در خدمت راهنمای لژیون چهاردهم همسفران نمایندگی شهرری همسفر عفت و راهنمای لژیون یازدهم مسافر محمدرضا هستیم. به واسطه دستور جلسه وادی یازدهم گفتگویی با مادر و فرزند ترتیب دادهایم که در ادامه توجه شما را به آن جلب میکنیم.
راهنما همسفر عفت و مسافرشان محمدرضا با آنتی ایکس مصرفی شیشه وارد کنگره شدند. با متد DST و داروی OT به مدت ده ماه و پانزده روز به راهنمایی مسافر امیرهوشنگ و همسفر منصوره سفر کردند. در حال حاضر هشت سال و سه ماه است که به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. ورزش راهنما همسفر عفت در کنگره بسکتبال و ورزش مسافر محمدرضا دارت است.
با توجه به اینکه خودتان راهنما هستید بفرمایید همسفر فرزند بودن سختتر است یا همسفر همسر بودن؟
راهنما همسفر عفت:
من فکر میکنم پاسخ به این سؤال شبیه موضوع انشاء سالهای تحصیل است که علم بهتر است یا ثروت؟ از نظر من تفاوتی ندارند، فقط چالشهای آنها متفاوت است و اصل موضوع یکی است. تاریکی برای هر دو خانواده اتفاق میافتد و همسفر نیز دچار تخریب میشود و باید برای خارج شدن از تاریکی تلاش کنند. هر کدام با ابزار متفاوت، مثل اینکه بگوییم باز کردن پیچ درب اتاق سختتر است یا باز کردن پیچ درب یخچال؟ موضوع یکی است فقط تفاوت در ظاهر است.
تاثیر جهانبینی و آموزشهای کنگره را در رهایی یک مسافر چگونه ارزیابی میکنید؟
راهنما مسافر محمدرضا:
اصلاً اگر جهانبینی نباشد ما نمیتوانیم شخص را مسافر صدا کنیم، من از همان روز اول که به جای واژه معتاد از واژه مسافر استفاده میکنم؛ یعنی دارم آموزش میگیرم تا نوع نگاه خودم را تغییر دهم؛ حالا در ادامه آموزشهای کنگره شروع میشود که اگر من نتوانم به خوبی از آنها درس بگیرم و از تجارب دیگران استفاده کنم قطعاً نمیتوانم طعم رهایی را بچشم. نبايد فراموش کنم مقوله جهانبینی و سفر، اولین بار در کنگره۶۰ مطرح شده و برای رهایی ما از جهالت و بندهای نادیدنی است.
چه نکته کلیدی برای همسفرانی دارید که از همراهی با مسافر خود خسته شدهاند؟
راهنما همسفر عفت:
اگر من همسفر بدانم که نیاز به آموزش و ارتقاء دارم، بدانم آگاهی دیروز من برای امروز کافی نیست و نخواهد بود و باید سطح علم و آگاهی خود را افزایش بدهم تا از مسائلی که برایم پیش خواهد آمد جلوگیری کنم و آنها را با آگاهی حل کنم یا اصلاً اجازه ایجاد شدنش را ندهم. بدانم انسان زنده است و باید زندگی کند و این خود من هستم که باید تغییر کنم تا مسافرم تغییر کند، هیچگاه خسته نمیشوم؛ بلکه با عشق و نظم بیشتری به کنگره میآیم؛ باید همیشه به یاد داشته باشم که من به کنگره آمدهام تا همراه مسافرم باشم، خودم را ارتقاء دهم و در نهایت رشد من به مسافر کمک میکند تا رها شود نه اینکه حضور مسافر باعث حرکت من شود؛ اگر مسافر به کنگره میآمد و در مسیر درمان بود مرا میخواستند چه کار؟
با توجه به اینکه در جایگاههای مختلفی خدمت کردهاید آیا خدمت با شال نارنجی تفاوتی با خدمتهای دیگر دارد؟
راهنما مسافر محمدرضا:
به نظر من تمام جایگاهها در کنگره یکی هستند این افراد هستند که باعث میشوند یک جایگاه قوی شود یا ضعیف. بهواسطه همان جهانبینی و نوع نگاه خدمت در جایگاه راهنمایی بسیاربسیار سختتر و حساستر است، سختی آن بابت مسئولیتی است که بر عهده میگیریم. این را خوب میدانیم که هرچه راه سختتر باشد رسیدن به مقصد شیرینتر میشود و راهنمایی در کنگره از این نوع مسیرها است.
خدمت مالی را در کنگره چگونه آغاز کردید و چه شد که این خدمت را ادامه دادید و دنور شدید؟
راهنما همسف عفت:
افراد با ورود به کنگره با چرخش سبد در جلسات، خدمت مالی را آغاز میکنند و انرژی لازم را دریافت میکنند. بنده هم از همان جا شروع کردم و اینکه چهطور شد که خدمت در جایگاه دنور را انتخاب کردم؟ واقعیت لطف خداوند بوده تا درجا نزنم و در این موضوع راکد نباشم و در خدمت مالی کمی بیشتر جلو بروم، انشاءالله خداوند قبول کند.
شما به تازگی اجازه پهلوانی را از آقای مهندس دریافت کردید چه عاملی باعث شد تا در ذهن شما انگیزه جایگاه پهلوانی شکل گیرد؟
راهنما مسافر محمدرضا:
زمانی که من توفیق خدمت در جایگاه دنوری را پیدا کردم، هنگام دریافت لوح دنوری روی سکو پشت میکروفن جلوی همه اعضاء گفتم: آرزو میکنم که بتوانم جایگاه پهلوانی را تجربه کنم. آنجا نترسیدم و خواسته خودم را به هستی و قدرت مطلق اعلام کردم و خداوند صدای من را شنید. این خواسته من به خیلی قبلتر برمیگردد و اینطور نبود که با شور و یک شبه اتفاق بیفتد. در تمام مسیر زندگی مقصدها مهم هستند؛ ولی همسفر خوب داشتن کل ماجرا است، کنگره و خدمت مالی که مسیر بهشت است؛ اگر در مسیر جهنم هم باشیم همسفر خوب نجاتمان میدهد. ماجرای خدمت من در جایگاه پهلوانی از آن مدل است؛ اگر حمایت مادی و معنوی مادر عزیزم نبود جایگاه پهلوانی که هیچ، سرداری را هم نمیتوانستم تجربه کنم. همسفر خوب بود که کمک کرد تا من توانستم نیروهای از دست رفته خود را بیدار کنم و در این مسیر به جنگ مادیات بروم که بسیار لذت بخش است.
با توجه به دستور جلسه این هفته که وادی یازدهم است، این وادی چه تأثیری روی شما داشته است؟
راهنما همسفر عفت:
وادیها همگی چراغ راه زندگی ما بوده و هستند و هر کدام به نوعی قسمتی از تاریکی وجود ما را روشن کردند. وادی یازدهم نیز از این قاعده مستثنی نیست. از این وادی آموختم که باید بجوشیم و پر قدرت حرکت کنیم، از مسائل نهراسیم و به نرمی آب آنها را حل کنیم؛ همانطور که سنگهای بزرگ با لطافت آب جابهجا میشوند، تمام مسائل با تفکر و حرکت هر چند کوچک ولی پیوسته و آهسته حل خواهند شد، مشروط به اینکه از حرکت باز نایستیم و به تلاش خود ادامه دهیم.
راهنما مسافر محمدرضا:
دریا شود آن رود که پیوسته روان است. اگر روزی آقای مهندس به من محمدرضا میفرمود: که برای اینکه در مسیر زندگی بتوانی موفق شوی باید دو پارامتر را رعايت کنی، یکی منابع اطلاعاتی صحیح در مسیر دانایی و دیگری اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی، شاید هرگز متوجه منظور نمیشدم؛ ولی وقتی در تیتر وادی یازدهم نوشتند: چشمههای جوشان و رودهای خروشان به بحر و اقیانوس میرسند آنجا بود که توانستم در ذهن خودم به تصویر بکشم و همین به من خیلی وقتها کمک کرد و هر زمان در زندگی احساس خستگی میکنم در ذهن خودم میگویم ببین چشمه جوشان هستی؟ یا اگر خروشان نیستی دنبال اختلاف ارتفاع بگرد و همین تمثیل در خیلی مواقع کلید نجات من بود که بتوانم جاری باشم تا روزی من هم به دریای عدالت، معرفت و عمل سالم برسم.
از اینکه شما دو بزرگوار در جایگاه راهنمایی در کنار هم خدمت میکنید چه حسی دارید؟
راهنما همسفر عفت:
در زمان سفر اول و دوم خیلی دوست داشتم که هر دو در این جایگاه خدمت کنیم و در رودخانه پرخروش کنگره قطرهای باشیم هر چند کوچک. خدا را شکر با فاصله کمی این اتفاق افتاد. الآن از اینکه مسافرم در کنگره حضور دارد بسیار خوشحالم و اینکه آموزشهای هر دو ما متوقف نشده و در حال ادامه مسیر هستیم بسیار خوشحالتر هستم و از خداوند میخواهم این خدمت برای هر دو ما ادامهدار باشد.
راهنما مسافر محمدرضا:
جایگاه راهنمایی یکی از آن مراحل تکاملی در هستی است که انسان را کامل میکند و خدا را شکر میکنم که اتفاق خدمت در این جایگاه نصیب ما شد. از این بابت خدا را شاکر هستم که هر دو توانستیم خود را بالا ببریم تا برای این جایگاه انتخاب شویم که اگر همسفر من نتوانسته بود این جایگاه را به دست بیاورد قطعاً من هم در حد امروز نمیتوانستم انرژی کسب کنم.
به نظر شما قدرت همدلی و محبت را در بین خدمتگزاران چگونه تقویت کنیم؟
راهنما همسفر عفت:
وقتی ساختاری در مسیر درست حرکت کند، علم آن ساختار در جهت مثبت استفاده شود، در جهت خدمت به انسانها باشد و هدف مشترک باشد قطعاً همدلی، همزبانی و محبت اتفاق خواهد افتاد.
راهنما مسافر محمدرضا:
در پاسخ به این سؤال صحبتهای استاد امین در فایل صوتی آفت را خدمت شما عرض میکنم که شخصی که آموزش کمتری بگیرد و در ادامه توان کمتری برای تحمل مسائل و مشکلات داشته باشد دچار آفت میشود؛ آفتها میتوانند قوانین را تحت تأثیر قرار دهند و پیوند محبت بین اجزا را خدشهدار کنند؛ بنابراین باید توجه داشت که تنبیه یا اجرای قوانین، موجب آموزش شود و پیوند محبت را از بین نبرد؛ باید توجه داشته باشیم که آفت فقط نیروی خارجی نیست ما انسانها با آموزشها و اجرای قوانین کنگره میتوانیم از ورود آفت به درون خود جلوگیری کنیم و ساختاری محکم و بدون آفت داشته باشیم.
تهیه و تنظیم: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون هشتم)
عکاس: همسفر لیلا مرزبان خبری
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر طیبه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
327