روز یک شنبه مورخه 97/12/05 راس ساعت 15:45 لژیون درمان سیگار (ویلیام وایت) با دستور جلسه درختکاری در نمایندگی دانیال اهواز برگزار شد.
بعضی از افراد در عذاب هستند که سفر سیگار انجام میدهند و به آنها سخت میگذرد که تیپر میکنند ولی بعضی دیگر از افراد وجود دارند که سفری مثل سفر سیگار برایشان کاری راحت و آسوده است. خود ما وقتی یک شخص را در حال مصرف سیگار میبینیم ممکن است دو تصویر متفاوت از شخص در حال مصرف سیگار در ذهن ما تداعی شود. یکی اینکه شخص را در حال لذت بردن از مصرف سیگار و دیگر اینکه شخص را در حال به خطر انداختن سلامتی خودش تصور کنیم. چه چیزی باعث به وجود آمدن این دو نگاه متفاوت میشود؟ جهانبینی و نگرش یا دیدن خوبیها و بدیها باعث تفاوت در تغییر دید ما نسبت به مصرف سیگار است. یک پتانسیل خاص باید در من ایجاد شود که مسئله من به مصرف سیگار حل شود. این نگاه جایی به من کمک میکند که من و مواد درجایی تنها باشیم و در آن زمان تصمیم بگیرم که مصرف کنیم یا مصرف نکنیم. با خود میاندیشم که بعدازاین لذت زودگذر چه اتفاقی میافتد یا با خود میگویم همین یکبار است و توجیهاتی ازایندست میآورم. سیستم ایکس من احیاشده و بدن نیاز به مواد ندارد ولی آیا جهانبینی من هم بینیاز از مواد است؟ این مستلزم این است که کفر به ایمان تبدیلشده است یا نه. باید به خود بگویم من باید بتوانم خوبیها را ببینم. اینجا دیگر عدم مصرف مواد معنی ندارد بلکه مسئله خروج از تاریکی است. کفر درون من است، اگر من بدیها را میبینم و قادر به دیدن خوبیها نیستم. اگر شخصی را در حال مصرف سیگار میبینیم برداشت ما از آن شخص بستگی به ایمان ما دارد. اگر مشکلمان را با کفرمان حل نکنیم مشکلمان با سیگار هم حل نخواهد شد. بخش زیادی از جهانبینی در مورد کفر به ایمان سخن میگوید، در مورد سفر از قهر به مهر سخن میگوید. اگر ما میخواهیم درمان سیگار یا مواد بکنیم باید چارهای برای این سفر بیندیشیم. تیپر آدامس و مواد بدون دیدن بدیها و خوبیها کاری بیفایده است. در کنگره به ما کمک میشود که خوبیها را ببینیم. مثلاً در هفته همسفر در کنگره به ما گفته میشود خوبیهای همسفرمان را در طول سفر ببینیم و از آنقدر دانی کنیم. جهانبینی درست به ما کمک میکند که تصور نکنیم خدمات همسفر ما وظیفهاش است و مستحق قدردانی نیست. اگر به خانه رفتیم و به غذای مادر ایراد گرفتیم و زحماتش برای تهیه غذا را ندیدیم از کفر ماست. در هفته همسفر وقت داریم فکر کنیم چه آزار و اذیتهایی از مصرف سیگار یا مواد ما متوجه همسفر ما شده است. چرا نباید خوبیهای همسرم را نبینم. تابهحال خوبیهای همسرم راندیدم و اکنون زمانی است که باید بر این کفر غلبه کنم و خوبیهایش را قدر بنهم.
هفته راهنما درراه است. تمرین کنیم. هر چه که در توان داریم در پاکت بگذاریم ولی یک هفته فکر کنیم که بهعنوان دل نوشته چه چیزی برای ارائه کردن به راهنمای خودداریم. این مسائل را اینجا باید تمرین کنیم. در هفته دیدبان هم همینطور. ببینیم این چهارده نفر که بهعنوان دیدبان از آنها یاد میشوند که از وقت و مال و خانواده گذشتهاند و برای ارتقای ما تلاش میکنند کجا هستند و چه میکنند. هفتهای یکبار چهلتا پنجاه شعبه سرتاسر ایران را سرکشی میکنند و هزینه مینمایند.
در زمان رهایی برای جناب مهندس چه چیزی نوشتهام و برای نوشتن و فکر کردن چقدر زمان گذاشتم. مجموع این موارد جدایی از کفر است. اگر میخواهیم مسائل ما حل شود باید تمرین کنیم. بهعنوانمثال اگر میخواهیم کفرمان به ایمان تبدیل شود در هفتهای که خدمتگزار هستیم از کارمان بزنیم و به خدمتمان در کنگره برسیم. وقتیکه خدمتگزار هستیم به این فکر میکنیم که چرا باید از کارمان کم کنیم و به خدمت بیفزاییم؟ وقتی خودمان انجام میدهیم میتوانیم درک کنیم، همچین شخصی مشکلش با مواد حل میشود. وقتی کفرم به ایمان تبدیل شود مشکل من با خیلی از مسائل حل میشود. عذاب، مربوط به انسانهایی است که بدیها را میبینند ولی خوبیها را کنارشان نمیبینند. مثل همکار من که برایم کار انجام داده، به خاطر اینکه روزی به من بیاعتنایی کرده، من خوبیهای گذشتهاش را بیارزش جلوه بدهم. دلیل این امر این است که من خوبیها را ندیدم. اگر خوبیها را هم در کنار بدیها ببینم دیگر بهواسطه کینه گرفتن و یا بدخواهی کردن و بدگمانی کردن عذاب نمیکشم و در جهنم وارد نمیشوم.
هفته درختکاری درراه است. ریههای زمین درختان هستند. اگر با استشمام هوای پاک و استفاده از طبیعت لذت میبریم به دلیل وجود درختان است. نباید با آلوده کردن محیط زیست و از بین بردن درختان باعث عذاب برای خود و جامعه بشویم. صبحها در پارک ببینید این چمن در پارک چرا باید اینجور آلوده باشد. چمن و گیاهی که دارد به ما خدمت میکند مستحق این بیمهری نیست. ما در هفته درختکاری تمرین میکنیم و میبینیم که کاشتن درخت و بزرگ شدن و سایه دادن آن چقدر زحمت دارد.
اختلاف کسی که درمان میشود ونمی شود در ایمان و کفر اوست. معنی کفر، ندیدن و کتمان کردن و تشخیص ندادن است. مثلاً من طبیعت را میبینم و خدمتی که درخت به من میکند را میبینم یا نمیبینم؟ اگر میبینم پس هرگز قادر به دیدن آشغالهای توی طبیعت و آزار درخت نیستم و حافظ درخت و درختکاری میشوم. این شخص درمان میشود و مشکلش با مواد حل خواهد شود.
نگارش: مسافر محمد مهدی (لژیون پنجم)
عکس: مسافر ایرج (لژیون سوم)
کنگره 60 دانیال اهواز
- تعداد بازدید از این مطلب :
3787