دستور جلسهی کار، تحصیل، قدرت خود یک مثلث را تشکیل میدهد و به نظر من بر روی مثلث دانایی منطبق میشود. به این صورت که کار باتجربه، آموزش با تحصیل و تفکر باقدرت، در یک راستا قرار دارند. این موضوع در کنگره از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هست که آقای مهندس آن را بهعنوان یکی از دستور جلسات سالانه مطرح کردهاند. طبق گفتهی ایشان، در ابتدای کار کنگره 60 مسافرانی بودند که وقتی برای درمان وارد کنگره شدند مدرک تحصیلی آنها خیلی پایین بود، حتی شغل و درآمد خوبی هم نداشتند؛ اما بعد از مدتی که تحت آموزش قرار گرفتند و به درمان و رهایی رسیدند، به تحصیل خود ادامه دادند، سطح تحصیلات و دانش خود را بالا بردند و در ادامه ازنظر مالی هم پیشرفت کردند.
کار در کنگره از موضوعات مهمی هست، زیرا اگر شخصی کار مناسب نداشته باشد قطعاً با خانواده و حتی با خود دائم در نزاع و درگیری به سر میبرد. مسافر وقتی وارد کنگره میشود ممکن هست به خاطر تخریبهای فراوانی که دارد و آسیبهایی که به جسم خود وارد کرده است، شغلی نداشته باشد و یا اگر هم در مکانی مشغول به کار هست توان انجام کار خود را به نحو احسن ندارد؛ اما بعد از درمان با متد DST و بازسازی سیستمهای جسم خود، به شغل و کار گذشته با توان و بازدهی بالاتر برمیگردد. جمله معروفی که همیشه آقای مهندس بیان میکنند این است که به نفستان کار بدهید قبل از اینکه نفستان کار دست شما بدهد. حتی آقای مهندس برای مسافرانی که طبق گفته راهنمای خود نباید مدتی را کار کنند تأکید میکنند که بیشتر باید سیدیهای آموزشی را گوش بدهند و بنویسند تا نفس آنها درگیر شود و به افکار منفی و بیهوده فکر نکنند.
انسان تا زمانی که زنده هست باید کار کند و از تکاپو بازنایستد. امیرالمؤمنین در این باب سخنی دارند که میفرمایند: در کار پیگیر باشید، زیرا خداوند برای کار مؤمنان پایانی جز مرگ قرار نداده است. در مورد تحصیل باید بگویم که تحصیل یعنی به دست آوردن علم که با آموزش همراه است و من نمیتوانم بدون آموزش به علم برسم. منظور از تحصیل صرفاً رفتن به دانشگاه و کسب مدرک دانشگاهی نیست. وقتی برای به دست آوردن هر علمی تلاش میکنم تحصیل میشود، حال این تحصیل میتواند در دانشگاه و یا در مکانهای دیگری باشد. بهعنوانمثال هرکدام از ما که از اعضاء کنگره 60 هستیم در این مکان به تحصیل برای کشف علم و دانش اعتیاد مشغول هستیم و چهبسا مطالبی که در کنگره به من آموزش داده میشود در هیچ دانشگاهی پیدا نمیشود.
اکنون سؤالی دارم که قدرت چگونه به دست میآید؟ وقتی من کار مفیدی داشته باشم و در هر علمی به تحصیل مشغول باشم ناخودآگاه به من قدرت داده میشود؛ که اگر قدرت را همراه با تفکر به کار نبریم میتواند برای من عامل ضد ارزشی باشد و من را دچار منیت کند ولی اگر با تفکر همراه باشد از آن قدرت میتوانم برای انجام کارهای مفید و سالم استفاده کنم. مثلاً اگر در کنگره به من جایگاهی داده میشود و من تفکری روی آن جایگاه نداشته باشم بهجای مفید بودن برای خود و دیگران، عاملی برای دفع افراد از کنگره میشوم. باید اینقدر به دانایی برسم که بدانم اولین ضرر قدرت منفی برای خود من است، باید خیلی مراقب نفس خود باشم که باقدرت به خطا نرود. امام علی میفرمایند: آفت قدرت، دریغ کردن احسان است.
نویسنده: همسفر آزاده لژیون سوم
نمایندگی: همسفران شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
581