در سیدی پیوندهای نامیمون استاد امین در مورد پیوندهای نامبارکی که مربوط به سفر اول و سفر دوم است صحبت میکنند. اینکه انسان همیشه باید از طبیعت الگو بگیرد؛ چراکه خودش بخشی از طبیعت است.
کلمه پیوند در باغداری و کشاورزی زیاد استفاده میشود. وقتی یک باغدار میگوید: ده، دوازده تا درخت را میتوان به یک درخت پیوند زد، که هر شاخه یک میوه بدهد، برای ما شهریها چیزی عجیبی، شبیه به یک معجزه است؛ ولی برای باغداران یک چیز ساده و پیشپاافتاده میباشد. جریان پیوند به همین سادگی است.
به انسان هم میتوان یکسری ویژگیها را پیوند زد و این پیوند در انسان، صفات را به وجود میآورد و با این پیوند طبیعتاً محصولات و تولیداتش تغییر خواهد کرد.
این اتفاق در لژیون رخ میدهد، زمانیکه یک نفر وارد لژیون میشود، یکسری صفات جدید به او پیوند زده میشود و بعد از مدتی خلقوخوهای جدیدی در او ظاهر میشود که قبلاً فکر میکرد این صفات را اصلاً ندارد.
پیوندهای خوب برای انسان مشکلی ایجاد نمیکند، خیر و برکت دارد و شما تواناییها و خصوصیات جدیدی پیدا میکنید؛ ولی پیوندهای نامیمون و نامبارک است که برای انسان مشکل به وجود میآورند.
فرض کنید به یک درخت که محصولاتش خیلی خوب است، پیوندی زده که باعث شود میوهای تلخ و بد مزه، مثل حنظل بدهد. درون انسان هم با پیوند بعضی ویژگیها، صفاتی مثل کینه، نفرت و خیانت به وجود میآید و رشد میکند. انسان در حالت وحشی هر کاری دوست دارد، انجام میدهد و محصولاتش تلخ و کم است. در واقع انسان وحشی، تحت فرمان نفس اماره است که باید یک نفر در نقش باغبان و یا همان معلم با دانش خود این انسان را اهلی کند. یکسری چیزها را به او پیوند میزند و یکسری صفات را از او میگیرد تا او اهلی و پربار شود.
پیوندهای نامیمون؛ یعنی پیوندهای نامبارک که دریک مقطعی به انسان زده میشود و با انسان هستند و محصولات آدم را تلخ و بدمزه میکنند.
خلقوخوی یک شخص که پیوند نامیمون دارد، جنبه تخریبی دارد که هم برای خودش و هم برای انسانهایی که اطرافش هستند، باعث آزار میشود.
شما زمانی که میخواهید شاخهای را به درختی پیوند بزنید، ابتدا باید شاخه بریده شود، بعد درخت را شکاف بدهید تا بتوانید آن شاخه را در شکاف درخت قرار بدهید، پس خراش و شکاف باید وجود داشتهباشد. در مورد انسان نیز همینگونه است، اگر ما میخواهیم یک پیوند صورت بگیرد، این پیوند با درد، سوزش و ضربه همراه است؛ یعنی آن درد و ضربه به جان آدمی وارد میشود و پوسته بیرونی را پاره میکند. در این مرحله شرایط مناسب پیوند، مهیا میشود.
کسی بدون دلیل یک ضدارزش را شروع نمیکند. مثلاً شخصی باید شکست عشقی بخورد تا مشروب مصرف کند و به مرور زمان این پیوندها قوی و قوی تر میشوند. ممکن است سالها از این قضیه گذشته باشد و آنقدر این پیوند، قوی شده باشد که شخص فکر کند از ابتدا همینگونه بوده و این صفت همیشه با او بودهاست؛ اما از ابتدا اینگونه نبودهاست. چون انسان زمان آفرینش در تعادل، خلق میشود. بعداً طی یکسری اتفاقات، خیلی از صفات مانند قتل و خیانت به او اضافه میشود و نکته مهم این است که نیروهای منفی و بازدارنده باید ضربهای محکم به انسان وارد کنند تا بتوانند تخم و بذر خود را به او پیوند بزنند و هرچقدر بخواهند آن پیوند و آن صفت قویتر باشد، باید ضربه محکمتر و کاریتر باشد.
تا زمانیکه اوضاع و احوال مطابق خواستههای نفس است، هیچ مشکلی وجود ندارد؛ ولی کافی است شرایط سخت شود، آن زمان همه چیز تغییر میکند؛ یعنی یک انسان ساکت و آرام حرفی میزند و یا کاری میکند که خودش هم تعجب میکند.
اعتیاد یک پیوند خیلی قوی است و تا زمانی که به او مواد میرسانیم همه چیز آرام است؛ اما اگر خواسته او اجرا نشود چه بلاهایی که بر سر آدم نمیآورد.
اصولاً پیوندها در انسانها نامرئی هستند و پنهان بودنشان برای حفظ بقای خودشان است. مثلاً کسی که تجارت خلاف میکند، اولین نکته مهم در تجارتش این است که کسی از کار او خبردار نشود. درون انسان هم همینگونه است و بهخاطر همین پنهان بودن پیوندها، کار مقداری سخت میشود؛ ولی برای کسی که جهانبینی کار میکند، قطعاً به این پیوندها بر میخورد.
زمانیکه تغذیه شاخههای نامیمون، قطع میشود، آنها عکسالعمل خیلی طبیعی انجام میدهند و خوراک لازم خود را از شاخههای درست و سالم جذب میکنند.
بنابراین زمانیکه انسان میخواهد با یک پیوند نامیمون در وجود خودش مبارزه کند، سریع آن پیوند انرژی خودش را از صفات و شاخههای خوب دریافت میکند. پیوندها، انرژی خود را از آفتاب و خاک به دست نمیآورند؛ بلکه انرژی خود را به صورت پنهانی از دیگر شاخهها به دست میآورند و اصولاً با مبحث تولید کاری ندارند.
برای کسی که پیوند را در خودش مشاهده میکند و میخواهد جداسازی انجام بدهد، اولین مرحله؛ تشخیص پیوند است.
زمانیکه پیوند میخواهد جدا شود، درد خیلی زیادی به انسان وارد میشود؛ ولی انسان نباید تسلیم شود و باید مقاومت کند.
اگر با نیروهای بازدارنده و منفی همراه و هم جهت شود، آن پیوند قویتر و محکمتر خواهد شد؛ ولی اگر با آنها همراه نشود و به این آگاهی و دانش برسد که برای چه چیزی مبارزه میکند، قطعاً به رهایی خواهد رسید و اگر به این قضیه ایمان داشتهباشد، سختیها را به راحتی تحمل خواهد کرد.
نکته مهم در مورد جداسازی پیوندها این است، جداسازی مثل زایمان با درد همراه است که اگر درد زایمان را تحمل کنی، به یک خلق جدید خواهی رسید.
تزکیه و پالایش نیز سخت و دردناک است و کسی که شیرینی و حال خوش آن را میخواهد، باید جنگیدن را یاد بگیرد و حتی اگر شکست بخورد، برایش اهمیتی نداشتهباشد.
پس باید بدانیم که جدا کردن بدیها و ضدارزشها از انسانی که خودش را به آنها آلوده کردهاست، بدون درد و سختی امکانپذیر نیست.
منبع: سیدی پیوندهای نامیمون از استاد امین
نویسنده: همسفر مهناز رهجو راهنما همسفر اکرم (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا
- تعداد بازدید از این مطلب :
121