جلسه سوم از دوره چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی زاهدان به استادی همسفر زهرا، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر زهره با دستور جلسه «وادی یازدهم (چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند.) و تأثیر آن روی من» روز چهارشنبه 21 آذرماه 1403 ساعت 15:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
مرده بُدم زنده شدم گریه بُدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
سلام و خسته نباشید عرض میکنم خدمت شما همسفران امیدوارم حال شما به واسطه کنگره خوب باشد. تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان که همانند رودی خروشان هستند و امروز اجازه دادند من و امثال من در این مسیر آگاهی، آنان را همراهی کنیم، تشکر میکنم از راهنمایم همسفر شکوفه که به واسطه ایشان در حال یادگیری هستم، تشکر میکنم از راهنما مسافر علیرضا و همچنین سپاسگزار همسفر مهدیه هستم که اجازه دادند در این مسیر همراهیشان کنم و ایشان در مسیر زاهدان نماد و الگوی صبر و استقامت هستند، از نگهبان همسفر مریم تشکر میکنم که اجازه دادند استادی جلسه را بر عهده بگیرم.
خب من چند ماه بود قصد آمدن داشتم، اما انجام نمیشد، گرهای در اندیشهام به وجود آمده بود که راهحلی برایش پیدا نمیکردم با خودم گفتم جواب تو در زاهدان است، الآن اینجا به دنبال جواب آمدهام، حقیقتاً طلبیده شدم؛ چون همسفر مهدیه میگفتند کسانی که به زاهدان میآیند میتوانند گرهای از درونشان باز کنند؛ چون اینجا واقعاً حال و هوای دیگری دارد.
وادی یازدهم چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند، رودهای خروشان تمثیل انسانهایی است که دیگر توقفی ندارند و به درجهای از قدرت و حرکت رسیدهاند که دیگر مانعی وجود ندارد که بتواند آنها را متوقف کند. حال ما میگوییم رودهای خروشان باید به جایی برسند به اسم دریا و اقیانوس، خب اقیانوس کجاست؟ این دریا کجاست که قرار است روزی به آن برسیم؟ امروز من زهرا این را خوب میدانم که قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود؛ پس الآن قطره منم، نقطه منم و باید تبدیل به رودی شوم که به دریا برسم. چه کار کنم که به دریا برسم؟ باید تزکیه و بعد پالایش شوم؛ سپس خروشان به سمت اقیانوس روان شوم و حرکت کنم.
در کنگره احیاء انسان و احیاء نفس بزرگترین کاری است که اتفاق میافتد؛ پس بیاییم نگاه کوچکی نداشته باشیم و عمیقتر نگاه کنیم و به دیدمان وسعت دهیم. همه تقریباً میدانیم وادیها را همه با هم باید به اجرا در بیاوریم؛ زیرا مکمل هستند اجرا که شدند به عشق و محبت میرسیم و به صفات الهی نزدیک میشویم و سپس جزیی از اقیانوس بزرگ الهی خواهیم شد، و دیگر قطره نخواهیم بود، و همه چیز در هستی برایم یک رنگ میشود و همه را دوست خواهم داشت، تمام این وادیها تا به امروز برای من حکم کلید داشتند، کلیدی برای حل مسائل و گرههای درونیام، وقتی به وادی یازدهم میرسیم؛ باید به عقب برگردیم و مرور کنیم که آیا با تفکرم ساختاری را آغاز میکنم؟ آیا حرکتی دارم؟ آیا مسئولیتهای زندگیام را خودم بر عهده دارم؟
وادی یازدهم به من میگوید بلند شو و حرکت کن، جوششی نشان بده، خواسته داشته باش، مطمئن باش میرسی؛ چون آمدی که برسی، از جهنم بیرون آمدی حالا رسیدی درست همان جایی که میخواستی. به ما امید میدهد مشروط بر اینکه بر علم و دانش خود مسلط باشیم و دانایی و ظرفیت خود را بالا ببریم. خداوند در آیات قرآن میفرمایند: وَ أَن لَيسَ لِلإِنسانِ إِلّا ما سَعىٰ: انسان چیزی نیست جز آنچه که تلاش میکند.
انسان باید از خود جوشش داشته باشد تا مانند چشمه جوشان شود و حالا این اصلاً آسان نیست که انسان فقط روی خودش بتواند تکیه کند، پوست آدمی کنده خواهد شد بعد حالا که پوست انداختیم کمکم به گنج درون میرسیم و این خیلی زیباست؛ البته همه رسیدنها زیبا هستند در این مسیر گام نرم میخواهد و مرد کهن، میگویند هر موجودی بتواند پوست بیندازد هرگز نمیمیرد؛ زیرا نزدیکترین راه رسیدن به خداوند نو شدن و پوست انداختن است و امروز همه ما به واسطه کنگره مرحله به مرحله داریم تراش میخوریم.
بابا طاهر میگوید: خوشا آنان که دائم در نمازند؛ یعنی دائماً در حال شکرگزاری و قدردانی هستند یادم هست وقتهایی که روزه میگرفتیم به ما میگفتند اگر شما بخوابید هم حتی ثواب میکنید و انگار دارید عبادت میکنید و گناه شما آمرزیده خواهند شد و نه تنها گرسنگی، شما را از ضد ارزشها دور میکند؛ بلکه آداب شما هم میتواند کمکدهنده باشد، الآن در کنگره روزه نمیگیریم؛ اما اگر به یک مرحلهای از عشق و محبت برسیم و جهانبینی خود را تقویت کنیم، راه رفتنمان میشود عبادت، صحبت کردنمان میشود عبادت، خندیدنمان میشود عبادت، اگر به آن دریا برسیم دیگر مدام از درختها، کوه و باران تشکر میکنیم و آنها را جور دیگر میبینیم. برگ درخت، صدای کبوتران همه و همه میشوند حضور یار و صدای یار که همان عشق الهیست.
امیدوارم همه ما همنشین آفتاب شویم و بدرخشیم برای آیندگانمان و قدمی محکم از خود به جای بگذاریم. امیدوارم بتوانیم خدمت کنیم تا ذرهای از لطف کنگره را جبران کنیم؛ زیرا بالاترین خدمت در کنگره این است که در قالب یک جایگاهی قرار بگیریم، تنها و تنها با خدمت کردن، خدمت کردن به مخلوقین و ماندن در کنگره میتوانیم به آنچه میخواهیم برسیم و تمام هستی و خداوند متعال را از خودمان راضی نگه داریم.
در انتهای جلسه ضمن تبریک به راهنمایان بزرگوار همسفر مهدیه و همسفر زهرا و رهجوهایشان برای رسیدن به حال خوش رهایی و قدم گذاشتن در سفر دوم از راهنمایانشان تقدیر کردند.
مرزبانان کشیک: همسفر فاطمه و مسافر حمیدرضا
ارسال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون اول)
همسفران نمایندگی زاهدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
321