جلسه گذشته، دهمین جلسه از دور شانزدهم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی با دستور جلسه «درختکاری» و «سی دی آرامش» با استادی دکتر فرشته و نگهبانی جناب مهندس دژاکام و دبیری خانم الهام در روز جمعه مورخ 10/12/97 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان دکتر فرشته هستم یک همسفر:
خیلی خوشحال هستم که بعد از مدتها دوباره استادی جلسه به من واگذار شده، البته به فال نیک میگیرم چون یک اسفندماهی هستم و دقیقاً روز درختکاری و دستور جلسه هم در رابطه با درختکاری میباشد. من پزشک عمومی هستم و رشته تحصیلی را که در آن درس خواندهام را عاشقانه دوست داشته و دارم.
تمام لحظات کاری خود را با لذت سپری کردم؛ از ابتدای سالهای دور که پزشکی را در استان خوزستان آغاز کردم به این اعتقاد داشتم که همه بیماران درمان میشوند و این نسخ دارویی ما نیست که بهتنهایی میتواند بیماران ما را درمان کند. در صورتی یک پزشک موفق است که آن توانمندی و حس را داشته باشد؛ که به بیمارش القاء کند که تو خوب خواهی شد حتی اگر درگیر بیماری سختی شده باشی؛ آنجاست که نسخه دارویی ما نقش یک کاتالیزور را بازی میکند در تسریع روند بهبودی و شفای بیمار و این خیلی خیلی جالب است؛ من معجزات زیادی از آن دیدهام و بهعنوان پزشک نمونه انتخاب شدم دو بار در تهران و خوزستان از طریق سازمان تأمین اجتماعی و به سه بار بهعنوان پزشک منتخب کمیته امداد. در سال 90 که MMT (درمان نگهدارنده با متادون) را برگزار کردند یک وقفهای در این حس لذت در من ایجاد شد؛ چون در آنجا ما فکر میکردیم که درمان فقط درمان نگهدارنده (Maintenance) هست و (Hard Reduction) و من دیگر نمیتوانستم با جسارت تمام آن حس را به بیمارم منتقل کنم که تو خوبخواهی شد، بنابراین بیمار با من ارتباط برقرار نمیکرد تا اینکه با کنگره 60 و آقای مهندس آشنا شدم و سالهاست، تقریباً پنج یا شش سال است که با کنگره 60 بهصورت پیوسته در ارتباط هستم؛ و دوباره این حس برگشته، عاشقانهتر از سالهای پیش که توصیه میکنم به همه پزشکان عزیز که لژیونها را در کلینیکهای خود داشته باشند و ما روند درمان بیماران خود و رهاییها را که میبینیم واقعاً لذت میبریم.
در مورد «درختکاری» جناب مهندس وادی دوازدهم را توضیح میدهند: «در آخر امر، امر اول اجرا میشود» و این مانند تمام وادیها یک پیام دارد، اینکه وقتی شما میخواهید به یک هدف برسید باید فرایند زمانی طی شود و بعد از طی آن مدتزمان لازم شما میتوانید به هدف خود برسید؛ اگر هدف ما تحصیلات دوره لیسانس است، چهار سال زمان لازم است؛ اگر هدف ما کاشت گندم باشد حداقل هشت ماه زمان لازم است و اگر هدف ما درمان اعتیاد باشد حداقل یازده ماه زمان لازم است. این نیست که شما به پزشکان و کلینیکها مراجعه کنید و انتظار داشته باشید در عرض یکی، دو روز و یا ده روز از دام اعتیاد رها شوید. خوب، روز درختکاری از قوانین خیلی قشنگ است و نهتنها برای کنگره، بلکه برای تمام ایرانیان و جهانیان لازم است این کار انجام شود. ما واقعاً بهعنوان بشر، خسارتهای زیادی را به طبیعت وارد کردیم، خسارتهایی که باید در صدد جبران آن براییم و این کاشت نهال یعنی احیاء زمین اتفاق بیافتد و اکسیژن بیشتری به ما برسد؛ و در کنگره 60 افرادی که در درختکاری شرکت میکنند اول باید خود را احیاء کرده باشند و حتماً به رهایی رسیده باشند و بعد بیایند خسارتهای وارد به طبیعت را جبران کنند. کسانی که حتی سیگار میکشند نمیتوانند در لژیون درختکاری شرکت کنند و مسئله جالبتر اینکه درختکاری تنها نباید انجام شود؛ مثل خیلی از مسئولین که میایند کلنگ را میزنند، درختکاری انجام میشود و بعد به امان خدا رها میشوند، اما در کنگره 60 تفاهمنامههایی نوشتهشده با جنگلداری، جهاد کشاورزی به امضاء رسیده و زمینهایی را در اختیار کنگره 60 قرار داده و اینها آبیاری میکنند سالیانه و حفاظت میکنند از درختان کاشته شده و حفاظت از درختان به نظر من مهمتر از کاشت آنها است و این قوانین به زیبایی در کنگره 60 اجرا میشود. در انتها جناب مهندس در مورد «جانشین و ساکنین» صحبت میکنند که ساکنین میگویند ما میخواهیم به زمین برویم، پیامی برای ما ندارید؛ و جانشین میگوید: زندگی کنید و بگذارید دیگران هم زندگی کنند؛ طوری زندگی کنید که از خطوط قرمز عبور نکنید. واقعاً بهشت و جهنم اینجا است؛ چه کار شر و چه کار خیر انجام دهیم قطعاً ما نتیجه آن را خواهیم دید؛ و مثل یک راننده اتوبوس که از چراغقرمز عبور میکند و پلیس سر چهارراه او را جریمه میکند و گاهی که اگر عبور از این خط قرمزها را ادامه دهد ممکن است یک کمپرسی به او بزند، قطع نخاع شود، یا از بین برود. بنابراین بهترین کار این است که از خطوط قرمز عبور نکنیم، خوب زندگی کنیم و بگذاریم دیگران همه زندگی کنند.
و در رابطه با سی دی «آرامش» اینکه در مورد تعادل جسم و روان و رسیدن بهسلامتی توضیح میدهند و اینکه سلامتی و تعادل هست که ما را از تنشها دور میدارد و آرامش را به ما میدهد. جسم را به یک مثلث تشبیه کردند که یک ضلع آن را ژن تشکیل میدهد که در اختیار ما نبوده مثل رنگ پوست، رنگ چشم، ضلع دیگر جهانبینی است یعنی تفکر ما نسبت به خودمان و جهان و ضلع دیگر نگهداری است؛ یعنی این جسم، این شهر وجودی و این بلدی که در اختیار داریم را به آن انرژی لازم را برسانیم، ویتامینها و مواد غذایی لازم را برسانیم که به تعادل برسد و در تعادل باشد تا اینکه بتواند آن مسیر قشنگ را برای رسیدن به آرامش طی بکند. در مورد روان صحبت میکنند که روان حاصل ازدواج فیزیولوژی و جهانبینی است و دراینارتباط مسئله ضمیر ناخودآگاه را مطرح میکنند که خیلی روی روان تأثیر دارد. ضمیر ناخودآگاه به عقیده ایشان قبل از تولد با ما بوده و ما آن را با خودمان میآوریم بدون اینکه بدانیم جی هست، مثل کوزهای که ما نمیدانیم درون آن چیست، اما از تراوشاتی که از او میشود نشان میدهد که ما چه آدمی هستیم، حتی از دوران نوزادی دوقلوهایی که به دنیا میآیند یکی جسورتر و دیگری تنبلتر هست و قشنگ مشخص است که یکچیزی از ماقبل شاید به بار رسیده و اینکه در کل ما عاشق سختیها باشیم و درست زندگی کنیم تا سختیها را تحمل نکنیم به مسیر درست و آرامش نخواهیم رسید. در آخر این جمله زیبا که میگوید: مادر تمامی شادیها رنج است و زیر هر ناکامی هزاران گنج نهفته است. خیلی خوشحال شدم که در خدمت شما بودم از دوستان خواهشمند هستم مشارکت کرده و سخنان مرا تکمیل کنید. ممنون.
جلسه به مشارکت گذاشته شد
سلام دوستان دکتر آبتین هستم یک مسافر:
دستور جلسه درختکاری است. شاید به نظر برسد درختکاری چه ربطی به درمان اعتیاد دارد، ولی ازآنجاییکه بچههای کنگره بعد از درمان به تعادل میرسند، میروند و درخت میکارند. من روانشناس ارشد از کلینیک دکتر مرادی و مسافر کنگره و کمک راهنما نیز هستم. چیزی که من یاد گرفتم، درمان اعتیاد فقط مصرف نکردن مواد نیست، درمان اعتیاد باید در تمام ابعاد وجودی اتفاق بیافتد. من باید بتوانم یک زندگی سالم داشته باشم. بتوانم برگردم به اجتماع و بتوانم از زندگی لذت ببرم. یکزمانی من برای اینکه بتوانم از زندگی لذت ببرم باید مواد مصرف میکردم. حالا اگر قرار باشد مواد مخدر را مصرف نکنم نمیتوانم قید موهبت و نعمت زندگی را بزنم؛ چون به یاد میآورم یکزمانی من ترک میکردم، اما فقط مواد مصرف نمیکردم، هیچ رنگ و بویی در زندگی من نبود، اصلاً حال خوشی نداشتم ولی دلخوش بودم که مواد مصرف نمیکنم؛ و این اصلاً خوب و جالب نبود چون نمیتوانستم با زندگی ارتباط برقرار کنم این بود که دوباره به مصرف مواد برگشت میکردم. من با نگاه کردن به درخت خیلی از قوانین زندگی را شناختم؛ فهمیدم هر چیزی را که میخواهم به دست بیاورم، اول باید آن را بکارم. این درختی که سر از زمین درآورده، اول یک بذر بوده، یک هسته کوچک بوده و بهمرورزمان تبدیل به آن درخت شده و من بهمرورزمان صبر را یاد گرفتهام، یاد گرفتم اگر بخواهم به اهداف خودم برسم باید صبر کنم. حتماً باید یکچیزی را بکارم و به پایش بایستم و از آن مراقبت کنم؛ اینها درسهایی بود که من از درختکاری و دیدن درخت یاد گرفتم. هرچقدر فهم من نسبت به قوانین زندگی بیشتر شد، صبورتر شدم. من انتظار داشتم، یک کاری را که امروز انجام دادم فردا به نتیجه برسم ولی بهمرورزمان یاد گرفتم اصلاً اینطور نیست، باید حرکت کنم و این حرکت همیشه باید استمرار داشته باشد. در کلینیک هم همینطور است؛ ما کار درمان را با یک نفر شروع کردیم، این هم اول از یک نقطه کوچک شروع میشود و بهجایی میرسد که اصلاً شاید به تصور ما نیاید. ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش دادید.
سلام دوستان دکتر مرجان هستم یک همسفر:
انسان از وقتیکه آفریده شد به طبیعت نیازمند شد، نیازهایی مثل هوا، غذا و آب؛ وقتی واژه طبیعت به ذهن ما میرسد سرسبزی و شادابی آن است ولی باید بدانیم طبیعت فواید دیگری نیز دارد. وقتی به چرخه اکوسیستم نگاه میکنیم میبینیم از زمانی که یک دانه در خاک کاشته میشود تا برگ و ریشه میدهد، حیوانات از آن استفاده میکنند و بعد انسان از آن استفاده میکند و این چرخه اکوسیستم ادامه پیدا میکند. سرلوحه کنگره 60، احیاء انسان است که مدتی است که احیاء طبیعت نیز به آن اضافه شده است و هرساله درختانی توسط مسافرانی کاشته میشود که به رهایی رسیدهاند؛ آنها یک سال از این درختان مراقبت میکنند تا ریشه دهد و مقاوم شود که سایه مهر و آگاهیاش را بدهد به انسانهایی که دست نیاز خودشان را دراز کردهاند برای رهایی. ممنون.
سلام دوستان دکتر پرویز هستم یک همسفر: (معاونت پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر)
البته من همسفر دائمی آقای مهندس دژاکام هستم، بیش از دو دهه است که ما باهم همسفر هستیم. بسیار خوشحالم که در جمع دوستان حضور دارم. غیرمترقبه هم آمدم، نمیدانستم که مصادف با روز درختکاری؛ روز رویش هست؛ این نهالی که در حقیقت کنگره 60 کاشته در زمین به بلوغ رسیده؛ اما بذرهایش هرساله کاشته میشود و انشاءالله بذری که کاشته شده نهتنها درخت تنومندی شود بلکه دانههای جدیدی که دارد همه این سرزمین و همه نقاط جغرافیایی را بگیرد. بسیار خوشحال هستم که در هر یک از استانهای دیگر نیز میرویم، این حرکتی را که اینجا میبینیم جاهای دیگر نیز وجود دارد، حرکتی را که شما شروع کردید به کمک آقای مهندس دژآکام، الآن دیگر محدود به ایشان نیست و ما صدها دژاکام الحمدالله در سرتاسر ایران داریم. آنچه در زمین شاهد آن هستیم: مسائل زیستمحیطی به علت صدمه به طبیعت باعث گردیده که گرمایش زمین، کاهش اکسیژن و اثرات گلخانهای را داشته باشیم، ناشی از زیادهرویهای ما در طبیعت بوده، اعتیاد هم نوعی زیادهخواهی و زیادهروی است و این زیادهروی و زیادهخواهی با پاشیدن این بذرها و این حرکات کنترل خواهد شد؛ صبر، تحمل، ماندن پای آن نهال تا به بلوغ برسد و دانه بدهد، اصل مهمی است که دوستان به آن اشاره کردند؛ بر این موضوع همه ما باید تأکید و پافشاری کنیم، راه میانبری در بریدن از تعلقاتی که زائد هستند وجود ندارد؛ رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.
سلام دوستان دکتر ندا هستم یک همسفر:
در کنگره 60 که ما مثلث درمان اعتیاد را تحت عنوان جسم، روان و جهانبینی داریم؛ روز درختکاری یکی از روزهایی است که در راستای تغییر جهانبینی و آموزش به افراد رهایی یافته اختیار شده و نباید به شکل یک مراسم آئینی و ظاهری به آن نگاه کرد. کاشت یک نهال آسیبپذیر و مراقبت از آن تا اینکه به مرحلهای برسد که خودش یک درخت شود و از آسیبپذیری آن کم شود و خودش بتواند چتر سایهاش را برای دیگران فراهم کند؛ مشابه یک فرد مصرفکننده است که وارد کنگره میشود، بسیار آسیبپذیر و شکننده است و بعد کمکم با کمک راهنماها و افراد رهایی پیدا میکند، آموزشهای خوبی میبیند و به رهایی میرسد. این درختکاری را میتوانیم به رهایی افراد تشبیه کنیم که حدود یازده ماه و در مورد پاگرفتن نهال حدود یک سال زمان میبرد. من میخواهم بگویم در کنگره بسیاری از این قوانین به قول دوستانمان که گفتند روز درختکاری چه ربطی به درمان اعتیاد دارد، همه این دستور جلسات با فکر طراحی شده است و همه اینها یک زمینهای داشته برای تغییر ایدئولوژی، جهانبینی و آموزش به افراد، کما اینکه آقای مهندس سالها است لطف کردند و پزشکان را تحت حمایت خودشان قرار دادهاند و از کلینیکها حمایت میکنند و کلینیکها آموزش دیدهاند چگونه به افراد مصرفکننده کمک کنند. من یک پرانتز هم باز میکنم که وزارت بهداشت و دانشگاهها بیشتر سنگ جلوی پای کلینیکها میاندازند تا بخواهند آنها را کمک کنند. نمونه یکی از تغییرات مهمی که در افراد مصرفکننده اتفاق میافتد، همین صبح من که میآمدم یک نفر مصدوم شده بود، آمبولانس آمده بود و برخلاف جاهای دیگر که وقتی کسی مصدوم میشود همه دور او ازدحام میکنند و گوشی به دست فیلم میگیرند، بسیار خوب مدیریتشده بود و این را مدیون آموزشهایی هستیم که در جلسات کنگره به افراد داده میشود. ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
سلام دوستان دکتر مسعود هستم یک مسافر:
مسئلهای که آقای مهندس تحت عنوان هفته درختکاری اعلام کردند، این تنها نشئتگرفته از فرهنگ گذشته ما ایرانیها نیست که همیشه دوست داشتیم طبیعت را زنده و شاداب نگه داریم، برعکس امروز، تنها این نیست. برای اینکه یک درخت به وجود بیاید باید زمینی پیدا شود مناسب و باید گشت تا زمین مناسب را پیدا کرد و این زحمت دارد. باید دانهای کاشت؛ دانه یک ثروت است و ما این ثروت را زیرخاک میکنیم یعنی انگار که چنین چیزی وجود نداشته است. پس ثروت، وقت و زمان خود را ظاهراً از دست میدهیم به امید اینکه این دانه زیرخاک یک روزی رشد کند و به یک درخت تناوری تبدیل شود و مثل خودش را تکثیر کند. یک روزی دانه کنگره 60 در کوچه مهدی زاده کاشته شد و آقای مهندس برای شما تعریف کردهاند که همسفران میآمدند دم درب کنگره و ازدحام میکردند و ایشان رنجها و سختیهای زیادی را متحمل شدند و به زیبایی گروه همسفران را پایهریزی کردند و مسائل دیگر که این پایهاش رنج بوده است و در یککلام ما از این قضیه یاد بگیریم که ما بدون تحمل رنج و بدون اینکه برویم در دل سختیها نمیتوانیم به نتیجه برسیم. تا زمانی که بخواهیم از سختیها فرار کنیم به هیچ نتیجهای نخواهیم رسید. مصرفکننده کسی است که میخواهد از مشکلات و سختیهای زندگیاش فرار کند به سمت یک افعی به سمت نابودی.
ما باید یاد بگیریم که به جنگ مشکلات برویم تا به تعادل برسیم؛ در کنگره 60 جمله معروفی داریم که درمان فوق ترک و تعادل فوق درمان است. کدام پرندهای با یک بال میتواند پرواز کند، کدام دونده میتواند با یکپا برنده شود، حتماً باید این تعادل برقرار باشد؛ در مورد انسان تعادل بین جسم و روان اوست. ما خیلیها را داریم که جسمهای قوی و سالمی دارند اما روان سالم و درستی ندارند. ما امیدواریم همه ما بتوانیم روزی به تعادل برسیم و این را یادمان باشد اینکه در کنگره یازده ماه یا یک سال طول میکشد تا رهجویی بیاید و به رهایی و درمان برسد و من خوشحال هستم که امروز هم یک رهایی دیگر از کلینیک خودمان داریم که هفدهمین رهایی کلینیک دانشگاه آزاد اسلامشهر است؛ این رهایی نشئتگرفته از طبیعت است یعنی یک درخت را که شما دانهاش را میکارید، باید یک سال مراقبت کنید تا بتواند پا بگیرد تا روی پای خود بایستد و حتی سفر دوم همه معنی دارد به همین دلیل شما میبینید در تپههای تلو یک قسمت که مربوط به کنگره 60 است، سبز و شاداب و خرم است، برای اینکه هر هفته و هرماه باید یک لژیون مأمور میشود میرود این درختهای کاشته شده را آب میدهد برای اینکه بمانند و مقاوم بشوند و پا بگیرند اما جاهای دیگر میآیند این درخت را میکارند و میروند؛ شش ماه بعد یک چوب خشک آنجا افتاده است. این تعالیم را ما باید در نظر بگیریم و به آنها پایبند باشیم، اینکه یک رهجو وقتی میآید، فوراً نمیتوانیم به او بگوییم آفرین خوب شدی، بلکه باید یک سال از او مراقبت کنیم تازه برسد به امروز که گل رهایی است و بعد یک سال دیگر حداقل باید این رهجو بیاید بهعنوان سفر دوم، آبیاری شود، هرس شود؛ تا انشاءلله خودش به یک راهنما تبدیل شود و در آینده بتواند ثمر دهد. ممنون که به حرفهای من گوش دادید.
سلام دوستان مینا هستم یک همسفر:
یادم هست که دو سال پیش همراه با لژیون پزشکان همه باهم رفتیم و درخت کاشتیم و خیلی روز خوبی بود. برای اولین بار بود که من در این روز درخت میکاشتم، نه در مدرسه، نه در دانشگاه چنین چیزی را نداشتیم؛ و هر وقت من از کنار آن درخت رد میشوم میگویم این درخت من است، من آن را کاشتهام؛ و مرحله تغییر تبدیل و ترخیص را میتوان در آن درخت که کاشته میشود دید. ما هر کاری که انجام میدهیم باید اول بستر آن را فراهم کنیم و بعد بذر آن را تهیه و بعد از کاشت مراقبت لازم دارد. در مورد سی دی «آرامش» در ابتدا آقای مهندس از جسم صحبت میکنند و بعد روی روان که روان را فیزیولوژی و جهانبینی و ضمیر ناخودآگاه تشکیل میدهد و بعد راجع به مادیات صحبت میکنند؛ یعنی یک سری قوانین هست که برای زندگی روی زمین باید آنها را انجام دهیم و نکته مهم آن مادیات است که برای امرارمعاش و ادامه زندگی لازم هست. ممنون که به من وقت مشارکت دادید.
سلام دوستان علی هستم یک مسافر:
خیلی متشکرم که به من وقت مشارکت دادید. خوب ما در کنگره احیاء کردن را از خودمان شروع میکنیم تا در ادامه به طبیعت کشیده میشود و محیط خودمان؛ این احیاء کردن جزء کنگره 60 است؛ یعنی از همان اول که رهجو وارد کنگره میشود این را از همان اول یاد میگیرد که چطور همهچیز را از خودش شروع کند، ما در کنگره همهچیز را اول از خودمان شروع میکنیم، خودسازی از خودمان، احیاء از خودمان و درنتیجه دوست داشتن از خودمان به طبیعت کشیده میشود و یا بهطورکلی عوض کردن را از خودمان شروع میکنیم. متشکرم.
سلام دوستان لیلا هستم یک همسفر:
برداشت من از سی دی «درختکاری» این بود که برای رویش یک گیاه باید زمین را شخم بزنیم، دانه را بکاریم و از آن مراقبت کنیم؛ برای درمان اعتیاد هم همینطور است، آنهایی که به کنگره 60 وارد میشوند باید یک تغییراتی را در باور و جهانبینیاش داشته باشند تا بتوانند شروع کنند به رشد کردن. بعدازاینکه شروع کرد به رشد و به درمان رسید بعد از یازده ماه آن نگهداری مهم است، نگهداری بستگی دارد به اینکه چقدر در باورهایش تغییر پیداکرده و صبری که در آن یازده ماه به دست آورده. با توجه به سی دی «آرامش» برای رسیدن به آرامش هم باید جسم سالمی داشته باشیم و هم روان سالمی و تعادل بین اینها باعث آرامش میشود. ممنون.
سلام دوستان دکتر امیرحسین هستم یک همسفر:
علاوه بر اینکه کنگره 60 در بحث درمان افراد مصرفکننده مواد مخدر در جامعه قدم بزرگی برداشته؛ در رسم خیلی قشنگ درختکاری یکقدم برای سلامت محیطزیست برداشته است. مهم این است که در کنگره 60 نگهداری و آبیاری و مراقبت از نهال کاشته شده انجام میگیرد که این بسیار بسیار ارزشمند است. یک پیشنهاد داشتم برای مسئولین O.T جسارتاً، هر هفته این نامههایی که میآید برای بچههایی که دارو میگیرند، اگر بشود این پاکت نامهها را حفظ بکنند که یکبار استفاده نشود چون در طول هفته تعداد پاکتهایی که در کل کشور استفاده میشود، خیلی زیاد است، اگر بشود اینها را دوباره استفاده کرد، ما در کلینیک خودمان اینها را نگه میداریم، خیلی تمیز و مرتب؛ اگر بشود اینها را برگرداند و دوباره استفاده کرد برای حفظ محیطزیست، خیلی ارزشمند است. به نظر من. خیلی ممنون از وقت مشارکت.
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر:
خیلی خوشحال هستم که توانستم، در این جلسه شرکت کنم و مشارکت داشته باشم. در مورد سی دی «درختکاری» برداشت من این هست که هر چیزی که فرد بعد از تولد در کائنات و انرژیهای محیط میگیرد باید عکسالعمل آن را بهعنوان تولد یک موجود جدید به طبیعت بازگرداند؛ و با کاشت این درخت میتواند به الهامات و نگرشهای جدید برسد در جهت رشد و شکوفایی خودش و لازمه آن این است که به خودش ارزش بدهد و آن اعتمادبهنفس را در خودش به وجود آورد و این مستلزم این هست که به دروننگری برسد و فارغ از تنشی که در محیط اطرافش وجود دارد به آرامش درونی برسد. ممنون.
سلام دوستان دکتر مجید هستم یک مسافر:
من در درمان اعتیاد هفده سال سابقه داشتم؛ داشتم فکر میکردم که من قبلاً یک حیاطخلوت داشتم و درختچههای خیلی گرانی را میگرفتم، چند میلیون و سعی میکردم که آنها را نگهداری کنم و با سختی یعنی هیچ حس زیادی نداشتم، تجملی بود؛ مثل زمانی که من داشتم بچهها را ترک اعتیاد میدادم، اصلاً به درمان اعتیاد واقف نبودم اما بعد از کنگره من به کاشت درخت و درمان اعتیاد درواقع آمدم با همان همانندسازی که انجام میشود که درمان واقعی با ترک خیلی فرق میکند، اینکه یک انسان میآید یک نهال را میکارد و هر هفته به آن سر میزند، در بعضی از شعب بچهها هفتهای سه بار پیش راهنماها هستند تا من پزشک که هفتهای یکبار مریض به من مراجعه میکند، خیلی فرق میکند. در وادی دوازدهم در آخر امر امر اول اجرا میشود؛ این را نتیجه میگیرم که من اگر میخواهم که از خودم نقطه اثری بگذارم، باید بذر محبت را اول در دل خودم بکارم، این بذر را توسعه بدهم، به رهجوهایی که به من مراجعه میکنند امید را بدهم، صبر داشته باشم و بتوانم نهالی را بکارم نه اینکه از نهالی که دیگران کاشتهاند حمایت کنم، خیلی فرق است بین اینکه انسان نهالی را بکارد و یا از نهالی محافظت بکند، تفاوتی که من قبل از کنگره و بعد از کنگره با آن آشنا شدم. متشکرم.
سلام دوستان زهره هستم یک همسفر:
من کتاب عشق را که خواندم در وادی دوازدهم گفته شد که انسانها دونیمه دارند یکنیمه از عالم بالا که سطح روشنایی آنها است و یک نیمه نیمه تاریک یا نیمه حیوانی؛ برای اینکه انسان تبدیل بشود به کلاً روشنایی باید از یک سری مسیرها عبور کند که این مسیرها: دانش، آگاهی، تجربه، کسب مهارت و معرفت هست و اینها درگرو زمان است، باید پروسه زمان طی شود تا فرد به انسانی تبدیل شود که بهفرمان عقل برسد و در این پروسه، تغییر، تبدیل و ترخیص روی میدهد. برای اینکه ما یک بذری را بکاریم اول آن را در ذهن خودمان تجسم میکنیم و بعد که آن نهال را کاشتیم، به آن میوه خود میرسیم و نیروهای القاء، احیاء و تحرک هم موجود میباشد. ممنون.
جناب مهندس
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر:
کنگره معتقد است که در بیماری اعتیاد باید روی سه قسمت کار کنیم: قسمت جسم، قسمت روان و قسمت جهانبینی؛ و صحبت هم کردیم که جهانبینی بهاضافه فیزیولوژی میآید روان را به وجود میآورد. در قسمت جهانبینی در کنگره 14 مرحله است که بچهها باید آنها را طی کنند؛ پلهپله جهانبینی، دیدگاه یا نگرش افراد را تغییر میدهد و بهطرف یک خط مناسبی هدایت میکند که وادی اول تفکر است: با تفکر ساختارها آغاز میگردد، بدون تفکر آنچه هست روبهزوال میرود، مرحلهبهمرحله میآید که میرسد به وادی دوازدهم: آخر امر، امر اول اجرا میگردد؛ یعنی آخر، دستور اجرا میشود؛ گندم کی به عمل میآید؟! آخر هشت ماه؛ میخواهیم وارد دانشگاه شویم، هدف لیسانس است؛ کی لیسانس میگیری؟! بعد از چهار سال؛ یعنی هر چیزی که میخواهی، کنفیکون نیست که هر وقت بگویی موجود باش، موجود شود؛ حتماً پروسه زمان دارد و این پروسه زمان را ما نمیتوانیم حذف کنیم. در خیلی کارها میخواهیم این پروسه زمان را حذف کنیم، در پولدار شدن میخواهیم پروسه زمان را حذف کنیم، در درمان اعتیاد میخواهیم پروسه زمان را حذف کنیم، در لاغر شدن میخواهیم پروسه زمان را حذف کنیم، یعنی اینقدر مسائل زیاد شده در حذف پروسه زمان که وقتی فربه میشوند، یا میروند چربیها را درمیاورند، یا روده را میبرند، نصف میکنند، یا معده را کوتاه میکنند، میبینید چه فجایعی به وجود میآید، حالا ممکن است برای یک آدم پانصد کیلویی خوب باشد، ولی برای یک آدم صدوبیست کیلویی این کارها قشنگ نیست. وادی دوازدهم به ما میگوید شما پروسه زمان را نمیتوانید حذف کنید. میگوید هرکسی که به رهایی میرسد در کنگره 60 سالی یک درخت باید بکارد و این تکلیف شرعیاش است و آن درخت را که میکارد باید حتماً آن را آبیاری کند. یک فیلم بود «روزی روزگاری» در آن فیلم وقتی مرادبیک یک کاروان را میگیرد و لخت میکند، رئیس کاروان پیرمردی بود که با مرادبیک صحبت میکند به او میگوید من ناراحت هستم، رئیس کاروان میگوید چرا، مرادبیک میگوید من در طول حیات خودم هزار کاروان را سرقت کردم، ولی یک کاروان را خواستم صحیح و سالم به مقصد برسانم، نتوانستم؛ ویران کردن خیلی خیلی راحت است، ولی درست کردن آن چی؟ ولی بچهها در کنگره 60 ببینند یک درخت را بخواهند به وجود بیاورند چقدر زحمت دارد؛ وقتی این را درک کنند آنوقت ارزش همهچیز را میدانند. تمام بچههای کنگره 60 در سراسر ایران، الآن چندین سال است که با منابع طبیعی و جهاد کشاورزی همکار شدهایم باهم تفاهمنامههای زیادی داریم، از آبادان و اهواز برای ریزگردها، بچههای کنگره میروند درختکاری میکنند. در تهران در تلو و جاجرود و پارک لویزان و در تمام جاها ما رفتیم و درختکاری کردیم. درختکاری که در کنگره 60 شروع میشود از اول اسفندماه است و تا آخر فروردین ادامه دارد. چون بسته به نوع منطقه بعضی جاها زودتر و بعضی جاها دیرتر است.
درختکاری تهران بیست و چهارم است که الآن برنامهریزی شده و تفاهمنامه هم با منابع طبیعی مشخصشده، جمعه بیست و چهارم میرویم حدود ششصد، هفتصد نفر و هرکدام چندین درخت را میکاریم و وقتی درخت کاشته شد، در تابستان میرویم و آنها را آبیاری میکنیم. کاشتن درخت فقط پنج درصد کار است، نود پنج درصد نگهداری از آن درخت است. در تابستان لژیون آبیاری داریم، گالنهای بیست لیتری داریم، تانکر را میبریم و بچهها با گالنهای پنج، ده و بیست لیتری هر هفته درختهایی را که کاشتهاند آبیاری میکنند. هر هفته در تابستان احتیاج به آبیاری دارد. همه را آب میدهند که به مرحله رشد و نمو برسند؛ این یک حرکت قشنگ هست که ما داریم.
رهایی داریم از کلینیک دانشگاه آزاد اسلامشهر؛ پزشک: آقای مسعود، راهنما: مسعود، مسافر: شاهین
سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر:
من خیلی خوشحال هستم که برای هفدهمین بار اینجا قرار میگیرم. امیدوارم که بتوانیم بیشتر خدمت کنیم. من یک عزیزی داشتم که اعتیاد او را از من گرفت، برادر کوچک من بود، خیلی ورزشکار و هنرمند بود و همیشه اهل شعر بود و یکجملهای را میگفت که: مهربانی را از درخت بیاموزیم که حتی سایه خود را بر سر هیزمشکن هم دریغ نمیکند. آقای مهندس خیلی رنجها کشیدند، من حداقل شاهد چندین مورد آن بودم که چه قدر نامهربانیها در حق ایشان شد، چه تهمتها به ایشان زدند، چه گرفتاریها به وجود آمد، اما ایشان حتی به کسانی که این کار را در حق ایشان کردند، خوبی کرد و درنتیجه امروز که دستور جلسه هم درختکاری است، من بهجای اینکه بگویم آقای مهندس ممنون هستم و اینها، فقط این جمله را میگویم که آقای مهندس نماد همان درخت هستید که حتی سایهتان را از سر هیزمشکنی که با تبر به شما میزد دریغ نکردید و همچنان این محبت را گسترش دادید و نتیجهاش هم این است که ما امروز در این مملکت حدود چهل هزار نفر در حال درمان و رهایی داریم که هرکدام از اینها میتواند یک درخت تناوری در آینده این جامعه و سلامت جامعه باشند. آقای مهندس ممنون هستیم که به ما مجوز کار دادید و اجازه دادید این کلینیک را در اسلامشهر داشته باشیم. ممنون هستم از همه افرادی که در دانشگاه به ما کمک کردند و ما امروز بتوانیم در دل دانشگاه درمان اعتیاد را داشته باشیم.
سلام دوستان مسعود هستم کمک راهنمای یک مسافر از کلینیک دانشگاه:
خدا را شکر میکنم یکبار دیگر این جایگاه را تجربه میکنم، تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان که این بستر را فراهم کردند. تشکر میکنم از آقای دکتر حاج رسولی، مسئولین محترم دانشگاه و همه خدمتگزاران کنگره 60. ازنظر من کشتی گیران کمی مبارزهطلب تر از دیگر ورزشکاران هستند و شاهین این خصلت را داشت. دانشجوها که یک مقدار علم و سواد داشته باشند، میآید به کمک غرور و از آنطرف هم با من هم که راهنمایش بودم مبارزه میکرد البته در صور پنهان، هرچه به او میگفتم، چشم میگفت اما در صور پنهان درگیری در درونش بود؛ اما امروز برایش آرزو دارم که در امتحان کمک راهنمایی شرکت کند و قبول شود، برایش آرزوی موفقیت میکنم. متشکرم.
سلام دوستان شاهین هستم یک مسافر:
با سه سال تخریب وارد کنگره شدم، آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک، حشیش و قرص، مدت دوازده ماه و ده روز سفر کردم به روش D.S.T با داروی O.T رشته ورزشی، کشتی، راهنمای بسیار خوبم آقا مسعود. قبل از هر چیز خدا را شکر میکنم که در مسیر اعتیاد قرار گرفتم، چون به نظر من یک نعمتی بود از طرف خداوند، چراکه در ادامه با کنگره 60 آشنا شدم و با سن و سال پایین آموزشهایی گرفتم که میتوانم در ادامه در زندگیام اجرا کنم، در بدو ورودم به کنگره خیلی پرخاشگر و عصبی بودم، اتفاقات بدی را رقم میزدم، چندین بار جان خودم به خطر افتاد. قبل از کنگره پیش روانشناسان و مشاوران زیادی رفته بودم، اما نتیجه نگرفتم اما در کنگره فهمیدم که آرامش را باید اول در شهر وجودی خودم برقرار کنم. از آقای دکتر حاج رسولی خیلی ممنون هستم، از آقا مسعود خیلی تشکر میکنم، ادیسون با اختراع خود تاریکیهای ظاهری ما را از بین برد، اما آقای مهندس دژاکام با کشف دانش اعتیاد و روش D.S.T راه خروج از تاریکیهای واقعی را به ما نشان دادند که بههیچعنوان قابلمقایسه با تاریکیهای ظاهری نیست و میتوانستیم در اعماق همان تاریکیها بمانیم، ممنون از همه شما که وقت خود را در اختیار من قرار دادید.
دستور جلسه هفته آینده:
دستور جلسه هفته آینده، جشن راهنما هست، مشکل IOS را حل خواهیم کرد و سی دی هفته: فیزیولوژی هست از آقای مهندس.
تهیه: مسافر علی شاملو
وبلاگ نویس: مسافر سعید عاشوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
2746