به این دلیل که باعث راهنمایی دیگر انسانها خواهد شد و حتی در قرآن هم سورهای به نام قلم داریم که تأکیدی است بر ارزش قلم. درکنگره ۶۰ هم ما کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر راداریم که برای آنانی که خواهان رهایی هستند راهنماست، همه این موارد نشانگر ارزش قلم است. مثال دیگر همین گوش کردن و نوشتن (سی دی) ما است که باعث درک بهتر مطلب میشود و اگر به (سی دی) دسترسی نداشته باشیم، میتوانیم به کتاب ما و نوشتارهای کنگره ۶۰ رجوع کنیم. خود من قبل از ورود به کنگره ۶۰ خیلی به این مسئله دقت نداشتم، اما با ورودم به کنگره ۶۰ توانستم درک خیلی بهتری از این مورد داشته باشم، خصوصی با خواندن کتاب ۶۰ درجه که کتابی بسیار کاربردی در زندگی من بود، فهمیدم که چقدر اینکه آقای مهندس این مطالب و تجربیاتشان را نوشتهاند و امروز باعث هدایت بسیاری از افراد شده، باارزش است.
وادی سیزدهم، وادی بزرگی است و در آن از یوم الفصل، تغییر، تبدیل و ترخیص صحبت شده است. من اگر میخواهم در کنگره ۶۰ بمانم و سفر موفقی داشته باشم، قطعاً باید پس از اینکه تغییر میکنم و مسافر میشوم، باید تبدیل شوم و از قهر به مهر، از نفرت به گذشت، از حقارت به سرافرازی و از منیت به سمت تسلیم بروم و اطلاعاتم را کنار بگذارم و خلاصه تبدیل و سپس ترخیص شوم. به نظر من پیشنیاز همه وادی ما تفکر است، یعنی برای درک همه وادی ما حتم به تفکر نیاز داریم، چون اگر تفکر نکنم به بیراهه خواهم رفت.
مطلب دیگری که در وادی به آن اشاره شده؛ نقطه و شروع خط دیگری است. من این گونه این مطلب را در کرده ام که من احسان هر لحظه در حال خلق نقطه جدیدی هستم و این نقطه، سرآغاز خط و حرکت جدید، در زندگی من است. در گذشته من ۱۰ سال نقطه ای را خلق کردم که سراسر سیاهی و تاریکی بود... در وادی از اختیار گفته میشود، یعنی من اختیار دارم که نقاط جدید زندگی ام را اضطراب آلود خلق کنم یا نقاطی همراه با آرامش و این به دست خود من است. اگر من هر روز برای پیش رفت تلاش نکنم، حتم ایجاد عقب افتادگی و حتی سقوط من خواهد شد، چرا که ممکن است جایی منیت دانایی مرا بگیرد و نیازی برای آموزش در خودم نبینم، درحالیکه اینطور نیست و من باید بدانم اگر اطلاعاتی دارم، باید آن ما را انتقال دهم و برای این کار، باید داناییم را بهروز نگهدارم و این مسئله تمامی ندارد، برای همین است که گفته میشود «پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است». در مورد خط خمر، عشق، عقل، موجودات تکبعدی و دوبعدی هم در این وادی صحبت شده که خودتان میتوانید آن را مطالعه کنید
سخنان استاد در مورد مسافر:
جلسه امروز به دو بخش تقسیم میشود که بخش دوم، تولد آقای پیمان است. ما در کنگره میآموزیم که اگر ما تفکر و تلاش کنیم و خواست انجام داشته باشیم جامهای خالی پر میشوند حتی اگر انسان اطلاعات کمی داشته باشد اما هدف داشته باشد خواهد توانست که مسیر خود را بیابد. پیمان به دلیل اطلاعات عمومی که داشت و عقایدی که خاص خودش بود در ابتدا با یک سد در درمان مواجه بود و این کار را برای او سختتر میکرد زیرا همیشه در فکر این بود که ببیند کجای کار درست است و کجای کار غلط، اما منجمله و درسی که از راهنمای خودآموخته بودم را به او انتقال دادم بدین مضمون که ما به کنگره ۶۰ آمدیم تا غلطهای خود را پیدا کنیم نه اینکه غلطهای چیز دیگری را و ما تنها برای حل مشکل خود در اینجاییم؛ در ادامه، پیمان راه خود را یافت و با نطم انطباط خاص خود و همچنین با استفاده از خصوصیت جستجو گریش در مسیر درست قرار گرفت و حرکت کرد و حرکت خود را کامل و طبق آموزشهای کنگره ادامه داد مثلاً تمام سی دی ما را نوشت.
پیمان در سفر دوم تلاش کرد تا خدمت کند و تا به امروز در جایگاههای خدمتی مختلفی بوده است البته پیمان در انتخابات مرزبانی توانست در جمع مرزبانان جدید جای گیرد اما چون نتوانست در روز پیمان حضورداشته باشد بنابراین من در تولد او بهعنوان راهنما حضور دارم. در آخر باید بگویم خدمت کردن در کنگره ۶۰ سعادت و لیاقت میخواهد پس من باید قدر آن را بدانم و از طرفی بدانم که تمام بازخورد و عاقبتبهخیری خدمت، به خود من بازخواهد گشت و حال خوشش، به خود من خواهد رسید پس باید عشق و محبت و احترام را سرلوحه کار خود قرار دهم تا از خدمت کردنم، هم خود و هم دیگران لذت ببرند.
اعلام سفر مسافر:
سلام دوستان پیمان هستم یک مسافر، آخرین آنتی ایکس مصرفی الکل، روش درمان: دی اس تی، داروی درمان: شربت او تی، مدت سفر اول ده ماه و هفت روز، ورزش در کنگره ۶۰: شنا و پینگ پنگ، مدت رهایی شانزده ماه به راهنمایی استاد عزیزم آقای احسان، سفر درمان وابستگی به سیگار ده ماه و یازده روز به راهنمایی استادم آقای سعید مدت رهایی چهارده ماه.
آرزوی مسافر:
آرزوی مسافر: امیدوار هستم دیگران نیز این جایگاه را تجربه کنند و از حس و حال عالیش لذت ببرند.
خلاصه سخنان مسافر:
از همه شما عزیزان که در این مراسم شرکت کردید کمال تشکر رادارم. صحبت کردن در این جایگاه کمی سخت است. امروز قصد ندارم که در مورد خاطرات تلخ دوران مصرف صحبت کنم زیرا همه ما چنین روزهایی را تجربه کردهایم و تکرار آن خوشایند نخواهد بود. صحبت امروز من در مورد مسئلهای که بر دل من بسیار سنگینی میکند و در مدتی که در کنگره هستم به آن ایمان آوردم که البته بهنوعی به دستور جلسه هم مربوط است. زندگی من سراسر یوم الفصل است؛ روزهایی بوده که از حس موفقیت در پوست خود نمیگنجیدم و بر ابرها سیر میکردم و حتی خود را با کائنات برابر میدانستم و از طرف دیگر، روزهایی بوده است که آنچنان سرخورده شدهام که جرئت خروج از خانه را نداشتم اما یوم الفصل من، در کنگره ورودم به آن نبود زیرا زمان ورودم به کنگره ۶۰ هیچ درک درستی از آن و نحوه فعالیتش نداشتم؛ همه تصور من این بود که من وارد نوعی تحصیلات ترم یک آکادمیک شدهام و منتظر اتمام این تحصیلات بودم و هر کس را میدیدم از او در مورد روز اتمام و پایان کار در کنگره شاید پنجدر صد خدمت من برای ادای دین به کنگره باشد و نودوپنج در صد دیگر برای آموختن در کنگره است خدمت کردن به من میآموزد که سفر چیست و من باید چهکاری انجام دهم. از تمام عزیزانی که تا این مرحله برای من زحمت کشیدند ممنون و سپاسگزار هستم، در رأس از جناب مهندس و خانواده محترمشان بینهایت سپاسگزار هستم، کمتر نمایندگی است که افتخار حضور یک دیدبان را داشته باشد و این افتخار امروز نصیب نمایندگی ارتش است و من از آقا سعید دیدبان و ایجنت محترم بینهایت سپاسگزار هستم، از راهنمای خوبم آقا احسان که از ایشان الفبای زندگی را آموختم تشکر میکنم و همینطور سرکار خانم مینا که با آموزش به همسرم، جو خانه ما را بهکلی عوض کردند ممنونم.
خلاصه سخنان کمک راهنمای همسفر:
این روز را به جناب مهندس دژاکام تبریک میگویم. اینیک افتخار بود که من توانستم در خدمت آقای پیمان و همسر محترمشان باشم. من در ابتدا که در امتحان کمک راهنمایی قبول شدم تصور میکردم که باید آموزش بدهم اما رفتهرفته متوجه شدم که باید آموزش بگیرم. من همیشه در لژیون میگویم که همسفر باید همراه مسافر باشد و بداند که او یک بیمار است و به هر دلیلی که بیمار شده است امروز نیازمند همراهی و توجه و یاری است پس به او کمک بکنیم تا بتواند از گذرگاه سخت عبور کند تا هر دو، به آرامش برسند همینطور که این خانواده محترم، به آرامش رسیدند و از این بابت بسیار خرسند هستم.
خلاصه سخنان همسفر:
در همینجا از بنیان کنگره 60 آقای مهندس، تشکر میکنم و از ایجنت محترم نمایندگی و اسیسانت محترم بسیار ممنونم و یک تشکر ویژه از کمک راهنمایان خوبمان دارم که این حال خوش را به ما هدیه کردند و همینطور از پیمان تشکر میکنم به خاطر خدمت در کنگره و آشنایی من به کنگره ۶۰. خداوند بزرگ را برای حضور در کنگره، شاکرم و امیدوارم که ما بتوانیم خدمتگزاران خوبی شویم.
نگارنده: مسافر روزبه و مسافر حمید
عکاس: مسافر روزبه
تهیه و تنظیم: مسافر روزبه
- تعداد بازدید از این مطلب :
1388