English Version
English

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی جمعه 1398/4/14؛ «آداب معاشرت، تعادل و بی‌تعادلی، ادب و بی‌ادبی»

گزارش  لژیون پزشکان پارک طالقانی جمعه 1398/4/14؛ «آداب معاشرت، تعادل و بی‌تعادلی، ادب و بی‌ادبی»

چهارمین جلسه از دور هفدهم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی با دستور جلسه «آداب معاشرت، تعادل و بی‌تعادلی، ادب و بی‌ادبی» با استادی دکتر ندا و نگهبانی جناب مهندس دژاکام و دبیری دکتر محمدعلی در روز جمعه مورخ 98/4/14 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان دکتر ندا هستم یک همسفر:

در کنگره 60 آنچه اهمیت دارد درمان اعتیاد است نه ترک اعتیاد و آنچه منجر به درمان می‌شود، به تعادل رساندن افراد است. ما می‌دانیم که تعداد زیادی از افرادی که در کنگره 60 به درمان می‌رسند، روی درمان باقی می‌مانند و ازلحاظ آماری تعداد بسیار کمی، بازگشت دارند، این نشان‌دهنده به تعادل رسیدن افراد است. ریشه کلمه تعادل؛ عدل است، عدل به معنای عدالت، برابری و مساوات است، اگر ما انسان را به شکل یک داربست یا چهارپایه در نظر بگیریم، اگر که فشارهای زندگی در همه پایه‌های آن چهارپایه به شکل یکسان تقسیم شود، چهارپایه پایدار باقی می‌ماند اما اگر فشار به سمت یکی یا دو تا از پایه‌ها باشد، مطمئناً آن چهارپایه سقوط می‌کند. در کنگره 60 که ما مثلث معروف درمان: جسم، روان و جهان‌بینی را داریم، تعادل به این صورت برقرار می‌شود که هر سه ضلع به‌موازات و به تعادل باهم رشد می‌کنند، درمان می‌شوند و به تعالی می‌رسند و شخص پس از درمان به تعادل می‌رسد و در زندگی فردی‌اش موفق است؛ این دستاوردها در قالب یک آموزش جامع و یکپارچه است که آقای مهندس در سی‌دی‌ها که هر هفته صحبت می‌کنند و در سرتاسر شعب در سراسر کشور این آموزش‌ها را می‌دهند.

کلمه آداب معاشرت؛ آداب جمع ادب به معنی تمرین دادن نفس، است. همین کاری که در کنگره انجام می‌شود، به‌مرور و پله‌پله ضد ارزش‌ها کنار گذاشته می‌شود و تبدیل به ارزش می‌شود. در تمام ملل و فرهنگ‌ها ادب را به‌عنوان یک ارزش می‌دانند؛ و اختلاف‌نظرهای کوچکی ممکن است وجود داشته باشد، در مورد آداب معاشرت، آقای مهندس از جزئیات آموزش دادند. یکی از موارد آداب معاشرت کادو دادن است؛ مثلاً برای کادوهایی که به افراد می‌دهند برای ازدواج، توصیه شده است که یک مبلغی را در حد توانشان، پول، سکه طلا هدیه بدهند. یا در مجالس ترحیم باب شده است که تاج‌های گل یا سبدهای گل میلیونی می‌دهند و یا چشم و هم چشمی می‌کنند، یا بنرهای بزرگ می‌زنند و اشاره‌شده که این‌ها خود صاحب‌عزا را نیز به‌زحمت می‌اندازد برای جمع‌آوری این‌ها. باز توصیه‌شده به خاطر اینکه فرد صاحب‌عزا مخارجی را متحمل می‌شود، از پاکت پول استفاده کنند و گوشه‌ای از خرج صاحب‌عزا را متحمل بشوند.

آقای مهندس در مورد آداب ورود به اداره می‌فرمایند که؛ باید قبل از ورود در بزنید، اجازه بگیرید و پاورچین و آهسته قدم برندارید و بدون اجازه فرد مسئول ننشینید. وقتی وارد یک فضا و مکانی شدید باید به‌عنوان یک واردشونده سلام کنید. در مورد آداب مهمان‌داری؛ میزبان باید خود سر سفره بنشیند، اول‌ازهمه غذا خوردن را شروع کند، آخر از همه دست از غذا خوردن بکشد که مهمان احساس راحتی کند و مهمان از یک نوع غذا که دوست دارد بخورد، تنوع غذایی برای این است که هر فرد از غذایی که دوست دارد میل کند، نه اینکه از هر چیزی که در سفره هست بخورد و بیاشامد. در مورد آداب قاشق و چنگال به دست گرفتن و کارد و چنگال، در مورد غذاهایی که استخوان‌دار است مثل ماهی و مرغ اجازه هست که حتی آن‌ها را با دست سرو کنند.

درهرصورت یکسری شاید آداب ریزودرشت وجود دارد که با رعایت آن‌ها در کل ما، فرد موجه و مؤدبی جلوه می‌کنیم و بسیار در زندگی فردی‌مان هم تأثیر دارد. حتی در مورد آداب صحبت کردن و لباس پوشیدن، افرادی که از کنگره 60 به کلینیک ما مراجعه می‌کنند، یا افرادی که در پارک می‌بینیم که در حداکثر آرامش و حداقل تنش هستند، به خاطر آموزش‌هایی است که به آن‌ها در کنگره داده‌شده است که حرف‌های رکیک استفاده نکنید و در روابط خود چطور باهم برخورد کنید؛ این‌ها همه به‌واسطه آموزش به وجود آمده و اینکه در کنگره سلسه‌مراتب اجراشده است؛ خود جناب مهندس اخیراً گفتند که بعد از ماه رمضان کاهش وزن داشتند و توصیه می‌کنند به همه که وزن خود را متعادل کنند، اولین قدم را خودشان برداشتند. سلسله‌مراتب در کنگره رعایت شده است و ما می‌بینیم که دیده‌بان‌ها آزادی عمل دارند اما به مافوق خود احترام می‌گزارند. راهنماها آزادی عمل دارند اما به مافوق خود احترام می‌گزارند. با احترام با راهنمایشان برخورد می‌کنند، در جلسه جلوی پای راهنما بلند می‌شوند، در جلسه بدون اجازه راهنما صحبت نمی‌کنند و در مورد هفته دیده‌بان چه استقبالی از دیده‌بان‌ها شده بود در شهر اصفهان و این‌ها همه نشان می‌دهد که مجموعه کنگره 60 با یک نظم و ترتیب خاصی چیده شده است و به موفقیت رسیدند. ممنون که به صحبت‌های من گوش دادی.

سلام دوستان دکتر صمد هستم همسفر:

دستور جلسات کنگره 60 بی‌ارتباط با آموزش‌های کنگره نیست، این آموزش گذاشته شده است که احیای انسانی کنگره 60 شکل بگیرد. در کنگره 60 تعادل بالاتر از درمان است و آموزش مستمر باید ادامه‌دار باشد و از آن مراقبت شود. برای اینکه یک فرد رهاشده در زندگی تعادل داشته باشد و آسایش و آرامش او حفظ شود باید آداب انجام کارها را یاد بگیرد. باید در ارتباطات اجتماعی تعادل انجام بگیرد. و باید آموزش‌ها ادامه‌دار و مستمر باشد. ممنون.

سلام دوستان دکتر اعظم هستم همسفر:

استاد امین فرمودند که فونداسیون طوری قرار داده شده است که در ادامه به مشکلات کمتری برخورد کنیم؛ و چهارچوب کنگره خیلی محکم و قوی است. بحث ادب و بی‌ادبی را دوستان اشاره کردند. در کلینیکی که من کار می‌کردم، یک آقای دکتر حدود هفتادساله کار می‌کردند، وقتی بیماران می‌رفتند داخل مطب بیرون آمدنشان خیلی طولانی می‌شد، ممکن بود ترمومتر را داخل دهان یک مریض بگزارند و دنبال کاری دیگر بروند و به من می‌گفتند برو و مریض ایشان را ببین، چون مریض دارد اذیت می‌شود. من متوجه شدم که این اخلاق را دارند که ایشان وقتی به دستشویی می‌رفتند کامل دستشویی را می‌شستند. در بحث آداب معاشرت خیلی مهم است که ما وقتی از چیزی استفاده می‌کنیم احساس کنیم مال خودمان است و من در کلینیک خودم افراد را ملزم به رعایت این اصول می‌کنم. در مورد تعادل به معنی قرار گرفتن هر چیز جای خودش است، تعادل به معنی مساوات نیست، من هر چه در گذشته کاشتم امروز دارم درو می‌کنم، من چگونه توقع داشته باشم که چرا عدالت در مورد من اجرا نشده است. در کنگره 60 افراد می‌آموزند که خودشان را با هیچ‌کس قیاس نکنند و بدانند که می‌توانند طبق وادی 10 صفت گذشته خود را تغییر دهند و در موقعیت بهتری قرار بگیرند و این همان است که به‌عنوان تغییر در بیان ژن می‌توانیم از آن نام ببریم. متشکرم.

سلام دوستان دکتر مسعود هستم یک مسافر:

مولانا می‌فرماید:

 از خدا خواهیم توفیق ادب                        بی‌ادب محروم ماند از لطف رب

بی‌ادب تنها نه، خود را داشت بد                  بلکه آتش در همه آفاق زد

یک فرد بی‌ادب می‌تواند یک جامعه را به نابودی بکشاند، همان‌طور که خیلی از ما قبل از دوران آمدن به کنگره شاید این کار را کردیم. در جامعه می‌بینیم که افراد همه مصرف‌کننده نیستند اما از تعادل خارج و بی‌ادبانه رفتار می‌کنند، آشغالی که از ماشین در خیابان می‌ریزند، بوق‌هایی که در خیابان می‌زنند و ... همه این‌ها نشانه بی‌ادبی است. همه آداب را آقای مهندس به زیبایی و درستی گفتند، من می‌خواهم به یک نکته دیگری اشاره‌کنم؛ ما فکر می‌کنیم که تجمع چند هزار نفر انسان در یک مکان بدون اینکه هیچ اتفاق سوئی بیافتد، بدون اینکه کسی به کسی توهین کند، این‌ها جوهره‌اش ادب است، همه ما گذشته خیلی خوبی نداشتیم و بعضی از ما ممکن است اهل هرگونه خلافی هم بودیم، اما با ورود به کنگره طوری ادب می‌شویم که نه‌تنها همسفران خودمان، بلکه خانمی‌های دیگر در امنیت کامل هستند. در کنگره بارها شده افراد سؤالی دارند، مؤدبانه می‌ایستند و شده که می‌پرسم سؤالی دارید، می‌گویند بله و این نشانه رعایت ادب و فراگیری آن است که ما نتوانستیم این را در دانشگاه جا بیندازیم، ما داریم باهم حرف می‌زنیم و شخص صاف می‌آید وسط حرف آدم یک‌چیزی می‌گوید، چه دانشجو و چه کارمند و حتی همکار خودمان، اما در کنگره این موارد را آموزش داده و اجرایی کرده‌اند. من شانزده سالی که در کنگره هستم، هیچ‌گونه برخورد زننده‌ای ندیده‌ام، این چشم‌پاکی و بزرگواری را ما آموخته‌ایم و ناشی از رعایت ادب است. تشکر می‌کنم که به حرف‌های من گوش دادید.

سلام دوستان مینا هستم همسفر:

در مورد ادب و تعادل و بی‌ادبی؛ در مورد مراجعه‌کنندگانی که از طرف کنگره به کلینیک می‌آیند، روزبه‌روز ما شاهد پیشرفت و تعادل در آن‌ها می‌شویم و خیلی ادب را رعایت می‌کنند، وقتی هم که درمان شدند، با یک جعبه شیرینی می‌آیند و ما هنوز نتوانسته‌ایم آداب معاشرت را در کلینیک مانند کنگره 60 به بچه‌ها آموزش بدهیم. زمان آموزش‌ها ازنظر کمیت و کیفیت تفاوت دارد، امیدوارم که روزی در کلینیک بتوانیم زمان آموزش‌ها را بیشتر کنیم. ممنون.

سلام دوستان دکتر مجید هستم یک مسافر:

ادب یک ارزش و اخلاق هست و بالاتر از آن، ادب یک علم است، ما برای انجام هر کاری نیازمند دانش هستیم و ما باید برای انجام هر کاری آداب آن کار را رعایت کنیم. در کنگره 60 از مسائل ساده شروع به آموزش شده و افراد یاد می‌گیرند که با تکرار عمل سالم به آسایش و آرامش در زندگی برسند. در کنگره 60 افراد با پوشش مرتب و منظم و رعایت قوانین و حرمت کنگره، احساس خوبی به فرد مراجعه‌کننده می‌دهند و آموزش‌ها از موارد کوچک تا بزرگ داده می‌شود و این در بالا بردن ادب و به دنبال آن تعادل افراد بسیار تأثیرگذار است. من می‌خواهم از استاد زهرایی تعریف تعادل را قرض بگیرم که ایشان این‌گونه تعادل را تعریف نمودند: شناخت عمل سالم در شرایط و مکان خاص، یعنی شاید یک کار خاص در یک دهه تعادل حساب می‌شد اما الآن بی‌تعادلی محسوب می‌شود. ایشان گفتند که در کتیبه‌های تخت جمشید؛ خانم‌های آن زمان همه شلوار داشتند و آقایان لباس‌های بلند داشتند در آن زمان شرایط آن‌گونه لباس پوشیدن را می‌طلبیده و الآن به‌گونه‌ای دیگر است. مجموعه رعایت آداب را آقای مهندس دژاکام به‌صورت دقیق بیان فرمودند که امیدوارم با اجرای این قوانین و آداب در ارتباط با کل هستی به حال خوش و درنهایت انجام عمل سالم توفیق پیدا کنیم. ممنون.

سلام دوستان لیلی هستم همسفر:

وقتی جامعه‌ای بخواهد به تولید، رشد و پیشرفت برسد، باید در آن جامعه آداب‌ورسوم خاصی باشد که با رعایت آن آداب‌ورسوم جامعه به رشد و تولید برسد؛ اما وقتی در یک جامعه که از خانواده شروع می‌شود تا یک ملت، اگر آداب‌ورسوم خاص که اتحاد، یکپارچگی و پیوند آن‌ها هست، برداشته شود یا ضعیف شود قطعاً انسجام و یکپارچگی جامعه، سست می‌شود، از تعادل خارج می‌شود و درنهایت از رشد و پیشرفت باز می‌ماند.

در جامعه کنگره 60 هم آن آداب‌ورسوم خاص به این سازمان یک رنگ و بوی خاص می‌دهد که باعث می‌شود رشد و پیشرفت در افراد روبه‌جلو باشد و درمان اتفاق بیافتد و اگر رعایت این آداب و رسوم بین راهنما و رهجو سست شود، در کل این پیشرفت، درمان و رهایی‌ها و این تولید رشد نخواهد بود. ممنون.

سلام دوستان دکتر حسین هستم همسفر:

در طب شرقی اساس درمان در تعادل است، در طب خودمان هم هست، سردی بیشتر شود یا گرمی، یا مثلاً در طب چینی نیز درمان بیماری‌ها را در تعادل می‌بینند. در مورد ادب و بی‌ادبی آقای مهندس می‌فرمایند هر چیز که طبق قانون آن مورد، انجام شود ادب هست؛ و مثال‌های مختلفی را می‌زنند، از غذا خوردن شروع می‌شود، در مورد گفتار بین خانم و آقا و موارد مختلف را مثال می‌زنند. ممنون.

سلام دوستان دکتر مریم هستم یک همسفر:

آموزش در جامعه ما کمبودش مشخص می‌شود. ما در تمام زمینه‌ها نیاز به آموزش داریم از ابتدائی ترین مسئله‌ها؛ مهارت‌های ارتباطی، مهارت‌های زندگی و دیگر موارد و اکثراً می‌بینیم که افراد در جایگاه‌هایی که قرار می‌گیرند آموزش ابتدایی را ندارند و اینکه بالاخره یکسری مسائل پیش می‌آید. از اینکه استاد به جایگاه ادب و بی‌ادبی پرداختند و آداب‌ورسوم مسائل را مطرح کردند از ایشان تشکر می‌کنیم. ممنون.

سلام دوستان دکتر فریدون هستم یک همسفر:

یک تحقیقی در دنیا انجام شد و ثابت شد وقتی عدالت برقرار است یعنی هر چیز سر جای خود قرار دارد. آمدند و تحقیق کردند در کشورهایی که اختلاف سطح درآمد وجود داشته باشد؛ هرچه اختلاف سطح درآمد بیشتر باشد، آسیب‌های روانی که اعتیاد هم جزء آن هست، بالاترین میزان را دارد. بعد آمدند دیدند در کشورهایی که درآمد سرانه بیشتر هست این آسیب‌ها کم می‌شود، اما وقتی‌که از یک عدد می‌گذرد مثلاً چهار، پنج هزار دلار آن چیزی که سبب آسایش روان است، فقط افزایش درآمد نیست، این هست که شاخص بین بالاترین درآمد جامعه با پائین ترین درآمد جامعه، چیزی بین دو تا سه برابر است و آسیب‌های اجتماعی کمتر است نه مثل جامعه ما که این اختلاف حقوق چیزی بیش از صد برابر است؛ یعنی وقتی عدالت اجتماعی هست آسیب‌های اجتماعی کمتر می‌شود؛ و ادب هم خودبه‌خود رعایت می‌شود؛ یعنی اینکه ما بدانیم چطور ما عمل کنیم. ما باید قدردان کسی باشیم که راه را به ما نشان می‌دهد، در مورد خوردن غذا نیز باید تعادل برقرار کنیم، چون اسید معده خود را با یک نوع غذا هماهنگ می‌کند. انشاءالله بتوانیم آن چیزهایی که درست هست و می‌دانیم را عمل کنیم.

سلام دوستان مهدیه هستم یک همسفر:

در مورد مسئله تعادل، کنگره 60 یک اصل مهم دارد که رسیدن به تعادل یکی از مهم‌ترین هدف‌ها است، چون در کنگره معمولاً کسی که برای ترک اعتیاد مراجعه می‌کند، صرفاً ترک اعتیاد ملاک نیست و مهم این است که درزمینهٔ جسم، روان و جهان‌بینی به تعادل برسد، آن تعادلی که ایجاد می‌شود، برگشت به کمترین میزان خودش برسد. خود تعادل از ریشه عدل و عدالت آمده است؛ اینکه هر چیزی و هرکسی در جای خودش قرار بگیرد و اینکه ما چطور با اشخاص مختلف برخورد کنیم. لباس پوشیدنمان، صحبت کردنمان، رانندگی کردن و هر کاری در زندگی می‌خواهیم انجام دهیم تعادل را برقرار کنیم، کلاً آدم موفقی خواهیم بود و کنگره توانسته در این زمینه خیلی موفق باشد. ممنون.

سلام دوستان دکتر رضا هستم یک همسفر:

در بحث تعادل اگر ما ترازوی قدیمی را در نظر بگیریم، زمانی که آن وزنه‌های دو طرف برابر بود این حالت را می‌گفتند تعادل، مثلث درمانی هم که در کنگره هست یک مثلث متساوی‌الاضلاع هست، زوایا برابر است و این نشان می‌دهد که اگر یک فردی می‌آید در بحث درمان، جسم، روان و جهان‌بینی همه به یک نسبت باید رشد پیدا کند و برسد به تعادل تا این فرد بتواند در نقطه صعود خود را نگه دارد، شما اگر یک هواپیما را در نظر بگیرید که در حالت پرواز هست اگر یک موتور آن دچار نقص شود یا کمی از بال آن دچار مشکل شود، قطعاً سقوط خواهد کرد ولو دیگر قسمت‌ها سالم باشد، این در مورد خود ما هم هست که اگر تمام قسمت‌ها باهم توسعه پیدا کند، اگر چنانچه همه قسمت‌ها باهم توسعه پیدا کند و در نقطه تعادل باشد، آن اتفاقاتی که مدنظر هست اتفاق می‌افتد. درزمینهٔ آداب معاشرت، بسیار نکته مهمی است. اینکه یک فرد با زیردستان خودش چطور باید برخورد کند و اینکه یک همکار با همکار دیگر خود چگونه باید برخورد کند، حریم ارتباطی در قسمت‌های مختلف متفاوت است، نوع و لحن صحبت کردن و اینکه با یک مقام بالاتر شما می‌خواهید صحبت کنید اجازه ندارید دست خود را جلو ببرید و این‌ها واقعاً در کنگره توسعه خیلی خوبی داشته است. این طرح سنجش فشارخون که وزارت بهداشت اخیراً در دست انجام دارد به کلینیک ما آمده بودند؛ چند روزی که بودند به من گفتند اینجا کلینیک ترک هست، ما این‌طور فکر نمی‌کنیم، ما در بانک‌ها رفته بودیم به ما توهین می‌کردند و اما در اینجا از ما تشکر می‌کنند و خیلی باادب هستند؛ بنابراین آداب معاشرت و رعایت آداب در کنگره 60 کار شده است؛ و بحث رسیدن به تعادل باعث می‌شود که شخص به آرامش برسد. ممنون.

جناب مهندس

سلام دوستان حسین هستم مسافر:

یک اشتباهی را که اکثراً انسان‌ها مرتکب می‌شوند؛ مثلاً در عرفان گاهی اشتباه برداشت می‌شد؛ اگر مثلاً وارد مرحله عرفان شوند و ازنظر دینی و مذهبی خیلی چیزها را بلد باشند، دیگر لازم نیست بعضی قوانین را رعایت کنند، اگر به جایگاه‌های بالایی رسیدند دیگر نمازشان را مجبور نیستند بخوانند و یا روزه بگیرند، این قضیه در جامعه ما هم مطرح است، خیال می‌کند که اگر وزیر شد دیگر لازم نیست سروقت در جلسه حضور پیدا کند و یا اگر همایشی برگزار می‌شود لازم نیست سروقت حاضر باشد. اکثر همایش‌ها ساعت 9 صبح برگزار می‌شود و بعد ساعت یازده، مدیرکل یا وزیر می‌آید. چون تصور می‌کنند حالا که شخصیتی پیدا کردند لازم نیست خیلی از قوانین را اجرا کنند و می‌بینم که چه افتضاحی در سطح جامعه پیش می‌آید؛ بنابراین انسان‌ها هم همین‌طور هستند، وقتی انسان‌ها به یک مرحله‌ای می‌رسند، حالا با دارائی کار ندارم مثلاً دانش، خیال می‌کنند دیگر قوانین برای آن‌ها نباید انجام شود. مثلاً در آپارتمان می‌بینیم که یک نفر دکترای فیزیک اتمی است با سوپور محل دعوایش می‌شود می‌گوید می‌دانی من که هستم، من دکتر فلان هستم. یعنی آن مسئله را درک نکرده است، درصورتی‌که درخت، هرچه بارش بیشتر باشد سرش پائین تر است، وقتی میوه‌هایش زیاد می‌شود، شاخه‌هایش افتاده است، سر تعظیم فرود آورده است؛ اما درخت چنار صاف می‌رود بالا، بنابراین انسان باید به این مرحله برسد که هرچه آگاهی و دانش پیدا می‌کند، فروتن‌تر باشد، مؤدب‌تر باشد، بیشتر رعایت اصول را بکند؛ که متأسفانه در بعضی سیستم‌ها رعایت نمی‌شود، خیال می‌کنم مثلاً من چون مهندس هستم، خیلی قوانین را نباید رعایت کنم، یا چون پزشک هستم از چراغ‌قرمز می‌توانم عبور کنم، گاهی اوقات چنین تصوراتی برای بعضی‌ها پیش می‌آید.

ما خودمان می‌گوییم در شکارگاه شیر و گرگ هستیم، در بیشه آرام، هرکدام از این مصرف‌کنندگان یک طایفه که نه یک شهر را به هم می‌ریزند و ما داریم این‌ها را کنار هم نگه‌داری می‌کنیم، پس ما احتیاج به یک دانش خیلی بالا، دانایی بالا، قوانین بسیار بالا داریم تا این‌ها بتوانند کنار هم آموزش بگیرند. شما در خانواده نگاه کنید، یک زن و شوهر، حالا یک بچه هم دارند یا ندارند، صبح تا شب چند دفعه دعوایشان می‌شود، یکی می‌گوید گلدان را آنجا بگذار، دیگری می‌گوید نه اینجا باید باشد و موارد دیگر، حالا شما ببینید با این جمعیت‌هایی که در کنگره است، 500 نفر، هزار نفر، تشکیل جلسه می‌شود، آن‌هم از قشری که مصرف‌کننده هستند، همه دعوایی، همه آن‌ها به هم ریز، هرکدام مانند یک نارنجک می‌مانند، اما در کنگره کنار هم قرار گرفتند، این فقط به خاطر آموزش است، هدفی که دارند یاد می‌گیرند.

من پریروز دستور دادم یک شعبه با هفتصد نفر تعطیل شود، نه جلسه تشکیل شود، نه هیچ‌چیز، فقط افراد بروند داروهایشان را بگیرند تا برایشان تصمیم‌گیری شود. فقط به خاطر یک بی‌نزاکتی خیلی کوچک، برای جشن دیده‌بانی رفته بودند و فقط ده نفر آمده بودند، بقیه نیامده بودند. الآن چند سال است که ما لژیون پزشکان را داریم، آیا آن‌ها که از قدیم بودند تا حالا شده یک روز جلسه لژیون پزشکان هشت و یک دقیقه انجام شود، یا هشت و دو دقیقه انجام شود، همیشه جلسه لژیون رأس ساعت هشت تشکیل می‌شود، یا با اختلاف، بیست ثانیه، پانزده ثانیه، آیا شده که در این چندین سال یک ربع دیرتر شروع شود، این چیزی هست که باید خودمان رعایت کنیم تا به دیگران منتقل کنیم.

 حسین می‌گوید که مهندس گفته است مشارکت را بدهید به کسانی که صحبت نمی‌کنند، خوب بعضی‌ها هم خیلی خوب صحبت می‌کنند، مثلاً مسعود خیلی خوب صحبت می‌کند، من خودم دوست دارم وقتی صحبت می‌کند. ما باید اینجا بیاییم یاد بگیریم؛ حداقل اصول کنگره را یاد بگیریم، همه ما این آموزش‌ها را نیاز داریم، برای اینکه ببینم کنگره 60 چکار می‌کند؛ رشته شما همه درمان اعتیاد است که ببینید کنگره 60 چکار می‌کند که طی تحقیقی که دکتر مسعود با دکتر مکری و دکتر محمدی با ستاد انجام دادند که ماندگاری در درمان در کنگره 60 بعد از گذشت بیست و دو ماه 4/88% است که در دنیا دو درصد و سه درصدش هم نیست. این را ببینید به کجا رسیدند، چکار دارد کنگره 60 می‌کند، آن‌ را فرابگیرید. بنابراین اینجا ما حضور پیدا می‌کنیم برای این آموزش، این را ما می‌خواهیم فرابگیریم، برای طریقه برخورد است، ما می‌خواهیم پیش شما مریض بفرستیم، باید باهم هماهنگ باشیم، باید اصول را بدانید، یا ما اصول شمارا بدانیم، باید کاری کنیم که هر دو مریض و پزشک به تعادل برسند، پس این‌ها همه لازم است. بنابراین ما درس‌هایی می‌گذاریم راجع به ادب و بی‌ادبی، راجع به کوچک‌ترین مسائل ما صحبت می‌کنیم، اگر کاری خارج از اصول انجام بدهیم بی‌ادبی محسوب می‌شود؛ افتخار نیست، شخصیت خودت می‌آید پایین، مادون شخصیت می‌شوی. تمام افرادی که جلیقه سبز می‌پوشند، در میان آن‌ها قاضی هست، وکیل هست، فوق‌لیسانس است، لیسانس هست، مدیرکل هست، مدیران بانک هست، همه جور شخصیت هستند، همه آن جلیقه سبز را به تن می‌کنند و می‌گویند که ماشین‌ها را کجا بگذارند. هر هفته هم یک شعبه، یک نمایندگی ناگزیر هست این کار را انجام دهد. به خاطر اینکه یاد بگیرند، هر شعبه می‌آید سی نفر، حالا که هوا خوب است، در زمستان و سرما به خاطر اینکه یاد بگیرند وقتی پشت ماشین نشستند، پارکبانی را هم گذرانده باشند. ما در تمام کنگره 60 یک نفر مستخدم و آبدارچی نداریم، تمام سالن‌ها را وقتی جلسه تمام می‌شود در تمام شعب یک لژیون با راهنمایش، لژیون خدمتگزار است، از همان لژیون استاد جلسه می‌شوند، از همان لژیون مسئول پذیرایی می‌شوند، از همان لژیون مهماندار می‌شوند، از همان لژیون نگهبان نظم می‌شوند و همان لژیون و خود نگهبان، بالاترین مقام در کنگره 60 خود نگهبان جلسه است، نگهبان باید در تمیز کردن سالن با لژیون‌ها همکاری کند، یعنی نگهبان تی می‌گیرد و شروع به تمیز کردن سالن می‌کند؛ و اصلاً برای ما کسر شأن نیست، تمام صندلی‌های سالن جمع می‌شود، سالن شسته می‌شود و سطل آشغال‌ها کیسه نو کشیده می‌شود، همه توسط خود اعضاء انجام می‌شود، نه اینکه من نگهبان هستم، من استاد جلسه هستم من نباید آشغال خالی کنم. حتی خود من در کنگره 60 می‌توانم به‌عنوان نگهبان کنگره 60 خودروی خود را بیاورم داخل، هم دخترم ماشین دارد، هم پسرم؛ اما ماشین نمی‌آوریم؛ من با آژانس می‌آیم، به بچه‌ها گفته‌ام ماشین نیاورید، اگر می‌آورید ببرید بالای پارک، درحالی‌که من به‌عنوان نگهبان کنگره می‌توانم ماشین خود را داخل پارک بگذارم و هیچ‌کس هم به من کاری ندارد اما امکان ندارد به‌هیچ‌عنوان چنین کاری نخواهم کرد. 

اگر می‌بینید در کنگره 60 نظم و انضباط برقرار است، چون آن‌هایی که در قسمت بالا هستند، همه رعایت می‌کنند. الآن دکتر حاج رسولی چندین سال است پارک می‌آید ولی ماشین خود را آن‌طرف اتوبان پارک می‌کند و پیاده می‌آید، همه ما یعنی هیچ‌کدام از مسئولین کنگره 60 برای نمونه می‌گویم، ماشین خود را داخل محوطه نمی‌آوریم، هر کاری را اول خودمان پیش‌قدم می‌شویم تا دیگران یاد بگیرند، اگر ما این کار را نمی‌کردیم، دیگر اعضاء کنگره 60 یاد نمی‌گرفتند، اگر ما عدالت را رعایت نمی‌کردیم، آن‌ها انجام نمی‌دادند. ماه رمضان بود، افطاری آش بود، دیدم بچه‌ها برای خودشان آش ریختند، پنیر و گردو و خرما هم گذاشتند، گفتم همه را جمع کنید، آن‌ها پایین آش رشته می‌خورند، ما هم آش رشته می‌خوریم، پنیر و گردو، همه را جمع کنید؛ یعنی هر چیزی که ما بخواهیم در کنگره به اعضاء یاد بدهیم اول خودمان انجام می‌دهیم. اگر قرار است پدر به بچه‌هایش راستی را آموزش بدهد، اگر کسی زنگ زد بگوید، بگو نیست، خوب دیگران چی یاد می‌گیرند. ما خودمان اولین کسانی هستیم که تمام اصول و قوانین را ذره به ذره اجرا می‌کنیم. تمام جلسات را رأس ساعت پنج شروع می‌کنیم، اگر دو دقیقه دیر شود جلوی آن‌ها را می‌گیرند. اگر این کار را نمی‌کردیم، نمی‌توانستیم چندین هزار مصرف‌کننده را با صلح و صفا دورهم جمع‌آوری کنیم که با صلح و صفا زندگی کنند. امروز از سه کلینیک رهایی داریم، به امید روزی که کلینیک‌ها خیلی قوی و نیرومندتر از امروز شوند.

رهایی کلینیک‌ها

نام کلینیک: اهورا، نام دکتر: رضا، نام راهنما: آقای مهدی، نام مسافران: بایرام، محمدرضا، جعفر

نام مسافر اول: رضا، آنتی ایکس مصرفی: تریاک، حشیش، قرص، متادون، مدت تخریب: 25 سال، روش درمان: D.S.T ، داروی درمان: شربت O.T، مدت سفر: شانزده ماه، در ضمن مسافر سیگار بودم.

نام مسافر دوم: بایرام، آنتی ایکس مصرفی: تریاک، مدت تخریب: 25 سال، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت O.T، مدت سفر: ده ماه و بیست‌وچهار روز.

نام مسافر سوم: جعفر، آنتی ایکس مصرفی: شیشه و تریاک، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت ،O.T مدت سفر: ده ماه.

نام کلینیک: انصار، نام پزشک: خانم دکتر اعظم، نام راهنما: شهرام، نام روانشناس: خانم الهام، نام مسافران: آقایان شوذب، احمد

نام مسافر اول: احمد، آنتی ایکس مصرفی: تریاک، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت O.T ، مدت سفر: یازده ماه

 نام مسافر دوم: شوذب، آنتی ایکس مصرفی: تریاک، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت O.T ، مدت سفر: سیزده ماه و یک روز

نام کلینیک: اندیشه نیک (اصفهان)، نام راهنما: آقای مسعود، نام مسافر: آقای ایرج

مسافر: ایرج، آنتی ایکس مصرفی تریاک، روش درمان:  D.S.T ، داروی درمان: شربت O.T، مدت سفر: ده ماه و نه روز.

دریافت گل رهایی از دستان جناب مهندس

تهیه: مسافر علی شاملو

وبلاگ نویس: مسافر سعید عاشوری

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .