اولین جلسه از دور نوزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی رودکی ویژه مسافران و همسفران با دستور جلسه «شربت OT» با استادی مسافر حامد و نگهبانی مسافر هادی و دبیری مسافر ابوالفضل، پنجشنبه مورخ 97/11/18 رأس ساعت 17 برگزار شد. در ادامه جشن آزادمردی و تولد پنجمین سال رهایی مسافر سعید برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه سپاسگزارم که این فرصت خدمتگزاری را در اختیار من قرار داد.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه سپاسگزارم که این فرصت خدمتگزاری را در اختیار من قرار داد.
راجع به دستور جلسه امروز یعنی فکر میکنم تنها کسی که شربت اپیوم تینکچر را با تمام وجودش حس کرد من بودم. آن زمان سفر ما با تریاک انجام شد که بعد از چند ماه سفر با تریاک، پایلوت شربت OT شروع شد و پایلوت اصلی سال 87 بود و قرار شد هزار نفر روی پروژه شربت بروند. در ابتدا شربت OT خیلی شناختهشده نبود و نظرات مختلفی بین مسافران رایج بود اما بعد از مدتی سیستم سفر من بهکلی عوض شد و شربت تریاک باعث شد تمام بینظمیهای من از بین برود و همهچیز روال دارویی به خود گرفت. وجود من بهکلی تغییر کرد و درمان را با OT احساس کردم و این نعمت بزرگی بود که آقای مهندس این کار بزرگ را انجام دادند. در ابتدا چشمانداز سیر تکاملی شربت OT با این سیستم امروزی واقعاً دور از ذهن بود و ناممکن؛ اما سیستم کنگره این مهم را انجام داد و انسانهای زیادی در این راه زحمت کشیدند و باید قدردان باشیم و درست حرکت کنیم.
اما در قسمت دوم دستور جلسه، تولد پنجمین سال رهایی سعید عزیز را داریم. دو هفته پیش زنگ زد و گفت تولد پنجسالگی را میخواهد جشن بگیرد ابتدا تعجب کردم اما حساب کردم دیدم راست میگوید و اینقدر درگیر برخی مسائل زندگی شدهام که گذر زمان از یادم رفته است. واقعاً تکتک لحظات سفر اول سعید عزیز را یادم هست چون با او سفر کردم و این سعید امروزی، به این شکل نبود؛ با موهای بلند و ریش عجیبوغریب و من یکلحظه تعجب کردم و با خود گفتم خدایا من تابهحال رهجوی این شکلی نداشتهام و این اولین مورد هست اما امروزه سعید عزیز یک خدمتگزار بهتماممعنا هستند. شرایط سفر برایش سخت بود. سردردهای شدید و میگرن داشت. بعضیاوقات واقعاً از شدت سردرد نمیتوانست در لژیون بنشیند بههرحال برنامه دادن به سعید عزیز کمی سخت بود چون خیلی آرام با ایشان پیش میرفتیم، همواره گوش میداد و قبول میکرد اما گاهی اوقات کم میآورد ولی دست از تلاش برنداشت. با تمام وجود تلاش کرد سفر به نسبت سختی داشت اما چیزی که برایم همواره جای سؤال است و نمیخواهم برجک سعید را بزنم این است که چرا امتحان کمک راهنمایی قبول نمیشود؟ امیدوارم این اتفاق بیفتد و سیر تکاملی ایشان بهتر شود و در همین شعبه لژیون بزند. قطعاً اگر لژیون بزند لژیون خوبی خواهد داشت چون تا امروز بهخوبی تلاش کرده است. خیلی وقت من نبودم و زمانی که به شعبه رودکی شهر قدس آمده تلاش خودش و زحمات آقای رامین سعادت جو بوده که در نبود من تمام تلاشش را برای سعید عزیز انجام داده و من درواقع راهنمای سفر اول و بخشی از سفر دوم سعید عزیز بودم و بهتر بود آقا رامین در این جایگاه بنشیند اما بههرحال فرقی نمیکند و وعده خداوند دروغ نیست و ما میدانیم هرکس تلاش کند نتیجهاش را میبیند. امیدوارم به همین شکل پیش برود و هرروز بهتر شود و به تلاشهای ایشان افتخار میکنم و امیدوارم امتحان کمک راهنمایی قبول شود. انشاءالله امسال قبول میشود و لژیونش را تأسیس میکند.
مراسم جشن
آرزوی مسافر سعید:
می گویند اگر میخواهی خانهات نورانی شود، برای همسایهات نور آرزو کن؛ آرزو میکنم هر کس هر آرزو و خواستهای دارد به آن خواستهاش برسد.
سخنان مسافر سعیـد:
ابتدا از همه شما عزیزان تشکر میکنم که امروز در این جشن حضور دارید. قبل از هر چیز مایلم توضیح مختصری راجع به چگونگی ورود خودم به بازی اعتیاد، عرض کنم. من برعکس خیلی از افراد که شاید از خانواده طرد شدند یا عاشق شدند یا فارغ شدند و به سمت اعتیاد رفتند من اینگونه نبودم؛ بهقولمعروف در اوج به سمت اعتیاد رفتم شاید بهنوعی شوخی باشد اما من ورزش حرفهای انجام میدادم و دوستانی که داشتم اکثرا مصرفکننده مواد یا سیگاری بودند و میگفتند تو بین ما چکار میکنی؟ من همراهشان بودم اما هیچوقت مشکلی برایم پیش نیامد و اینکه میگویند تا خواسته خود طرف نباشد اتفاق نمی افتد، واقعاً همینطور است؛ خواسته خودم بود و آقای مهندس دژاکـام هم میفرماید هر وقت از شخصی میپرسند چه شد که مصرفکننده شدی؟ میگوید لعنت به کسی که اولین بار مواد دست من داد، درواقع باید به این شخص یا اشخاص گفت لعنت به خودت؛ بار اول مواد را دستتو دادند بار دوم و بار سوم و دفعات دیگر چه؟ واقعاً همین است. بار اول که به من تعارف شد با خود گفتم من که با یکبار معتاد نمیشوم، من با این تفکر که خیلی زرنگ هستم و مصرفکننده نمیشوم از این طریق و با این تفکر اشتباه، مصرفکننده شدم. در دریا کسی غرق میشود که شنا بلد باشد. من شخصی بودم که اگر شخصی چندمتر آنطرف تر سیگار میکشید حالم بد میشد اما متأسفانه سیگاری شدم و این اتفاق افتاد. مربی ورزش حرفهای من میگفت سعید سیگار میکشی؟ من میگفتم نه؛ اینکه میگویند آخرین نفر که متوجه میشود مصرفکننده است خود شخص است؛ واقعیت دارد و کسی به روی من نمیآورد. این اتفاقات زیاد بود. شاید اعتیاد کوچکترین لطمهای بود که توی زندگی خوردم. من اندوخته و زحمات حدود 10 سالهام به خاطر مصرف مواد و اعتیاد از بین رفت. به خاطر حال خرابی ناشی از مصرف مواد با استاد دانشگاه درگیر شدم و منجر به این شد که دانشجوی ستارهدار شوم اما با رایزنی و با سختی بسیار مجدداً برگشتم. راجع به میگرن هم این را عرض میکنم که من کابوسهای وحشتناک میدیدم و شما بابت این قضیه به هر پزشکی مراجعه کنید دارویی برای کابوس و بختک وجود ندارد. شبها وقت خواب عزا میگرفتم و ظهر که از خواب بیدار میشدم با مصرف 2 قرص استامینوفن کدئین دار که بالای سرم بود تازه راه میافتادم که پیگیر کارهای روزانه شوم. نمیدانستم به خاطر مصرف مواد است. وقتی به کنگره آمدم و سی دی کابوس از آقای مهندس دژاکام را گوش کردم، دقیقا تمام مشکلاتم را مو به مو آقای مهندس در آن سی دی اشاره کردند و به مرور مشکلم حل شد و دیگر شبها کابوس نمیدیدم. امروز به لطف درمان اعتیادم در کنگره 60 هیچ اثری از آن کابوسها و بختک نیست. قبلاً شبها بیدار میشدم داد میزدم. بختک که میافتاد یک حالت بین مرگ و زندگی بود. جسم روی زمین است اما انگار روحت در هوا محلق است. حالت خیلی بدی است که قابل تشریح نیست؛ اما چون خودم تجربه کردهام برایم ملموس است. من قسمتی از زیارت عاشورا را حفظ بودم وقتی بختک میافتاد این را قرائت میکردم که بختک از من دور شود. قبل از ورودم به کنگره، برای ترک اعتیاد به یک کلینیک مراجعه کردم که متاسفانه به دلیل عدم آشنایی و شناخت صورت مسئله اعتیاد توسط پزشک کلینیک و داروهایی که تجویز کردند، دچار مشکلات عدیده ای از جمله تضعیف حافظه شدم و نتوانستم این وضع را تحمل کنم و مجدد عود کردم و مصرفم چندبرابر شد تا اینکه خداوند کنگره 60 را سرراه من قرار داد. امروز نوید این را میدهم که تمام این موارد و سختیها را به لطف کنگره 60 پشت سر گذاشتم. قبل از ورودم به کنگره برای ترک اعتیاد به یک کلینیک مراجعه کردم که متاسفانه به دلیل عدم آشنایی و شناخت صورت مسئله اعتیاد توسط پزشک کلینیک و داروهایی که تجویز کردند، دچار مشکلات عدیده ای از جمله هواس پرتی شدم
مسافر ســعیـد عـاشوری در ادامه به بیان خاطراتی از سفر اول و زمان ورود به کنگره پرداختند و درنهایت اینکه در زمان ورود به کنگره و مواجهه با جشن تولد اشاره داشتند که باعث جذب بیشتر ایشان به کنگره شده است. ایشان فرمودند: ابتدا با خود میگفتم استاد و نگهبان و دبیر از دانشگاه یا نهاد خاصی برای اجرای جشن تولد آمدهاند اما آنقدر فضا خوب بود که من پیام تولد را گرفتم و ادامه دادم تا امروز که اینجا بهعنوان خدمتگزاری کوچک از خانواده بزرگ کنگره 60 در خدمت شما هستم و از انجام خدمت و خدمتگزاری در کنگره لذت میبرم؛ از صندلی چیدن تا خدمت در OT و دبیری و نگهبانی و مرزبانی و کمک راهنمایی سیگار و مشاوره تازه واردین و مسئولیت وبلاگ در نمایندگی رودکی شهر قدس و همچنین پوشش گزارش جلسات لژیون پزشکان، همه را خدمت با افتخار میدانم که در راستای تکامل و یادگیری هرچه بیشتر و بهتر شخص خودم انجام میشود. نمیگویم خدمتگزار خوبی هستم؛ هرچند دوستان در مشارکت امروز به من لطف داشتند اما واقعاً از خدمت لذت میبرم و سعی میکنم هر خدمتی را بیمنت و با دقیقترین و منظمترین شکل ممکن انجام دهم. اگر من سعید هم نباشم این چرخه و حرکت روبهجلو کنگره 60 ادامه خواهد داشت اما اینکه واقعاً لذت میبرم از خدمت و دیگر اینکه به خاطر دوری منزل تا شعبه قبلی، به این شعبه آمدم و راهنما به من گفت اگر میخواهی از کنگره دور نباشی و بیشتر رشد کنی سعی کن هجرت کنی. مسافر ســـعــیــد در ادامه به برخی تغییرات و الگوهای رفتاری خویش قبل و بعد از کنگره اشاره داشته و فرمودند: قبلاً خیلی عجول بودم اما امروزه با ورود به کنگره و آموزش گرفتن و کاربردی کردن آنها آرامتر شدهام و این به خاطر ارتباط زنجیروار همه ما در کنگره است که بهنوعی به هم وصل هستیم اگر شما نبودید من هم نبودم و به وجود هم نیازمندیم. مسئول وبلاگ پزشکان و وبلاگ نمایندگی رودکی مسافر ســعــیــد، در پایان سخنان خویش ضمن اظهار قدردانی تام و تمام از آقای مهندس دژاڪـام، بنیان کنگره 60 و خانم آنی و استاد جهانبینی کنگره آقای امین و خانواده محترم مهندس و کنگره 14 نفره دیدبانان و ایجنت قبلی نمایندگی رودکی شهر قدس کمک راهنما مسافر رامـــیـــن ســعـادت جو که در درمان سیگار همراه و راهنمای بسیار خوبی برای ایشان بوده و همچنین از ایجنت جدید نمایندگی رودکی، کمک راهنما مسافر مهدی مــعـــیــنی و همه مرزبانان و کمک راهنمایان و مسافرین و همسفران کنگره 60 تقدیر و تشکر نمودند. از راهنمای عزیزم سپاسگزارم که به بهانه پنجمین سال رهایی توانستم و توفیق داشتم ایشان را زیارت کنم و قلبا ایشان را دوست دارم و ارادت دارم خدمت ایشان و امیدوارم همیشه سالم و موفق باشند. از همه شما عزیزان نمایندگی رودکی شهر قدس که امروز حضور داشتید صمیمانه سپاسگزارم. اگر بدی و کوتاهی از جانب من بوده به بزرگی خودتان ببخشید و اگر خوبی هم بوده از خوبی شماست که خوب میبینید و امیدوارم همه عزیزان سفر اول به رهایی برسند و این جایگاه را تجربه نمایند. امیدوارم آزادمردی قسمت همه عزیزان بشود.
ادامه مراسم به روایت تصویر...
تهیه: مسافر یونس و مسافر محسن
- تعداد بازدید از این مطلب :
3862