جلسه پنجم از دوره اول کارگاههای آموزشی عمومی همسفران و مسافران کنگره۶۰ نمایندگی دنا به استادی راهنما همسفر مهین، نگهبانی راهنما همسفر زهره و دبیری همسفر ایمان با دستور جلسه «هفته همسفر» روز پنجشنبه ۲۰ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ شروع به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
مائیم که از باده بیجام خوشیم
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم
گویند سرانجام ندارید شما
مائیم که باهیچ سرانجام خوشیم
خداوند را شاکر و سپاسگزارم و تشکر میکنم از ایجنت شعبه که به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم. این جشن زیبا را خدمت سرکار خانم آنی پایهگذار بخش همسفران تبریک عرض میکنم و عرض تبریک دارم خدمت خانواده آقای مهندس که اگر فداکاریهای این خانواده نبود، امروز من به عنوان همسفر نمیتوانستم روی این صندلی بنشینم و آموزش بگیرم. تبریک عرض میکنم خدمت تکتک همسفرهایی که به جای اینکه زندگی را ترک کنند با همه سختیها ماندند و سعی کردند زندگی خود را از نو بسازند؛ حتی بهتر از قبل و تبریک به مادران و پدرانی که در این راه عاشقانه فرزندانشان را همراهی میکنند و محبت را به اوج خود میرسانند. تبریک ویژه خدمت همسفران بدون مسافری که سمبل عشق و استقامت هستند، ما در کنگره زیاد میشنویم که نوبت باران محفوظ است. تبریک خدمت همسفران کوچکی که چهقدر قشنگ این مسیر را در کنار پدر و مادر بدون اینکه گلایهای داشته باشند در سرما و گرما همراه و همسفر هستند.
مسافر شخصی است که خواسته یا ناخواسته یک عملی را انجام داده و موادی را مصرف کرده که از حالت تعادل طبیعی خارج شده، دیگر مثل یک انسان طبیعی نمیتواند زندگی کند و بیشک به اطرافیانش هم آسیب زده، راههای زیادی را هم تجربه کرده که از اعتیاد و این تاریکی خارج شود؛ ولی راهی را پیدا نکرده است. به شکر خدا کنگره راهی است که اعتیاد را درمان میکند. وقتی شخص وارد کنگره میشود از او خواسته میشود که یکی از اعضاء خانواده در این سفر او را همراهی کند؛ صرفاً برای اینکه همراه و همزبان باشد. درست است شخصی که به همراه فرد مصرفکننده وارد میشود موادی مصرف نکرده؛ ولی او هم آسیبهایی را دیده و قرار است در این مسیر به مسافرش کمک کند تا دوباره به حالت طبیعی برسد. اینجاست که باید یکسری آموزشهایی را بگیرد و به این شخص که همراه مسافر است همسفر گفته میشود.
بیماری اعتیاد مثل یک بمب عمل میکند و یک مصرفکننده را از حالت تعادل طبیعی خارج میکند و در عین حال ترکشهای آن به خانواده و اطرافیان هم اصابت میکند و آنها را نیز درگیر میکند؛ به طور مثال وقتی که یک مسافر مواد مصرف میکرد و حالت تعادل نداشت، تصمیماتی میگرفت که خودش متوجه آن تصمیم نبود؛ ولی همسفر که در کنار او بود با تمام وجود عواقب آن تصمیم را درک و حس میکند. حالا این طرز فکر همسفر که من چون مصرفکننده نیستم میتواند یک نقطه قوت باشد؛ ولی در عین حال میتواند نقطه ضعف نیز باشد؛ چراکه هر مشکلی در زندگی دارم به مسافرم ربط میدهم که مصرفکننده است و با این تفکر دیگر در مسیری که قدم گذاشتهام درست حرکت نمیکنم، دائماً غر میزنم، ایراد میگیرم و دوباره به حال بد قبل خود برمیگردم. وقتیکه صفت همسفر بودن به من داده شد؛ یعنی باید پشتیبان، حمایتکننده و جانپناه مسافرم باشم، باید به مسافرم قوت قلب دهم و اعتمادبهنفسش را بالا ببرم تا انشاءالله سفر خوبی را با هم به پایان برسانیم.
به فرموده خانم آنی اگر همسفر هستید، باید کفش آهنین را به پا کنید و صبر داشته باشید. اولین چیزی که کنگره به من و مسافرم یاد داد صبر و گذشت بود و اینکه بدانم حال خوش و رهایی بدون بها به هیچکس داده نمیشود، باید سختیهای این سفر را به جان بخرم و در عین حال تصویرسازی روز رهایی و گرفتن گل از دستان پرمهر آقای مهندس را داشته باشم. در ضمن آموزشها را بگیرم و در صراط مستقیم باشم. همسفر بودن کار هر کسی نیست و برای اینکه من همسفر خوبی باشم لازم است که در مسیر کنگره باشم و آموزشها را دریافت کنم. اولین شرط همسفر بودن بخششی است که در درون یک همسفر اتفاق میافتد که بتواند مسافرش را ببخشد و به جای اینکه در مقابل او بایستد در کنارش قرار گیرد که با هم این سفر را به نحو احسن به پایان برسانند و این کار در طول سفر و ذرهذره اتفاق میافتد.
همه ما این جمله را چندین بار در کنگره شنیدهایم که همسفر بال پرواز مسافر است؛ یعنی برای اینکه مسافر پرواز کند و به اوج برسد احتیاج به دو بال دارد؛ بال اول خواسته، اراده و تلاش خود او است و بال دوم که بسیار هم مهم است وجود یک همسفر در کنار مسافر است؛ ولی هر همسفری هم نمیتواند بال پرواز باشد، همسفری میتواند به مسافر خود کمک کند که در کنگره حضور داشته باشد، آموزشها را بگیرد، اجرایی کند و با مسافر همزبان و همراه باشد؛ البته این یک قضیه دوطرفه است؛ همانطوری که همسفر میتواند آموزش و خدمت کردن هم حال خودش و هم حال مسافرش را خوب کند، یک مسافر هم قطعاً باید برای همسفر، بال پرواز و باعث سرافرازی او است. جا دارد از مسافرم تشکر کنم درست است که تاریکیهای سختی را با هم گذراندیم؛ ولی وقتی از اعتیاد نجات پیدا کرد؛ مثل کوهی قدرتمند تکیهگاه من شد.
یک پیامی هم دارم برای خودم و تمام همسفران صبور شعبه دنا؛ مرحبا و آفرین به خودمان که بین ماندن و رفتن، ماندن را انتخاب کردیم؛ چون عشق در وجودمان بود و عزیزانمان را دوست داشتیم؛ پس به خودمان میبالیم و از خودمان ممنونیم که توانستیم زندگیمان را حفظ کنیم. شاید زندگیهای بیرون از کنگره با کوچکترین مشاجره یا مسئله از هم پاشیده شود؛ ولی ما میمانیم و زندگیهایمان را خیلی بهتر و زیباتر از قبل میسازیم. ما همان الماسهای درخشانی هستیم که از دل تاریکیها بیرون آمدهایم، نوری شدهایم برای زندگی و امیدوارم الگویی باشیم برای همسفرانی که قرار است به کنگره تشریف بیاورند. در آخر کلام دوست دارم از راهنمایم تشکر کنم که در تاریکترین نقطه زندگیام که شاید حرف دلم را نمیتوانستم حتی به عزیزترین فرد زندگیام بزنم، ایشان بهعنوان همسفر در کنارم بودند هیچ وقت سرزنش و قضاوتم نکردند، باعث شدند در کنگره بمانم و به این حال خوش و روزهای قشنگ برسم.
تصاویر برگزاری جشن هفته همسفر
تایپ و ویرایش: همسفر سمیه رابط خبری (لژیون ششم) و همسفر مهناز (لژیون هشتم)
عکاس: همسفر ثنا رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) و همسفر مرضیه رهجو راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا
- تعداد بازدید از این مطلب :
1745