جلسه دوم از دوره هفتم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی دستیار دیدهبان مسافر حمید، نگهبانی مسافر شارود و دبیری همسفر مهزیار، با دستور جلسه «وادی یازدهم و تأثیر آن روی من» پنجشنبه ۲۲ آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر.
خداوند را سپاس که اجازه میدهد در فضای کنگره ۶۰ باشیم و آموزش بگیریم، تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را برای ما فراهم نمودند و همچنین از ایجنت محترم و گروه مرزبانی، و به همه خدمتگزاران عزیز که به بنده اجازه دادند که خدمت کنم و در این جایگاه باشم.
خیلی خوشحال هستم که در جمع شما حضور دارم، من برای دومین بار است که در خدمت شما هستم و قبلاً هم در پارک خدمت شما رسیده بودم، خیلی خوشحال هستم که تغییرات خیلی زیادی اتفاق افتاده است و نمایندگی رو به رشد بوده است، روز به روز جمعیت اضافه شده است و قسمت همسفران راهاندازی شده است، خیلی خوشحال هستم و خداوند را شکر میکنیم به خاطر داشتن این نعمت در این شهر، باید هر روز خداوند را شاکر باشیم و از کسانی که خدمت میکنند تشکر کنیم، داشتم با آقا پژمان صحبت میکردم راجع به خدمت کردن، به ایشان گفتم که در اصفهان ۲ سال طول میکشد که یک فرد بتواند استاد جلسه بشود و خدمت کند، اینجا فرصت خدمت کردن فراهم است و دوستان باید استفاده کنند، در دومیدانی دیدهاید که هر نفر میدود و چوب را به دست نفر بعدی میدهد تا او تلاش کند تا به خط پایان برسد، اما در کنگره ۶۰ خط پایانی وجود ندارد و دوستان باید تلاش کنند در کنگره و خدمت کنند، این مستلزم است که پلههای خدمتی را یک به یک طی کنند، همه باید مشارکت کنند و در این مسیر قدم بردارند تا انشالله روز به روز بر تعداد افزوده شود و کیفیت هم بالا برود.
در مورد دستور جلسه در طول هفته صحبت شده است، بنده هم چند کلامی در حد وسع خودم راجع به آن صحبت میکنم، انشالله که بتوانم حق مطلب را ادا کنم، (چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند) هر کدام از ما به خودمان نگاه میکنیم و به اطرافمان نگاه کنیم و میبینیم که در برههای از زندگی داشتیم حرکت میکردیم و دارای هدفهایی در زندگی بودیم، قبل از اینکه درگیر اعتیاد یا مسائل منفی بشویم هدف وجود داشت، و داشتیم عبور میکردیم و در حال حرکت به سوی هدف بودیم، میگوید که نیروهای منفی آمدند و جلوی انسان را سد کردند، با القای افکار و اندیشه منفی باعث گردید که انسان از مسیر اصلی خودش خارج شود، انسان هم در صورآشکار احتیاج به غذا و انرژی دارد، و هم در صور پنهانش قرار است که انسان تبدیل به یک انسان کامل شود، باید در جسمش غذا و انرژی و تغذیه سالم را بدهد، و در قسمت صور پنهان باید جهانبینی را آموزش بگیرد، تا بتواند در مسیر باشد و به حرکت خودش ادامه بدهد.
نیروهای منفی همیشه در کمین هستند تا این اتفاق نیفتد، میخواهم بگویم که یک رود یا یک انسان که در حال حرکت هستند، یک جایی فکر میکنند که دیگر کار تمام است، حرکت بس است، تلاش بس است، دیگر کافی است و میاندیشد که دیگر آموزش گرفتن بس است، کار نیروهای منفی القای افکار است، من فکر میکنم که دیگر احتیاج به هیچ چیزی ندارم و در آنجا که من اینگونه فکر میکنم، آن لحظه سقوط من است.
اگر بخواهم مثال بزنم: ببینید آقای مهندس یک روزی آمدند اعتیاد خودشان را درمان کردند، اگر ایشان میگفتند دیگر بس است و اعتیاد من درمان شده است، آیا الان ما اینجا بودیم؟ چه اتفاقی برای ما افتاده بود؟ ایشان اینطور فکر نکردند و حرکت کردند، آموزش را ادامه دادند و در مسیر انسانهای دیگری به کمک ایشان آمدند و کمک کردند.
الان دیگر فقط بحث درمان اعتیاد نیست، آقای مهندس دارند روی بیماریها کار میکنند، در جهان علم دارند تاثیرگذار میشوند، اگر انسان در مسیر خود با وجود تمام مشکلات و مسائل بماند و حرکت نکند، مطمئن باشید که محیط بر او تاثیر میگذارد و تابع محیط میشود.
نمیدانم سی دی یونس را از استاد امین گوش کردهاید یا نه، استاد امین میفرمایند: حضرت یونس وقتی در کالبد ماهی رفتند یعنی چی؟ یعنی اینکه تابع محیط شد، یعنی محیط برای او تصمیم میگرفت و یک نفر که دچار رکود یا سقوط میشود، همین اتفاق برای او میافتد، محیط بر روی او تاثیر میگذارد.
کنگره ۶۰ به ما آموخته است که حرکت کنیم تا به جایی برسیم که بر محیط تاثیرگذار باشیم، نه اینکه بگذاریم تا محیط بر ما تاثیر بگذارد، ما تابع محیط نباشیم قطعا محیط تابع ما میشود، خداراشکر با بستری که آقای مهندس در کنگره ۶۰ فراهم کردند، این اتفاق دارد میافتد و افرادی که خانواده و اطرافیان از آنها گریزان بودند و کسی چشم دیدن آنها را نداشت، الان شدهاند معتمد خانواده و همه دوستشان دارند و باعث شدهاند که زندگی یکسری انسانها تغییر پیدا کند، اگر قرار است که این اتفاق بیفتد ما باید در صفات خودمان تغییر پیدا کنیم و آن حسهای بد و آن حسهای منفی باید عوض شوند، باید از دروغ، بدبینی و شک دور شویم، و از این مسائل منفی خودمان را رها و آزاد کنیم، و به جای آن محبت، عشق و دوست داشتن جایگزین شود تا یواش یواش بتوانیم تبدیل به یک چشمه جوشان و رود خروشان شویم، تا به بحر اقیانوس یا همان فرمان عقل برسیم.
انشالله که بتوانیم همه دست به دست هم بدهیم تا یک شعبه و یک نمایندگی پویا داشته باشیم، انشالله دفعه بعد که من میآیم لژیونهای جدیدی داشته باشیم، و به دوستانی هم که در قسمت همسفران و مسافران در امتحان راهنمایی قبول شدهاند تبریک میگویم.
لطفاً خودتان و آقای مهندس را تشویق کنید.
در خلال جلسه جشن تولد یازدهمین سال رهایی راهنمای محترم مسافر شارود توسط اعضا برگزار گردید.
گروه سایت نمایندگی دزفول
عکاس و تایپ گزارش: همسفر روح الدین
ویرایش و ارسال گزارش: همسفر مهزیار
- تعداد بازدید از این مطلب :
262