جلسه لژیون هجدهم با استادی؛ راهنمای محترم مسافر مصطفی با دستور جلسه: سیدی؛ (لنگر کشتی را بکشید) در روز سهشنبه مورخ: 29 آبانماه 1403 راس ساعت 18:30 آغاز بهکار کرد.
سلام دوستان مصطفی هستم یک مسافر.
خداوند را شاکرم که یکبار دیگر در کنگره ۶۰ هستم.
دستور جلسه لژیون سیدی؛ (لنگر کشتی را بکشید) از آقای مهندس بود که همهی بچهها مشارکت کردند و امیدوارم مطالب آن را از قوه به عمل در بیاوریم. نکته مهم این است که؛ آموزشها را به عمل در بیاوریم، درواقع با شعار دادن و حرف زدن، راه به جایی نمیبریم. هرچه آقای مهندس میگویند برای خود ما میگویند و ایشان به این نکته مهم اشاره میکنند که یکی از ویژگیهای انسان سادهلوح بودن اوست. یک نفر در گوش شما زمزمهای میکند و شما بدون تفکر فوراً بهترین دوست را به بدترین دشمنِ خودتان تبدیل میکنید. پس ما باید در مورد هر موضوعی تفکر داشته باشیم و به وادی اول رجوع کنیم.
وقتی آموزش دیده باشیم و تفکر کردن را پیشه کنیم، با شنیدن موضوعات بلافاصله عکسالعمل نشان نمیدهیم و در مورد آن فکر و تحقیق میکنیم. آقای مهندس میفرمایند: با هر شخصی مشکل یا غرضی دارید بروید و رو در رو، مشکلتان را با گفتگو حل کنید.
ایشان در مورد پایداری و ناپایداری صحبت کردند و مثال یک کارخانه را زدند که وقتی همه چیز در آن طبق روال پیش برود، مدیریت آن، کار نسبتاً سادهای است و برعکس آن، اگر کارخانهای تمام ارکان خود را اعم از؛ مواد اولیه، کارگر، تجهیزات و ... از دست داده باشد، آنگاه مدیری هنرمند و کاربلد میخواهد تا بتواند این کارخانه را از بحران بیرون بکشد. جسم انسان مانند یک شهر است که ما میخواهیم بر آن حکمفرمایی کنیم، اما فرد مصرفکننده با مصرف انواع مواد مخدر، مشروبات الکلی و افکار غلط این فرماندهی را از دست داده و سیستم جسم خود را ویران کرده است. ما با ورود به کنگره میخواهیم این ویرانه را دوباره آباد کنیم، قسمت جسم تا حدودی با همان داروی OT درست میشود اما ۹۵٪ کار به آموزشگرفتن، فرمانبرداری، انجام تکالیف، مشارکتکردن و در کل جهانبینی بستگی دارد. به عبارتی باید سرمان را با سر راهنما عوض کنیم تا بتوانیم مدیریت این شهر وجودی را آرام آرام بعد از ۱۰ الی ۱۱ ماه به دست بگیریم. همه کسانی که از درِ کنگره وارد میشوند دچار یک عدم تعادل هستند و از حال خوبی برخوردار نیستند، اما با سفر کردن و ندانی را دانستن به تعادل و حال خوش میرسند. باید تغییر کنیم، چون تا تغییر نکنیم هیچوقت تبدیل نمیشویم.
در پیام لنگر کشتی را بکشید، استاد سردار انسان را به پرندهای تشبیه میکند که سوار بر یک کشتی است. این پرنده، نفس انسان و کشتی، تمثیل جسم است. ما با افکار و اعمال غلط این کشتی را به ورطهی طوفان کشاندهایم و در ادامه استاد میگوید، باید لنگر کشتی را بکشید و حرکت کنید.
من به عنوان یک مصرفکننده باید حرکت کنم و از افکار منفی که مرا به سکون وامیدارد خود را برهانم. ما میتوانیم از نیروهای بیکران درون در جهت منفی استفاده کنیم، همان نیروهایی که در مثلث جهالت نهفته است؛ در مقابل میتوانیم از ترس، ناامیدی و منیّت عبور کنیم و ذرهذره در جهت مثبت تغییر کنیم، این بستگی به تصویری دارد که ما میسازیم. پس برای رشد باید حرکت کنیم، تصویری خوب بسازیم و با آموزش به دانایی خودمان اضافه کنیم. البته باید قبلِ هر چیز خواسته وجود داشته باشد. تا شخصی خواسته نداشته باشد نمیتوان به او کمکی کرد.
آقای مهندس فرمودند: پدرشان حاضر نشد از برانکارد استفاده کند، از هیچکس کینه و نفرت نداشت و همیشه در زمان حال زندگی میکرد. این که ما در غم و حسرت گذشته نمانیم و از آینده نیز ترس نداشته باشیم، بسیار مهم است. وقتی ما حرکت و تلاش خودمان را انجام بدهیم و بعد از آن تسلیم پروردگار باشیم، کارها درست میشود.
گذرگاه زندگی مانند مثلثی سیاه است که گاهی از زوایای آن کشیده میشود و شکل دیگری پدید میآید، این یعنی در زندگی مشکلات، سختی، تاریکی و ظلمت هست ولی ما باید از آنها برای ساختهوپرداخته شدن استفاده کنیم. ما به این زندگی آمدهایم که از این مشکلات و سختیها درس بگیریم و بتوانیم به خوبی از آموختهها برای حل مسائل بعدی استفاده کنیم. زندگی طبق آیه قرآن گذرگاه سختی است و جنگ بدون کشته و خونریزی معنایی ندارد. آیا ممکن است افرادی به جنگ بروند و هیچ اتفاقی برای آنها نیفتد؟
باید تمام مسائل و مشکلات را به جان بخریم و درست سفر کنیم. توی این ۱۰ الی ۱۱ ماه مطمئناً مشکلات بسیاری برای سفر اولی پیش میآید، ولی باید با تهوّر، شجاعت و بیباکی و رفتن در دل ترس بماند، مبارزه کند و صندلیاش را حفظ کند تا به رهایی و حال خوش برسد.
تهیه و تایپ: مسافر مرتضی لژیون یکم
عکس: مسافر مهدی لژیون هشتم
تنطیم و ارسال: مسافر حسن لژیون دوم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
184