جلسه سوم از دوره بیست و پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60؛ نمایندگی امین قم روزهای سهشنبه مورخ 98/3/21 با دستور جلسه وادی دهم با استادی کمک راهنما مسافر آقا مهدی و نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر صفدر رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
صفت گذشته در انسان صادق نیست،چون جاری است این وادی بسیار وادی قشنگی است، من هر باری که این وادی را مطالعه میکنم مطالب جدیدی را یاد می گیرم. این وادی هم امید و هم هشدار میدهد؛ هشدار به من مهدی میدهد که میگوید این جایگاه و این شال اگر نتوانی آن را حفظ کنی، ماندنی نیست.
من هم تا زمانی که خداوند و آقای مهندس اجازه بدهند یک مدتی به همنوعان خودم خدمت میکنم و در پیشگاه الله و آقای مهندس و دیدهبانان و مسافران و همسفران پیمان بستم تا خودم را آقا و سرور کسی ندانم. من باید خیلی حواسم جمع باشد و هرکسی هستم و هر چیزی دارم پشت در بگذارم و وارد جلسه شوم، نباید فراموش کنم هفت سال پیش من هم باحال خراب وارد کنگره 60 شدم و بامحبت و حس خوب من را بغل کردند و به من خدمت و حال خوش دادند و راه درست و صراط مستقیم را به من نشان دادند، حالا در این جایگاه نشستم و باید خدمت کنم.
این وادی به من مهدی و مسافرین سفر اول و تازه واردین امید میدهد و میگوید این صفاتی که ما داشتیم همه قابل تغییر است، ولی نباید عجله کنیم و صبور باشیم و گوشبهفرمان آقای مهندس و راهنما و کنگره 60 باشیم.
قبل از ورود به کنگره بزرگترهای ما و یا خودمان میرفتیم امامزاده یا مشهد التماس میکردیم که درمان شویم و این کنگره 60 و آقای مهندس و راهنمای عزیزم بودند که صفت من را تغییر دادند و من باید حواسم را جمع کنم، کسانی بودند که به من خدمت کردند که الآن نیستند و حالا من باید این خدمت را در قبال دیگران انجام دهم.
تازه واردین، سفر اولی، سفر دومی و راهنماها همه مشکلات دارند، باید همه مشکلات را پشت در بگذاریم و وارد کنگره بشویم و با حس خوب و برای آموزش در جلسه حضورداشته باشیم .
آقا آرش یک حرف خیلی قشنگی زدند و گفتند من آردم را الک کردم و الکم را آویختم. من هم اعتیادم را درمان کردم معنی آن نیست که دیگر نباید کنگره بیایم. هفت بار دستور جلسات برایم تکرار شده ولی بازهم در کنگره هستم و مشارکت میکنم و با حس خوب در جلسه شرکت میکنم تا صفت گذشتهام را تغییر بدهم و باید آموزش بگیرم که همه صفتها یکدفعه عوض شدنی نیست.
اگر میخواهم در بهشت زندگی کنم نباید از حرمتهای کنگره تحدی بکنم. منظورم بهشتی که خداوند وعده آن را داده نیست، منظورم بهشت روی زمین است. بهشت همینکه صبح زود که بیدار شدم کارم را درست انجام بدهم و در صراط مستقیم باشم و با خانواده یک چایی بخورم و خوش باشم و با همسایهام بخندم و در فضای سبز پیادهروی کنم و استخر بروم. وقتیکه حالم خوب باشد و سیستم خمر من خوب کار کند این بهترین بهشت من است. باید تکلیفم را با خودم مشخص کنم اگر بهشت میخواهم باید کنگره 60 بیایم و اگر جهنم میخواهم بروم کارهایی را که هشت سال پیش انجام میدادم را انجام بدهم.
همه مطالب در کنگره 60 تدریجی است، ولی در کنار آن باید آموزش باشد. اگر با حس خوب وارد جلسه بشوم، صفتم تغییر خواهد کرد.
در قسمتی از وادی دهم متن زیبایی آمده است. اولین قدم برای تزكیه ، تفكر است و تفكر سالم ، ایمان سالم را به ارمغان میآورد و ایمان چیزی نیست مگر تجلی نور خداوند در انسان و یا اعتقاد راسخ به موضوعی و از ایمان سالم، عمل سالم پدیدار میگردد و از عمل سالم، حس سالم آشكار میشود و از حس سالم، عقل سالم و از عقل سالم عشق سالم خود را به نمایش درمیآورد. آنگاه صفت گذشته تغییر مییابد.
حواسمان را جمع بکنیم تا فریب شیطان را نخوریم و زمانی که یکذره حالمان خوب شد و در پایلوت هفته دوم قرار گرفتیم نباید شور بگیریم و بگوییم من که حالم خوب شد و دارم دو قطره مصرف میکنم و دیگر نیازی نیست کنگره بیایم. من هم میتوانستم شش سال پیش این کار را بکنم، ولی دنبال قطع مواد نبودم دنبال تعادل و حال خوش بودم و در کنگره ماندم.
در پیام سفر دوم همیشه میگویند که اگر دنبال حال خوش هستید باید در سفر دوم در کنگره حضورداشته باشم و خدمت کنم و این خدمت برای خودم است تابهحال خوش برسم و این را بدانم خدمت دنبال من نمیآید و من باید دنبال خدمت کردن بروم.
یک خواهشی از سفر دومیها دارم که برای بستن پیمان اقدام کنند. و از اینکه آقای عباس پیمان بستند خیلی خوشحالم هستم و اگر وادی هشتم را مطالعه بکنیم متوجه میشویم پیمان بستن خیلی به ما کمک میکند تا از مسیر خارج نشویم.
تهیه: مسافر محمد حسین
تنظیم: مسافر یوسف
عکاس: مسافر بهروز
- تعداد بازدید از این مطلب :
6513