سومین جلسه از دوره سی و هشتم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگرۀ 60 نمایندگی سمنان به استادی مسافر حسین و نگهبانی مسافرحسن و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه ( وادی دهم و تاثیر آن بر روی من و تولد اولین سال رهایی مسافر احمد ) در روز پنج شنبه مورخۀ 1398/03/23 راس ساعت 17 آغاز بکارنمود.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار من قراردادند تا در این جایگاه قرار بگیرم. در مورد دستور جلسه که صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است،
درواقع این دستور جلسه در کنگره 60 به حقیقت پیوست. اینکه هر کس با هر مصرفی میتواند در کنگره 60 به درمان برسد و صفت مصرفکننده بودن را در کنگره 60 به مسافر تبدیل کند. این امر میتواند پیشزمینهای شود که شخص استارت درمان را بزند. من زمانی که وارد کنگره شدم این برداشت را داشتم، که کنگره سر جای خودش هست و جایی نمیرود، من هم هستم و حالاها میروم دنبال مواد خودم و در کنارش کنگره را هم دارم.
این شد که 4 سال طول کشید تا به کنگره وصل شوم و درک کنم که درمان من با حضور خالی در کنگره انجام نمیشود و میبایست تفکر سالم در من شکل بگیرد. وقتی تفکر، تفکر سالمی باشد درنهایت به عشق سالمی نیز میرسیم. وقتی فردی برای درمان خود میآید، در ادامه این را در چنته خود دارد که دانایی را کسب کند و با آموزشهایی که فرامیگیرد صفت بد خود را به خوب تبدیل میکند.
مثل فردی که به کنگره میآید و مصرف تریاک خود را به OT تبدیل میکند. در کنگره OT داروی شفابخش است و فکر و اندیشه فرد با آموزش گرفتن درست میشود. یک مصرفکننده قاعدتاً خیلی چیزها را ازدستداده زیرا خواسته و تفکر سالمی نداشته است.
کنگره معجزات بسیاری در زندگی به وجود میآورد زمانی که فرد به رهایی رسید متوجه میشود که زمان مصرف کجا قرار داشت و زمان رهایی در کجا قرار دارد. اولین قدمی که فرد با ورودش به کنگره برمیدارد این است که صفت بد او تبدیل به صفت خوب میشود. در مورد تولد احمد عزیز زمانی که با پسرش وارد کنگره شد تمام هدفش درمان و رهایی بود البته پسرش به دلیل شرایط جسمی نتوانست به سفرش ادامه بدهد اما احمد عزیز خودش را بهواسطه آموزشهایی که در کنگره دیده بود وفق داده بود و توانست بهخوبی سفر کند بااینکه از گرمسار میآمد. کمتر صحبت میکرد و با نوشتن سی دی اوایل مشکل داشت اما آرامآرام به آن حس و عقل و عشق سالم رسید و سیدیها را با خط خوش مینوشت و همیشه در لژیون حضور داشت. همسفر احمد در بیرون از کنگره همیشه منتظر مینشست تا کلاس احمد تمام شود این یعنی همسفرش استارت و حرکت را برای او زده بود تا احمد جذب کنگره شود. امیدوارم در سفر دوم خدمت گذار خوبی باشد تا بتواند به زندگی خود حرکتی نو بدهد. این روز را به خودش و مرزبانان عزیز و ایجنت محترم تبریک میگویم.
در ادامه تولد یک سالگی مسافر احمد را در شعبه جشن گرفتیم.
اعلام سفر مسافر:
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر:
تخریب 25 سال آخرین آنتی ایکس مصرفی متادون و شیشه 12 ماه و 18 روز سفر کردم باراهنمای خوبم حسین آقا به روش دی اس تی با داروی او تی الآن به لطف خدا و دستان پرتوان مهندس یک سال و چهار ماه آزاد و رها هستم.
سخنان مسافر:
من نمیخواستم تولد بگیرم اما طبق رسم کنگره باید گرفت همانطور که دیگران کاشتند و ما خوردیم الآن ما باید بکاریم و دیگران بخورند دیگران رها شدند و پیامی شدند برای ما و ما نیز باید پیامی باشیم برای آیندگان. یکی از دوستان در اهواز کنگره را به من معرفی کرد تا پسرم را برای درمان بیاورم البته دو ماه طول کشید که اذن خدا صادر شد و ما به کنگره آمدیم پسرم به خاطر شرایطی که داشت دیگر نیامد و من درمان خودم را ادامه دادم. دستور جلسه امروز وادی دهم است و من دیگر احمد قبل نیستم. زمانی که پدرم فوت کرد من مصرفکننده بودم و فقط به فکر تریاک خود بودم اما زمانی که مادرم فوت کرد من در راه آمدن به کنگره بودم که به من زنگ زدن و خبر فوت ایشان را دادند اما با خودم گفتم کنگره مهمتر است و باید به کنگره بروم. من در اینیک سال سعی کردم غیبت نداشته باشم خدا را شکر میکنم که توانستم رها شوم و امروز شاهد رهایی خودم باشم. از جناب مهندس دژاکام عزیز و ایجنت محترم و مرزبانان و راهنمای عزیزم کمال تشکر و قدردانی رادارم.
در ادامه جلسه گل نمادین رهایی مسافر حسین ره جوی کمک راهنما آقا نعمت و مسافر علی ره جوی کمک راهنما آقا فرزاد توسط مرزبان کشیک شعبه سمنان اهدا شد.
عکس:مسافر داود
تایپ متن:مسافر وحید
تهیه و تنظیم گزارش: مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1769