سلام دوستان فریبا هستم یک همسفر
انشائی که در مدرسه به ما میدادند این بود که "علم بهتر است یا ثروت؟" ولی این دو باهم منافاتی ندارند، نمیتوانیم بگوییم این بهتر است یا آن، شاید لازم و ملزوم هم باشند، مثل این است بگویید قلب بهتر است یا مغز؟! علم و ثروت هم به این شکل هستند وقتی میگویید علم و ثروت؛ علم بار معنوی و ثروت بار مادی دارد. اینها مترادف کار و تحصیل است؛ کار، ثروت میآورد و تحصیل هم علم میآورد. نمیشود گفت این خوب است و آنیکی بد است.
اگر بخواهیم در حوزه اعتیاد علم و ثروت را بررسی کنیم؛ علم و ثروت در زندگی ما تولید انرژی میکند و باعث میشود بتوانیم روند زندگیمان را با مادیات و معنویات، بهتر انجام بدهیم. در یک جایی از این زندگی درگیر مسئله اعتیاد، مواد مخدر در ابتدا میآید انرژیهای درونی انسان را یکباره رها میسازد. هر شخصی میزان مشخصی انرژی دارد؛ مانند یک چراغی که فتیلهاش را بالا ببری، انرژی را که باید طول یک هفته مصرف کند، در طول 7-8 ساعت آن را مصرف میکند. این انرژی از مواد نیست، بلکه این انرژی خود فرد است که مواد میآید بهصورت یکباره آن را فوران میدهد و باعث میشود انرژی کاذبی در انسان به وجود بیاید.
در دوران تحصیل اگر اوایل اعتیاد باشد، ممکن است این باعث یکسری پیشرفتها هم بشود، یا در کار ممکن است انرژی مضاعفی به انسان بدهد که شخص بجای 8 ساعت 12 ساعت کار میکند ولی در طولانیمدت اگر 3 یا 4 یا 5 سال بگذرد، آن نیروهایی که باید در پروسه 10 یا 15 ساله آزاد بشود در 5 سال آزاد میشود و شخص بهپیری زودرس، بیحوصلگی و بی انرژی میرسد.
حالا ما اینجا آمدهایم برای درمان خودمان اقدام کنیم، در مسیر درمان هم همیشه نیروهای منفی وجود دارند. این نیروهای منفی، نیروهای بازدارندهاند؛ همانجایی که میگوید: "اینهمه کارکردم چه شد؟ اینهمه درس خواندم چه شد؟" اینجاست که نیروهای منفی جلوی ما را میگیرند و ما باید از این مرحله بگذریم. در سفر اول باز بحث کار و تحصیل پیش میآید، باید بیاییم اینها را اولویتبندی کنیم.
یک زمانی هست من میام میگویم؛ "من ماهی اینقدر میلیون درآمد دارم، اگر بخواهم بیایم درمانم را شروع بکنم باعث میشود درآمدم کمتر بشود یا کارم را از دست بدهم." 11 ماه درآمدش را کنار بگذارد بهتر است یا یک عمر را با مصرف مواد سپری کند؟! باید بهگونهای کارکنیم که مانع سفرمان نشود، یا کسی که تحصیل میکند بجای اینکه ترمی 20 واحد بردارد 14 واحد بردارد و در کنار آن درمانش را انجام دهد. پس میشود هردو را داشت ولی در آنها تعادل برقرار کرد که اولویت در سفر اول با درمان است.
ما در کنگره یاد میگیریم تمامکارهایمان را خودمان انجام بدهیم. در کنگره تمامکارها از آبدارخانه بگیرید تا نگهبان نظم، مسئول پذیرایی و... را خودمان انجام میدهیم. با انجام همین کارهای کوچک است که قدرت عمل در ما به وجود میآید و میتوانیم کارهای بزرگتر را انجام بدهیم. کسی که به کنگره میآید، ابتدا مصرفکننده است. البته مصرفکننده علم است، تا یک جایی آموزش میبیند و ازآنجا به بعد باید خودش تولیدکننده باشد؛ یعنی به دیگران آموزش بدهد.
مسئله دیگر قدرت است؛ یک جایی را میشود با دلرحمی حل کرد ولی واقعیت چیز دیگری است. در طبیعت اگر قدرتمند نباشی از بین میروی؛ ضعیف محکومبه نابودی است و قوی پایدار است. شیری که نتواند شکار کند از گرسنگی میمیرد. آهویی که نتواند سریع بدود طعمه شیر میشود. پس کسی که قوی باشد میتواند باقدرت بیشتری به مسیر زندگی خود ادامه بدهد. برای قوی شدن باید کارمان را درست انجام بدهیم و بهاندازه ثروت بهدست آوریم و در آنها به تعادل برسیم.
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
929