هشتمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاههای آموزشی جهانبینی کنگره 60، نمایندگی ارتش در روز پنجشنبه تاریخ 97/11/11 با دستور جلسه سمزدایی یا سم نزدایی با دبیری مسافر کیوان و نگهبانی مسافر پیمان و استادی مسافر سعید رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شکر میکنم و از نگهبان و دبیر محترم سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من گذاشتند تا در خدمت شما عزیزان باشم. طبق آنچه تجربه ثابت کرده است و مشاهدهشده است، در میان تمام روشهای ترک اعتیاد یک نوع ترک که میتوانیم قویاً در مورد تخریبهای آن صحبت کنیم و جزو خطرناکترین و مضرترین روشهای ترک است، روش (UROD) یا سمزدایی است، با توجه به هزینههای سنگینی که پرداخته میشود و تخریبهای فراوان آن، شخصی که سالهاست مواد مخدر مصرف میکند و به همین دلیل وابستگی بسیار شدیدی را به مواد پیداکرده است، هم به لحاظ سیستم بیوشیمی بدن و تخریبهایی که در ساختار جسم او به وجود آمده است؛ حال این شخص را برای اینکه اصطلاحاً سم را از بدنش بیرون بیاورند برای سمزدایی میبرند و خود مصرفکنندگان و خانواده آنها که از این روش استفاده کردهاند میدانند که این روش، چه شُک و تخریب عظیمی به مصرفکننده وارد میشود.
در روشهای ترک اعتیاد تصور بر این بود که هر چه داروی قوییتری به کار ببرند میتوانند با آن، یک مصرفکننده را ترک دهند و این مسیر و نگرش منجر به پیدایش و ساخت دی استیل مورفین شد یا همان هرویین که امروزه بهعنوان یکی از مخدرهای سنگین از آن یاد میشود و بعدها داروهای دیگری مانند ریتالین و متادون را وارد این مسئله کردند اما پس از مدتی متوجه آن شدند که تخریب یک مصرفکننده از وضعیت دوران اعتیادش بدتر میشود. روش دیگر سقوط آزاد بود که در آن شخص مصرفکننده بهیکباره مصرفش را قطع میکند و گمان میکردند که بعدازآن، او یک شخص متعادل خواهد شد که آزمایشش هم منفی خواهد بود و به این دلیل دیگر معتاد نیست اما نتیجه چیز دیگری بود و مصرفکنندگان دوباره به مصرف مواد مخدر روی میآوردند.
در یک مرحله دیگر عدهای از کسانی که قصد باز کردن این گره را داشتند به مقوله زمان پرداختند که طبق آن نظریه، هر چه متد زمان کوتاهتر باشد نتیجه بهتری حاصل خواهد شد که این طرز تفکر منجر به پدید آمدن سمزدایی شد و یک مدل دیگر که بسیار هولناکتر از سمزدایی بود یعنی تعویض خون که ازنظر من جا دارد تا در مورد تخریبهای مالی و جانی که مصرفکنندگان و خانوادهشان با انجام این عمل متحمل میشوند، تحقیق و در موردش اطلاعرسانی شود. این اتفاقات ناشی از ندانستن صورتمسئله اعتیاد است و اینکه زیاد به نتیجه کار نیز اهمیت نمیدهند و از خود در مورد نتایج حاصلشده نمیپرسند درصورتیکه وقتی با آن دسته از مسافرانی که این روش را تجربه کردهاند صحبت میشود به این نکته اشاره میکنند که با پای خودشان میرفتند و هزینه سنگینی را هم پرداخت میکردند اما با برانکارد ازآنجا خارج میشدند و بعد از سه روز خواب، حال بسیار بدی را تجربه میکردند که نهایت نتیجه آن مصرف کردن دوباره مواد مخدر بوده است.
در کتاب چهارده مقاله، جناب مهندس به چهارده اصل در حوضه اعتیاد و درمان آن پرداختهاند؛ در ابتدا این پرسش را مورد برسی قراردادند که اعتیاد چیست؟ و بعدازآن تعریف درست و کاملی از مواد مخدر را بیان میکنند ایشان در تعریف مواد مخدر میفرمایند که هر چیزی که انسان را از حالت تعادل طبیعی خارج کند مواد مخدر است، با این توضیح تکلیف روشن میشود، وقتیکه مصرف تریاک یک مصرفکننده را قطع میکنند و بهجای آن قرصهای اعصاب و روان یا متادون و غیره را برایش تجویز میکنند، در اصل فقط لباس اعتیاد را عوض کردهاند و شخص هنوزم مصرفکننده است زیرا بدون آن داروها شب نخواهد خوابید و اگر متادونی را که برایش تجویزشده است استفاده نکند خماری بسیار سختتری را تجربه میکند.
دز ادامه معتاد را اینگونه معرفی میکند که: شخصی که در اثر مصرف مواد مخدر از هر نوع، ساختار بیوشیمیایی بدن خود را از حالت تعادل طبیعی خارج کرده است. اندورفین، دینور فین و هورمونهایی که زندگی روزمره مثل کار کردن خوابیدن و کلاً خلقوخوی ما را میسازند از حالت تعادل خارجشدهاند. در اثر مصرف نکردن مواد مخدر یا اصطلاحاً ترک سقوط آزاد علائم خماری مشهود میشوند علائمی مانند اتسه های پیدرپی و بدندرد که البته نود درصد این علائم طی پانزده روز بدون مصرف هیچ دارویی از بین میروند اما چیزی که باعث رنج کشیدن یک مصرفکننده بعد از ترک است مشکلات در صور پنهان اوست بهعنوانمثال از دست دادن میل به زندگی و کمحوصله شدن و دچار افسردگی شدن است.
در این چهارده فصل کتاب، بحث دارو درمان مطرح میشود، شاید متادون قدرت نگهدارندگی یک مصرفکننده را داشته باشد اما قدرت دارویی ندارد چون ترکیب کاملی نیست یا ترمادول یا قرصهای اعصاب و روان دیگر که فقط نقش مسکن را ایفا میکنند اما قطعاً در به درمان رساندن، هیچ تأثیری ندارند و اکثر ما این داروها را تجربه کردیم و نتیجه نگرفتیم و اما داروی درمان مؤثر شربت (اپیوم تینچر) است که ترکیب بسیار کاملی دارد و از مسکنها خوابآورها و تنظیمکننده فشارخون و غیره تشکیلشده است و ساختار آن شباهت بسیار دارد با سیستم عصبی بدن و زمانی که ما از این دارو را طبق متد (دی اس تی) برای درمان استفاده میکنیم، متوجه تأثیرات شگرف و مؤثر آن میشویم.
سخنان استاد در مورد مسافر:
امروز تولد سه سال رهایی مسافر روحالله یکی از مرزبانان شعبه ارتش را جشن میگیریم، روحالله هم با تخریبهای مصرف تریاک وارد کنگره ۶۰ شدند و زیر نظر آقای مجتبی رسولی دوره درمانشان را طی کرد و به رهایی رسید اما اگر امروز من بهعنوان استاد در این جایگاه حضور دارم به خاطر قانون کنگره است که در تولد مرزبانان در حال خدمت، ایجنت نمایندگی بهعنوان استاد حضور پیدا میکند.
در مورد تخریب روح اله صحبت نمیکنم زیرا در مورد تخریب زیاد صحبت شده است اما در این فرصت میتوانیم تفاوت ترک و درمان را مشاهده کنیم، به این صورت که شخصی که در دوران مصرف حتی حوصله خود را هم نداشت امروز و بعد از طی کردن درمان، خانواده تشکیل داده است و صاحب فرزند شده است و در حال کوشیدن برای رسیدگی به خانواده خود است، در کنگره ۶۰ گفته میشود که درمان فوق ترک است و تعادل فوق درمان، روحالله سفرش را تمام کرد و بعد از رها شدن به خدمت کردن مشغول شد و اصلاً نوع خدمت کردن برایش اهمیتی ندارد مثلاً در ماه مبارک رمضان آشپزی میکرد و آنقدر خدمت را با اشتیاق انجام میداد که به ما هم انگیزه میداد، در حال حاضر نیز در مرزبانی مشغول خدمت کردن هستند و دوره دوم خود را پشت سر میگزارند، همه ما میدانیم که اداره کردن یک نمایندگی بر دوش مرزبانان است از آماده کردن سالن جلسات تا مسائل مالی و انضباطی شعبه. خدمت کردن عشق میطلبد اینکه در یک مجموعه به رهایی رسیده باشید و بعدازآن خود را موظف به انجام دادن کاری در آن مجموعه بدانیم.
در یک مرحله دیگر عدهای از کسانی که قصد باز کردن این گره را داشتند به مقوله زمان پرداختند که طبق آن نظریه، هر چه متد زمان کوتاهتر باشد نتیجه بهتری حاصل خواهد شد که این طرز تفکر منجر به پدید آمدن سمزدایی شد و یک مدل دیگر که بسیار هولناکتر از سمزدایی بود یعنی تعویض خون که ازنظر من جا دارد تا در مورد تخریبهای مالی و جانی که مصرفکنندگان و خانوادهشان با انجام این عمل متحمل میشوند، تحقیق و در موردش اطلاعرسانی شود. این اتفاقات ناشی از ندانستن صورتمسئله اعتیاد است و اینکه زیاد به نتیجه کار نیز اهمیت نمیدهند و از خود در مورد نتایج حاصلشده نمیپرسند درصورتیکه وقتی با آن دسته از مسافرانی که این روش را تجربه کردهاند صحبت میشود به این نکته اشاره میکنند که با پای خودشان میرفتند و هزینه سنگینی را هم پرداخت میکردند اما با برانکارد ازآنجا خارج میشدند و بعد از سه روز خواب، حال بسیار بدی را تجربه میکردند که نهایت نتیجه آن مصرف کردن دوباره مواد مخدر بوده است.
آرزوی مسافر:
آرزوی من این است که آرزوی تمام عزیزانی که در کنگره برای تولدشان در این جایگاه قرار میگیرند برآورده شود.
صحبتهای مسافر:
چند روز پیش با بچهها در جاده لواسان در تگرگ و طوفان گیر کردیم و من را به خاطرات چندین سال پیش برد که پنج سال پیش من در همان جاده قصد خودکشی کردن داشتم، زمانی که مواد خودم را از لواسان تهیه کردم در راه برگشت میخواستم که ماشین را به دره منحرف کنم و از شر زندگی خلاص شوم چون بسیار از زندگی خسته شده بودم و از جامعه و خانواده ترد شده بودم اما خدا را شکر این اتفاق هرگز نیفتاد و من به به زندگی در تاریکی و سکوت برگشتم. یکی از دوستان نویسندهام به من گفت که (تا بهت برنخوره زندگیت بُر نمیخوره) و حقیقتاً که آن زمان با رفتارهای برخورنده بسیاری روبرو میشدم مثلاً پدرم هماهنگ کرده بود که بیایند و من را بهزور ببرند کمپ که همسرم مانع آنها شده بود و البته این همسرم بود که با تحقیق فراوان کنگره ۶۰ را یافت و من را با اینجا آشنا کرد. به خاطر دارم که روز اولی که به اینجا آمدم روبروی مشاور تازه واردین نشستم و در خماری کامل شروع به گریه کردم و از ایشان پرسیدم که باید چهکار کنم؟ در جواب گفتند بیا و هر کاری که بهت میگویند را انجام بده، مطمئن باش که به نتیجه میرسی، بالاخره من قدم در این راه گذاشتم و اولین ورودی نمایندگی ارتش بودم دو ماه سفر که بودم به واسطه اینکه نمایندگی هنوز خلوت بود با اجازه آقای سعید ایجنت محترم، توانستم در سایت نمایندگی مشغول خدمت شوم که بهجرئت میتوانم بگویم خدمت من سهم بسیار زیادی را در رهایی من داشته است.
حرف برای گفتن زیاد است اما متأسفانه فرصت آن نیست، در اینجا لازم میدانم در ابتدا از پدر مادرم تشکر کنم زیرا آنها را بسیار آزار دادم و از همسرم باید تشکر کنم زیرا بعد از ازدواجمان تخریبهای من شروع شد و بهواسطه آن تخریبهای فراوان، دوران بسیار بدی را برای ایشان ساختم، از آقای سعید بسیار تشکر میکنم و سپاسگزار ایشان هستم، خدمت کردن در کنار ایشان بسیار لذتبخش است که قابل وصف نیست و امیدوارم همه این توفیق را داشته باشند. از آقای احسان ایجنت قبلی نمایندگی ارتش تشکر میکنم و از ایشان بابت زحماتی که در مرزبانی دادم عذر خواهی میکنم و از همینجا از آقای مجتبی رسولی راهنمای بزرگوارم تشکر میکنم که همه زحمت سفر اول من بر روی دوش ایشان بود و همچنین از راهنمای همسرم که در سفر بودند و نتوانستند حضور پیدا کنند و از عزیزان و همکاران خودم در لژیون مرزبانی بسیار سپاسگزار هستم.
صحبتهای کمک راهنمای همسفر:
خداوند بزرگ را شاکر هستم که توانستم در این جایگاه خدمت کنم. در ابتدا باید تولد سیزدهسالگی دیدبان محترم آقای سعید را تبریک بگویم. به آقای روحالله و همسرشان تبریک فراوان میگویم و این روز زیبا را به ایشان تبریک عرض میکنم. از قدیم گفتند پشت سر هر مرد موفقی یک زن خوب، باوفا و دلسوز است که پشتصحنه را برای موفقیت همسرش آماده میکند خانم زهرا، همسفر آقای روحالله یکی از خدمتگزاران نمایندگی بودند و در حال حاضر به سبب داشتن دو فرزند گلشان در سنگر خانه مشغول به خدمت هستند. قطعاً درزمانی که این دو عزیز در تاریکیهای مواد مخدر دستوپا میزدند، حس ناامیدی آنها را احاطه کرده بود اما این دو عزیز دست رد بر سینه نیروهای ضد ارزشی زدند و باپشتکار و به کمک یکدیگر از آن تاریکیها عبور کردند و در حال حاضر ما شاهد خوشبختی و شادیشان هستیم. این تولد را به آقای مهندس و خانواده عزیزشان تبریک میگویم.
صحبتهای همسفر:
در ابتدا از آقای سعید و خانم فهیمه بسیار ممنونم و از خانم زهره راهنمای خودم تشکر کنم من دو سال است که نتوانستم در نمایندگی حضور پیدا کنم اما همیشه مسافرم را تشویق به حضور مداوم میکنم و به ایشان میگویم که کار را بعد از کنگره قرار بدهند. در آخر امیدوارم همه بتوانند این جایگاه را تجربه کنند.
نگارنده: مسافر روزبه
عکاس: مسافر محمد حسین
تهیه و تنظیم:مسافر محمد حسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
2279