English Version
English

کارگاه آموزشی عمومی کنگره60؛ نمایندگی شهرری به استادی دیده‌بان محترم استاد امین

کارگاه آموزشی عمومی کنگره60؛ نمایندگی شهرری به استادی دیده‌بان محترم استاد امین

جلسه ششم از دوره بیست و نهم، از سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60؛ نمایندگی شهرری، ویژه مسافران و همسفران، روزهای شنبه مورخ 98/03/25 با استادی دیده بان محترم آقای امین دژاکام،نگهبانی مسافر محمد، دبیری مسافر جواد،با دستور جلسه در کنگره60 چگونه قدردانی کنیم؟ رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان امین هستم یک مسافر، انشاالله که حال همه عزیزان خوب باشد و خیلی خوشحال هستم که در جمع شما حضور دارم دارم در نمایندگی شهر ری، امیدوارم که سفر اولی ها در درمانشان توفیق داشته باشند و زودتر به درمان برسند و حال خوشی داشته باشند، سفر دومی ها هم همینطور موفق باشند و همینطور همسفران.

در کنگره چیزی که هست این است که کنگره به ما علم زندگی کردن را یاد می دهد، چطور زندگی کنیم و درست زندگی کنیم این خیلی مهم است، تمام چیزهایی که ما یاد میگیریم در کنگره بخاطر این است که در زندگی یک کاربردی داشته باشد، اگر این آموزش ها در زندگی ما نقش خوبی نداشته باشد عملا بعد ازیک مدتی به جواب ختم نمی شود یعنی اگر چیزهایی که به یاد می دهند استفاده نتوانیم بکنیم و بکار برده نشود و یا بکار ببریم و هیچ اثری نداشته باشد، بعد از یک مدتی رهایش می کنیم و خود به خود متوقف می شویم.

یکی از دستور جلساتی که وجود دارد این است که ما چگونه قدر دانی می کنیم و راجب به قدر دانی دارد صحبت می کند و این قدر دانی کردن اصلا برای چی بایستی انجام بشود، چه اهمیتی دارد، چه خاصیتی دارد، دستور جلسه امروز هم راجب قدردانی هست، ما در کنگره این را یاد گرفتیم که هر انسانی دو ویژگی و یا دو خاصیت دارد آن خاصیت یکی خود موجودیت شخص می باشد که خداوند انسان را آفرید و به آن قدرت اختیار داد که شامل یکسری از استعدادها و توانایی هایی است.

این توانایی ها و استعدادها هست که به واسطه آن ها آدم می تواند در زندگی اش چیزهایی که می خواهد را بدست بیاورد، چون نفس انسان دارای خواسته است و خواسته هایش باید اطاعت بشود و برآورده شود، برای اینکه بتواند خواسته برآورده بشود باید انسان یک توانایی داشته باشد، اگر این خواسته ها در جهت خوب باشد و انسان خواسته های خوب را انجام بدهد، اعتماد به نفس و قدرت در جهت مثبت پیدا می کند.

اگر خواسته منفی و نامعقول باشد، وقتی انجام میدهد و اجرا می کند، اعتماد به نفس پیدا می کند منتها در جهت منفی هست، یعنی انسان تبدیل می شود به یک انسان منفی ولی انسان منفی قدرتمند، یک انسان منفی که می تواند حرف او رونده و تاثیر گذار باشد، اما آن چیزی که باعث می شود خواسته ها به انجام برسد توانایی های انسان میباشد، پس چه انسان مثبت و چه انسان منفی قدرتمند جفت شان توانایی بایستی داشته باشند.

توانایی ها شامل هر چیزی می شود، سواد خواندن و نوشتن یک توانایی هست، راه رفتن معمولی یک توانایی هست، همین انسان بتواند در شب 6 ویا 7 ساعت بخوابد یک توانایی هست چون خیلی ها هستند که نمی توانند این کار را انجام بدهند، خیلی از انسان ها هستند که بایستی یک خروار قرص بخورند ورد آخر 1 ساعت هم نمی توانند بخوابند، همین تکلم کردن ( صحبت کردن) توانایی هست ،تفکر کردن توانایی هست، خونی که در بدن جاری است توانایی محسوب می شود چون اگر کوچکترین مشکلی پیش بیاید قلب دیگر نمی تواند خون را به خوبی پمپاژ کند، فشار خون یعنی چه؟ یعنی اینکه سرعت گردش خون در بدن زیاد است و این شدت باید کمتر باشد و سرعت بالای خون یعنی بیماری ناتوانی، نا توانیهای انسان کم کم تبدیل به بیماری تبدیل می شود. 

هر موجودی که دارای نفس است دارای خواسته هم هست، و آن چیزی که خواسته ها را به اجرا در می آورد قدرت و توانایی های آن موجود است، اگر من ماشینم خراب شد و توانستم تعمیرش کنم یا بتوانم به یک زبان دیگر صحبت کنم اینها یک چیز شخصی است، اینها به من کمک می کند تا تبدیل شوم به یک انسان توانمند، اینها یک طرف داستان هست اینها همان خاصیت ذره ای است، طرف دیگر هم مثلا اگر من جراح خوبی باشم یا مکانیک خیلی خوبی باشم آیا اینها به تنهایی باعث خوشبختی یا خوشحالی می شود، جواب منفی است این توانایی ها به تنهایی باعث خوشبختی نمی شوند.

اما انسان ها فکر می کنند اینها باعث خوشبختی می شوند، البته شرط لازم برای خوشبختی هست اما شرط کافی نیست، چرا اینگونه است هستی دارای دو خاصیت هست می گویند خداوند انسان را آفرید و انسان را شبیه ترین چیز برای خودش آفرید،هستی دارای خاصیت موجی و ذره ای هست، ذره ای یعنی موجودیت، موجی یعنی ارتباط بین موجودیت، ارتباط بین اجزای هستی می شود خاصیت موجی، آن ویژگی های فردی می شود خاصیت ذره ای، از ترکیب این دو تا هستی به وجود می آید.

مثال بخواهم بزنم مثل آجر، تیر آهن، سنگ و... البته اینها هم بستگی دارد یک آجر خوب پخته نشده و زود از بین می رود یا جنس پنجره ها خوب نیست زود فرسوده می شوند، یا آجری که خوب پخته شده و از دوام خوبی برخوردار است مثل جراح خوب است که عیارش بالاست،اما زمانی که اینها کنار هم قرار بگیرند ما می توانیم بنا بسازیم اینها به تنهایی فایده ای ندارد، یک جراح مغز به تنهایی در یک جزیره دور افتاده به چه دردی می خورد؟ چه کارایی دارد؟ برای مثال من بروم به یک جزیره دور افتاده و بگوییم که من استاد هستم و یا جراح مغز هستم، این اصلا بکار نمی آید، شاید همین جراحی باعث نشود که من زنده بمانم، شاید یک حیوان در آن جزیره بتواند زنده بماند ولی من نتوانم.

همه این ها وقتی کنار هم قرار بگیرند، تیرآهن، سنگ، سیمان، و . . . که در کجا قرار بگیرد و در چه فاصله ای باشد، ارتفاع آن چقدر باشد، با یک نظم خاصی وقتی در کنار هم قرار بگیرند و به همدیگر اتصال پیدا بکنند آن زمان است که بنا ساخته می شود، این بنا می تواند یک خانواده باشد،این بنا می تواند یک شهر باشد و یا یک کشور، می تواند کنگره ما باشد، هر کدام از این ها می تواند باشد، اما چه چیزی این ها به همدیگر وصل می کند؟ آن تیر آهن را چه چیزی وصل می کند به دیوارها یک ملات لازم است، ملات یا باید خاک و گچ باشد، در زمان قدیم کاه گل بود، کاه را با گل قاطی می کردند و ملات درست می کردند که با آن دیوار و یا سقف می ساختند، یا بایستی سیمان و یا بتن باشد یک ملاتی باید باشد که این هارو در کنار هم قرار بدهد تا بنا و یا ساختمان بوجود بیاید.

پس یک ساختمان، یک ینا، یک شهر و یا یک کشور، درست است که شرط لازمش این است که جنس مصالحی که استفاده می شود خوب باشد، اگر در کشورمان معلم ها خیلی با سواد باشند، آن جراح کار خود را بلد باشد، مهندس، مهندس خوبی باشد مکانیک واقعا مکانیک خوبی باشد، این ها می شوند اجزای مرغوب، می شوند اجزای خوب، این ها می شوند خاصیت ذره ای یعنی ما تک تک ذرات را وقتی نگاه می کنیم، می گوییم که این ها خوب و مرغوب هستند، اما این کافی نیست، آیا یک تیرآهن محکم به آن اجزای ساختمان درست وصل نشود هرچقدر هم مرغوب باشد موقعی که زلزله بیاید نمی تواند باعث بشود که سر جای خودش بایستد، پس اینکه من خیلی مهارت دارم و خیلی استاد فن باشم، از بهترین دانشگاه فارق التحصیل شده باشم با بالاترین نمره این به تنهایی کافی نیست، ولی اکثرا ما فکر می کنیم که این کافی است، در اصل خاصیت موجی هستش که ساختمان و اجزای آن را بهمدیگر وصل می کند.

اگر گفتیم که جنس تیر آهن و جنس خاک می شود همان توانایی ها، استعدادها و پتانسیل ها، خاصیت موجی چه می شود؟ خاصیت موجی می شود احساس من نسبت به دیگران می شود ارتباطی که من با دیگران دارم، مثل ارتباطی که آن تیرآهن با دیوار دارد، ارتباطی که دیوار با آن سنگ دارد، پس ما میتوانیم بگوییم زمانی جامعه ما، کنگره ما، در یک تعادل خوبی هست که هم ارتباط خوب باشد، و هم اجزا، اجزای درستی باشد، ممکن است که یک دانشگاه دانشگاه خوبی نباشد و درس خوب ندهد و آدم های بی سوادی بیرون بیایند، این یک مشکل است، یعنی آن سنگ ساختمان جنس خوبی ندارد، ممکنه که یک خونه ای هست که از مصالح خوبی استفاده نمیکند و از مصالح خیلی ضعیف هم استفاده می شود، اما چون این ها به درستی به همدیگر وصل شده اند، آن بنا و یا ساختمان به مراتب خیلی قوی تر از یک ساختمان هست که با بهترین مصالح ساخته شده ولی به یکدیگر درست وصل نشده است، مثل کنگره، در کنگره وقتی یک تازه وارد به کنگره می آید، حالش خوب نیست یک مصرف کننده است، ولی ضرف یک یا دو هفته سر جای خودش قرار می گیرد، چون ارتباط بین اعضاء درست است و این در ادامه روز به روز درست تر هم می شود.

جامعه هم همینطور هست، بیشتر انسان ها فکر می کنند که اگر تمام وقت شان را صرف این بکنند که جنس خاک و تیرآهن شان را بالا ببرند، مثلا زبان او خوب بشود، ارتباط اجتماعی او خوب بشود، مدرک تحصیلی او خوب بشود، فکر می کنند که دیگر کار تمام است، فکر میکنند که خوشبختی اتفاق می افتد، خود من هم جزو همان دسته بودم، و شاید والدین هم در مورد تربیت فرزنداشان نیز چنین اشتباهی را بکنند، باید یدانیم ارتباط بین اجزاء روی دوم سکه است، چرا که اگر سکه ای دو رو نداشته باشد، تقلبی محسوب می شود، و این در مورد زندگی انسان ها نیز صدق می کند.

در کنگره راهنمایان حقوقی را دریافت نمی کنند و با عشق در حال آموزش افراد هستند، و از آن چیزی که آموخته اند، به افراد دیگر انتقال می دهند و این خاصیت موجی است، و یا مرزبانان نیز ازصبح تا آخر شب در شعبه ها مشغول خدمت هستند، و ما در مقابل نیز باید خاصیت ذره ای را زیاد کنیم و همین باعث می شود کنگره در حالت تعادل باشد. کسی که در ابتدا به کنگره وارد می شود، بیماری است که نیاز به توجه دارد، وقتی به آرامی قدرت و توانایی او برگشت خاصیت ذره ای او در حال رشد است، و به عنوان مثال برای خودش و خانواده اش وقت گذاشته و در صدد جبران خسارت برمی آید و به عبارتی تابه حال خرج شده است و اکنون در حال خرج کردن است، و اگر این اعمال را انجام داد، تازه اثرات آنرا متوجه می شود و تعادل بین خاصیت موجب و ذره ای برقرار می گردد.

 

در ادامه رهایی های روز چهارشنبه

 

 

عکس: مسافر عباس زمانی
تایپ: مسافر حسین و رحمان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .