این دستور جلسه یکروند تکاملی را مطرح میکند که از نقطه فرمانبرداری شروع میشود و به فرماندهی ختم میگردد. فرمانبردار کیست؟ و فرمانده چه شخصی است؟ فرمانبردار کسی هست که دستورات را اجرا میکند و فرمانها را بدون چون و چرا گردن میگیرد و اطاعت میکند.
فرمانبرداری میتواند از روی جهل و نادانی و یا از روی ناچاری و یا از روی آگاهی باشد. فرمانده کسی است که یک سری نیروهای درونی و بیرونی احاطه داشته باشد و هر کاری که از دیگران میخواهد را انجام بدهند. و یا هر خواستهای که از او دارد بتواند به انجام برساند. کسی که خود را درگیر اعتیاد نموده است، درواقع سه بخش از شهر وجودی خود یعنی جسم، روان، جهانبینی را از تعادل خارج کرده است. به این معنی که اگر مواد مخدر مصرف نکند مواد بهموقع به جسم او نرسد از انجام کوچکترین کاری عاجز میماند و تمام رفتار و خلقوخوی او پیرو استفاده از مواد مخدر میشود و مجبور به استفاده میشود.
مواد مخدر به شخص فرمان میدهد کجا برود کجا نرود و چهکاری انجام بدهد و یا انجام ندهد. با چه کسی رفتوآمد داشته باشد؛ و حتی غذا خوردنش هم در اختیار خودش نیست. چرا؟ چون مصرف بعضی غذاها باعث خماری او میشود. در این حالت بیمار دچار اعتیاد، اختیارش را از داست داده و قوهٔ اختیاری که خداوند محترم شمرده از او سلب خواهد شد. بهبیاندیگر او فرماندهی شهر وجودی خود را از دست میدهد. اگر خواستهای داشته باشد اجرا نمیشود؛ زیرا این نفس اماره است که عنان اختیار او را در دست دارد. او در تاریکیها فرو میرود و تحت تأثیر نیروهای شیطانی و منفی قرار میگیرد.
نیروهای منفی و شیطانی مخرب نیاز به انرژیدارند و انرژی آنها، سوخت و نیرویشان از اعمال ضد ارزشی تأمین میشود. در این حالت آنها تمام سعی و تلاششان را میکنند که نیروها و افراد تحت سلطه خود را به هر نحوی حفظ کنند.
هر زمان بیمار اعتیاد بخواهد از دست آدمها بگریزد و خود را نجات بدهد به شکلهای مختلفی جلوی او را سد میکند. مواد مخدر موجب ادامه این روند میشود، پس چه باید کرد؟ و راهکار چیست؟ کسی که از روی ناآگاهی و یک سری کمبودها وجود خودش را به نیروهای منفی و غیر الهی تسلیم کرده و چگونه میتواند از چنگال مخوف آنها بیرون بیاید و فرمانده جسم و روان و تفکر خود شود. خوب شاید بسیار زمان میبرد تا شخص متوجه اوضاع وخیم و حال پریشان خود بشود و بتواند تصمیم درستی بگیرد و بخواهد اعتیاد خود را درمان کند؛ و با تمام وجود خواستار درمان باشد و باقدرت وایمانی که در وجودش جمع شده و الهام و یاری نیروهای الهی میتواند به سمت نور حرکت کند.
اولین قدم درراه پس گرفتن شهر وجودی، آگاهی از وضعیت و شرایط است. زمانی که متوجه شد چه بلایی سرخود آورده آنوقت خواسته رهایی پیدا میکند و وارد پروسه درمان میشود. این دستور جلسه را دوست داشتم روی اعتیاد فرود بیاورم تا مفهوم فرمانبرداری و فرماندهی را یک همسفر روی مسافر خود جستوجو کند. شاید وارد جنگ و بحران درون او نشود و با آغوش گرفتن به او کمک کند. خوشبختانه کنگره، این مکان را برای مصرفکنندگان مواد مخدر و خانوادههایشان فراهم نموده است. شخص میتواند با خواسته قوی و درونی خودش و در نظر گرفتن گذشتِ زمان و استفاده از روش صحیح و داروی مناسب و با صبر، پایداری، تلاش و گرفتن آموزش برای بهتر زندگی کردن از فرمانبرداری ضعیف به فرمانده ای قوی تغییر جایگاه بدهد.
باید حوصله به خرج بدهد؛ زیرابه دست آوردن هیچچیز مجانی نیست و هر چیزی بهایی دارد، باید بهایان را پرداخت تا بتوان آن را به دست آورد. پلهپله راهی را که رفته بازگردد و در راه کسب دانایی و معرفت قدم بردارند. این دانش و آگاهی به او انرژی میدهد تا طی و طریق نماید؛ یعنی فرایند معکوس را شروع کند و به سمت نیروهای الهی قدم بردارد؛ و سعی کند از نیروهای مثبت، پیروی کند و فرمانبردار آنها باشد تا فرمانده ای لایق بشود. در پروسه درمان و پس گرفتن شهر وجودی خدمت کردن و گوشبهفرمان راهنما بودن، از نظم و انضباط برخوردار بودن و اجرای حرمتها و قوانین لازم و واجب هستند. هرکسی به هر جایگاهی که میخواهد برسد اول باید شاگردی کند و فرمانبردار استاد خود باشد تا آموزشها را عملی کند.
نویسنده: همسفر صدیقه
نگارنده: همسفر حدیثه
- تعداد بازدید از این مطلب :
3383