English Version
This Site Is Available In English

هر چیزی که انسان حالش را بد می‌کند معرکه است

هر چیزی که انسان حالش را بد می‌کند معرکه است

جلسه دوازدهم از دوره سی‌ و ششم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی شیخ‌بهایی اصفهان‌ با استادی دیده‌بان آقای اصغر منصوری، نگهبانی مسافر میلاد و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکه گیری» پنجشنبه ۱ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان اصغر هستم یک مسافر؛
مثل همیشه خداوند را سپاسگزاریم که اجازه می‌دهد به کنگره ۶۰ بیاییم و از آموزش‌های آقای مهندس استفاده کنیم. همانطور که دبیر عزیز گفتند امروز دوتا دستور جلسه داریم، انشالله که بتوانم خیلی سریع هم دستور جلسه اول را صحبت کنیم و بعد هم دستور جلسه دوم؛ دستور جلسه اول تفاوت بین یادگیری و معرکه‌گیری است. حس یادگیری و معرکه گیری وقتی می‌آید یعنی هر کاری که انسان انجام بدهد و چیزی به دست نیاورد ‌می شود معرکه‌گیری، یعنی کاری بی‌فایده کرده و هیچ دست‌رنجی حاصل آن نشده است؛ وقتی خداوند ما را آفرید و همه نیازهای ما را از سفری که شروع کردیم از مبدا تا مقصد را به ما داد گفت: من زمین را مهد آفریدم؛ یعنی دانشگاه یعنی اینکه شما باید بیاید اینجا یاد بگیرید و برگردید. قرآن می‌گوید: زمین را مهد آفریدیم پس جای یادگیری است، جای معرکه‌گیری نیست. خیلی سال‌ها غفلت کردیم و همیشه معرکه بود چون اگر یادگیری بود زندگی ما این نبود. وقتی به کنگره ۶۰  آمدم و وارد لژیون آموزشی و کارگاه آموزشی شدم، دیدیم هر روزمان دارد بهتر می‌شود؛ وقتی که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که قبلاً عدم آموزش بوده است، عدم دانایی بوده که باعث ما خیلی از مشکلات برای ما شده است و یا خیلی از مشکلات را هنوز داریم همه از جهل ماست؛ یک عده خیلی موفق هستند چون آنها از وقتشان درست استفاده کردند و قوانین هستی را یاد گرفتند. زمین مهد است، زمین دانشگاه است و در این دانشگاه تا نمره بیست نگیرید  فایده ندارد و باید حتما آموزش بگیرید؛ اینکه خداوند در قرآن می‌گوید: وقت معینی است؛ خوب ما برای چی به دنیا آمدیم، چند روز پیش یک چیز دیگر هم گفتم آن کسانی که به معاد اعتقاد ندارند، می‌توانند صبح تا شب بخوابند، می‌گویند ما آمدیم به دنیا مثل خیلی از مخلوقات خداوند بعد هم می‌میریم؛ آنها بله می‌توانند و با آنها هیچ کاری نداریم ولی الان ما فهمیدیم که برای دو تا کار آمدیم؛ اول آموزش، بعد خدمت کردن و جالب اینجا است که وقتی که یک کلمه را اول کار می‌فهمیم که ما برای چی آمدیم؟ خیلی از ما ناامید می‌شویم، پس خوشی چه می‌شود، ما آمدیم لذت ببریم ولی بعد که می‌آییم و در سیکل آموزش قرار می‌گیریم خدمت می‌کنیم، تمام لذت‌های دنیا در همین دوتا است؛ یعنی اگر می‌بینید که بچه‌های کنگره دارند رایگان خدمت می‌کنند به خاطر آن حال خوب است، به خاطر آن انرژی است که مثل آن پیدا نمی‌شود؛ وقتی به کنگره آمدیم، راهنمای تازه واردین به ما یاد داد چشم گفتن، شربت خوردن و سر کلاس‌ها حاظر شدند. پس اول یاد گرفتیم هر چیزی که انسان حالش را بد می‌کند معرکه است، حالا این معرکه هم می‌تواند درون ما باشد و هم می‌تواند بیرون ما؛ بیرون ما همین است که وقت‌مان را بیخودی بگذرانیم، درون ما این است که کاری انجام ندهیم در خانه ساعت‌ها بنشینیم پای گوشی‌مان؛ اینجا هم در معرکه‌گرفتن غیر از اینکه ما انرژی از دست دادیم هیچ چیزی گیر ما نمی‌آید. آقای مهندس آمده است توی یک شعبه، ایجنت گذاشته است، دیده‌بان رابط گذاشته است، نگهبان جلسه گذاشته است، مرزبان گذاشته است و کسانی که غیر از این‌ها مثال می‌زنند یه سوالی بخواهند از ایجنت بپرسند و بروند از دیده‌بان بپرسند،  این هیچی به دست نمی‌آورد. وقتی که یک اشتباهی در شعبه‌مان و یا در نمایندگی‌مان می‌بینیم و یا اشکالی هست، ما می‌خواهیم این اشکال رفع بشود؛ چون اینجا مرکز یادگیری است، برای اینکه رفع شر بشود باید به چه کسی بگوییم. اگر ایجنت خطا کرد باید به کی بگوییم به بالاتر از ایجنت می‌گویند به دیده‌بان رابط می‌گویند ۰
معرکه گرفتن خیلی داریم مثلا وقتی تایم چایی می‌شود برویم بیرون و بایستیم به صحبت کردن، من نمی‌خواهم بگویم که بروید و گُنگ بشوید، معرکه گرفتن یعنی اصلا سر موضوعی که به ما ربطی ندارد صحبت نکنیم، وادی اول به ما می‌گوید شما برای چه چیز به کنگره آمده‌ای؟ باید به چه چیزی فکر کنیم؟ چقدر از خدا خواستیم تا یک راهی برای درمان ما قرار دهد؟ خدا برای ما راه کنگره را گذاشته است و ما فقط باید اینجا به درمان‌مان فکر کنیم چون شیطان و نیروهای بازدارنده نگاه می‌کنند و تو امروز وارد معرکه شده‌ای قشنگ می‌آید و عیب‌های دیگران را به تو نشان می‌دهد چون کار شیطان همین می‌باشد، تصویرسازی می‌کند و می‌‌گوید خواسته‌ی من چیست؟ همان را تصویر سازی می‌کند و تو را وارد معرکه می‌کند، برای مثال جلوی
راهنما شروع می‌کند از ایجنت صحبت کردن چون تو اجازه داده‌ای و وارد معرکه شده‌ای نیروهای مخفی هم تو را به آن سوق می‌دهند، بلعکس هم داریم وقتی که به دنبال هدفت خیلی خوب یاد می‌گیری و نیت توست  شما لژیون سیگار را نگاه کنید همان وادی ششم را کار می‌کند در لژیون راهنما بهتر وادی ششم را کار می‌کند و شما باید بروید باید آن وقت را آنجا سپری کنی و منظور من این است که وقتی که ما وارد یک معرکه شدیم مطمئن باشید که از صراط مستقیم خارج می‌شویم و هیچ چیز یاد نمی‌گیرید، پس برای یادگیری حس و خواسته‌ی ما مهم می‌باشد این‌که من چه خواسته‌ای دارم این‌که من امروز بخواهم بروم کنگره و وقت بگذرانم شیطان خیلی قشنگ برای شما برنامه می‌ریزد و تو را از معرکه خارج می‌کند و وقتی که به کنگره می‌آیم برای آموزش می‌آیم، پس زمانی که برای آموزش می‌آییم کسی را مسخره نمی‌کنیم و کاری به لژیون بغل نداریم و فقط به لژیون خودمان نگاه می‌کنیم و سعی می‌کنیم یاد بگیریم.
در جهان بینی ۱ و ۲ که آقای امین می‌فرمایند انسان می‌خواهد یک چیز سر کلاس یاد بگیرد باید شش دانگ حواسش جمع باشد.
بنده دیروز خدمت جناب آقای مهندس بودم و مشخص است که ۲۰ الی ۳۰ کیلو کاهش وزن داشتم! گفتم جناب مهندس اکنون چندین سال است دستور کاهش وزن توسط شما بیان شده است و باید خیلی زودتر به کاهش وزن می‌رسیدم.
آقای مهندس فرمودند برای اینکه تو به حرف من اعتماد نداشتی.
یک زمانی می‌گفتم مگر ممکن است زمانی برسد که درمان بشوم و کنار اسباب مصرفم باشم و نیازی نداشته باشم؟ در کنگره همه چیز شدنی است حتی درمان بیماریهای لاعلاج.
یک مسافر همیشه باید دنبال راه راهنمایش باشد تا قبله‌اش  را گم نکند در رأس همه ما  آقای مهندس می‌باشند که راهنمای همه ما هستند. امیدوارم که از  این نعمت الهی بیشترین استفاده را ببریم. از اینکه به حرف‌های من توجه نمودید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.

سخنان آقای حکیمی:
امروز تولد شایان عزیز است به آقای مهندس، خانواده محترمشان تبریک می‌گویم که این بستر را فراهم کردند تا ما از چنگال این چرخ آدم‌خوار نجات پیدا کنیم و به آقا اصغر عزیز و همسفران محترم شایان و خانواده ایوبی تبریک می‌گویم.
شما بهتر از من می‌دانید اگر علم، علم باشد روی سنگ بگذارند سنگ تبدیل به طلا می‌شود شاید خیلی از عزیزان به واسطه این که شایان کمتر در شعبه ظاهر می‌شود و خدمت‌های پشت پرده انجام می‌دهد خبر نداشته باشند ولی یک فردی در اوج تخریب و مشکلاتی که برای همه ما به گونه های مختلف وجود داشته است تبدیل می‌شود به یک انسان که در تعادل زندگی می‌کند و این معجزه درمان کنگره شصت و رحمت خداوند که شامل حال تک تک ما شده است را قدر بدانیم و به هیچ عنوان فراموش نکنیم که چه وضعیتی داشتیم و الان در چه وضعیتی قرار داریم.
همه ما هدفمان کمک کردن به یکدیگر و یاری رساندن به انسانها است به هر نحوی که می‌توانیم و امروز تولد این عزیز به عنوان یک الگو برای تمام افرادی که سفر اول را سپری می‌کنند پیامی دارد که از یک تخریبی جدا شده و به یک نقطه بسیار مناسبی رسیده است. برای این که یک فرد به این نقطه برسد خیلی اتفاق‌ها باید بیافتد و خود فرد باید از تمام عالم و آدم بیشتر زحمت بکشد پس قدر بدانیم و فراموش نکنیم که به چه منظور اینجا هستیم و اگر یک موقع ناملایمات‌ ای در کنگره شصت برای ما پیش می‌آید از خودمان یک سوال بپرسیم تا جای خودمان را پیدا کنیم الان چقدر در خانواده‌های کنگره ثبات، صلح،  آرامش، شادی و حال خوب بر قرار است یک سفر اولی که یک ماه دارد سفر می‌کند و از ماده های دیگر اومده روی شربت O.T و سازگار شده و در حال آموزش گرفتن است و مسیر را طی می‌کند تا به درمان برسد اگر آقای مهندس نبودند ما الان کجا بودیم ؟ از خودمان بپرسیم اگر رحمت خداوند شامل حال آقای مهندس نمی‌شد و این بستر سازی صورت نمی‌گرفت الان ما و شایان کجا بودیم؟ خانواده‌ها کجا بودند؟ آیا ما این وضعیت را داشتیم ؟ بنابراین هیچ موقع در هیچ زمانی این رحمت را فراموش نکنید و به هر نحوی هر کاری از دستمان بر می‌آید برای این سیستم انجام بدهیم.
بسیار خوشحال شدم بعد از مدت ها دیداری تازه شد با عزیزان و امیدوارم این گستردگی که یک زمان یه مقدار سرعت آن کم شد دوباره سرعت اولیه را بدست آورد و بتواند بیشتر به انسان‌ها و خانواده‌های گرفتار یاری برساند و این فرصتی است که خداوند اعطا کرده به عنوان یک فردی که در جامعه خودش مفید و موثر است و اگر می‌بینید راهنما‌ها و دیگر خدمت گذاران این بستر سازی را ادامه می‌دهند تا انسان‌ها به آن نقطه برسند اول این‌که مفید و موثر بودن را از خودشان شروع کرده اند، سپس  خانواده خودشان و بعد در جامعه این را گسترده می‌کنند این بسیار مهم، عظیم و شگفت انگیز است. یک زمانی دعای شکر گذاری که آمده بود خیلی ها گفتند چرا می‌گوید برای انجام این عمل عظیم ؟ هنوز برای انسان جایگاه اعتیاد در هستی قابل لمس و حس نیست و هنوز ما زور نیرو‌های بازدارنده و یا الهی  را نمی‌توانیم متوجه بشویم چون انسان توانایی احساس این وضعیت را ندارد وقتی در وادی یازدهم می‌گوید آخرین تیر ترکش نیرو‌های بازدارنده رها شد و چیزی جز خمر نبود ما باید کاملاً متوجه بشیم جایگاه اعتیاد در هستی کجاست و نکته آخر هر نیرویی که میخواهد یک ساختار را به وجود بیاورد میگردد و نیرو‌های پر توان را که یک آنی داشته باشند را جذب می‌کند و در ساختار قرار می‌دهد تا بتواند ساختار گسترش پیدا کند. خب نیرو‌های اهریمنی چه اشخاصی را انتخاب می‌کنند ؟ میان شایان را انتخاب می‌کنند که آنقدر قدرت و توان در او است که بتواند تخریبی که مد نظر ساختار است را به اجرا به گذارد پس اگر انسان در صور پنهان این قدر نیرومند است هزاران برابر در جهت مثبت نیرومند تر است اگر این چنین نبود امروز را نمی‌توانستیم ببینیم به همه تبریک می‌گویم و هیچ موقع نباید تولدها برای ما یکنواخت بشود وهیچ زمانی کنگره آمدن برای ما نباید یک نواخت بشود و اگر شده باید بدانیم که یک زنگ خطری برای ما است از تکرار نترسید چون همه کار‌های ما با تکرار به سامان می‌رسد خیلی خوشحال شدم و به همه عزیزان تبریک می‌گویم و برای شایان امیدوارم تا هستی وجود دارد این تولد‌ها را در صور آشکار و پنهان احساس کند و جشن بگیرد و لذت ببرد و خانواده محترمشان و همه عزیزان که در این نمایندگی حضور دارند تبریک عرض می‌کنم و از اینکه به صحبت های من گوش کردید سپاسگزارم


آرزو:
خواسته دارم همه مسافران در این جایگاهی که من هستم برسند
سلام دوستان شایان هستم مسافر
منم تشکر می‌کنم از آقای منصوری و برادرم که من را با کنگره آشنا کرد و از آقای حکیمی تشکر می‌کنم که مسیر طولانی طی کردن برای جشن من تشریف آوردن و از آقای مهندس از خانم آنی تشکر می‌کنم
هرکسی که مصرف کننده می‌شود خودش از مصرف مواد پشیمان است ولی قادر به مصرف نکردن نیست قبل از این که با کنگره آشنا شوم فکر میکردم هیچ راهی برای نجات نیست به جز خودکشی، زوری در زمان مصرف با خانواده به مشهد سفر کرده بودیم خانوادم برای زیارت به حرم رفته بودن که اقدام به خودکشی کردم و خوشبختانه طنابی را به لوله بسته بودم و لوله شکست و به زمین افتادم و بیهوش شدم  وقتی به هوش آمدم خواهرم و مادرم در حال جیغ زدن بودن.
روزی در حادثه‌ای که برایم اتفاق افتاد باعث سوختگی شدم و ۷۴ درصد سوختگی داشتم همه دکتر‌ها برای این که قند خون بالایی داشتم ناامید شده بودن میخواستم مرخص بشم ولی خانوادم رضایت نمی‌دادند در بیمارستان اقدام به خودکشی کردم بعد از آن رضایت دادند و به خانه آمدم آقای اصغر منصوری به عیادت من آمدن بهشون گفتم که من می‌خوام درمان بشم و از امروز می‌خوام شروع کنم آقای منصوری را خیلی اذیت کردم ولی امروز بعد از ده سال اینجا در کنار شما هستم ممنون که به صحبت‌های من گوش کردین.

آرزو:
خواسته دارم آقای منصوری و آقای حکیمی که امروز در کنار ما قرار دارند به آرزو‌هایشان برسند
سلام دوستان حسین هستم مسافر
درابتدا از راهنمای عزیزم آقای منصوری وآقای عابدینی عزیز و هم‌چنین از آقای حکیمی که امروز منت برسر ما گذاشته و در این شعبه حضور پیدا کردند تشکر می‌کنم ایشان خیلی برای تاسیس شعبه خانم های مسافر در اصفهان زحمت کشیدند .ایشان مسئول این شعبه بودند انشاالله خیر وبرکت این خدمات به خودشان وخانواده ایشان برگردد.
این رهایی ها چه پیامی برای اعضای کنگره می تواند داشته باشد؟ من تابه حال کسی را با این میزان تخریب و حال خراب در کنگره ندیده ام که آن زمان شیشه تزریق می کرد که برای همه جای تعجب و سوال بود که مگر می‌شود شیشه را تزریق کرد؟ یک بار برای امتحان و از روی کنجکاوی حدود ۶ گرم شیره به خودش تزریق کرد؛ که البته اعضای کنگره به زیاد بودن مقدار این مواد واقف هستند و می‌گفت می خواهم میزان تحمل انسان را بسنجم و من به او گفتم: تو انقدر توانایی وتحمل  برای تزریق داری که حتی با صد گرم تزریق هم اتفاقی برایت نمی‌افتد.
با آن میزان تخریب ما به مدت دو سال از او خبری نداشتیم . هنگامی که خواستم او را به خانه برگردانم به جایی رفتم که بسیار اوضاع بدی داشت  وتا مدت ها با تصور آن جا حال من عوض می‌شد و به شدت گریه می کردم .آقای منصوری پیش شایان آمدند و شایان گفت که ازهمین حالا می خواهم شروع کنم که دیگر مصرف نکنم و به محض این که آقای منصوری رفتند گفت: که همین الان هرویین برای من تهیه کن من حدود یک ماه درگیر تهیه مواد برای شایان بودم به حدی که فرصت حمام کردن و حتی نیم ساعت خوابیدن را نداشتم .با اینکه خودم راهنما بودم وشال داشتم همواره درگیر تهیه هروئین وشیره برای شایان بودم چون سوختگی ودرد شدید داشت و برای تحمل درد به مواد نیاز داشت وتشکر میکنم از آقای منصوری که در آن زمان کمک بسیار بزرگی به ما کردند، چون من تصور می کردم که باید درمان را در همان زمان برای شایان شروع کنم اما ایشان راهنمایی کردند و گفتند الان با این حجم از درد وبیماری زمان مناسبی برای شروع نیست.
ما در آن مقطع زمانی، دوران پر از رنجی را سپری کردیم که حالا شاید خنده دار به نظر برسد ولی آن زمان اوضاع خانواده به حدی به هم ریخته بود که بعد از یک سال وقتی ما شایان را دیدیم آن قدر منقلب شده وبه هم ریخته بودیم که مثلا مادرم تا نیمه های شب در زیر زمین به آرامی گریه می‌کرد.اوضاع به قدری ترسناک بود که یادم می آید روزی در جایی دچار ۷۴ درصد سوختگی شده بود و روز سوم با تاکسی به خانه آمد و هنگامی که در را باز کردم دیدم خود را با ملحفه‌ای پوشانده بود وقتی بدنش را به من نشان داد وصحنه وحشتناکی را دیدم از تمام بدنش خون جاری شده وسوخته بود گفت :من سه روز پیش سوخته ام اما امروز هروئینم تمام شده وجای تعجب دارد که تا زمانی که مواد داشته درد را حس نمی‌کرده و حتی در بیمارستان به دلیل اینکه من او را به خانه نمی آوردم دست به خودکشی زد.
حالا بعد از سپری کردن آن دوران به حدی متحول شده که در کنگره خدمت می کند وحتی به من هم در خدمت کردن کمک می کند و در کارهای بیرون از کنگره به من کمک می کند تا بتوانم در کنگره خدمت کنم ممنون از اینکه به صحبت های من گوش کردید.

سلام دوستان آسیه هستم  مسافر.
خداوند را سپاسگذارم که یک بار دیگر به من توفیق داد، در جمع شما قرار بگیرم، تشکر می کنم از جناب آقای مهندس، از خانواده محترمشان، اعضای کنگره ۶۰ ،خدمت گذاران شعبه شیخ بهایی مرزبان های محترم و ایجنت های محترم شعبه. 

 از وقتی که اجازه دادند من در اینجا حضور داشته باشم، حس عجیبی دارم، واقعا معجزه کنگره ۶۰ را من در شایان دیده‌ام و در کنگره مثالی که می‌زنم همیشه  مثال شایان است.
 عمر دوباره که شایان دارد به خاطر معجزه کنگره است، به خاطر روش D.S.T است.
تشکر می کنم از آقای حکیمی به خاطر حضورشان در جمع و تولد اقای شایان، ممنونم آقای حکیمی به دلیل زحماتی که برای خانم های مسافر کشیدید و ریشه اصلی و افتتاحیه شعبه خانم های مسافر را شما زحمت کشیدید، انشاءالله روزی فرارسد که تعداد خانم‌های مسافر به این تعداد شعبه شیخ بهایی برسد و بتوانند به درمان برسند، تشکر می‌کنم از آقای منصوری، به دلیل زحماتی که هم برای حسین و هم برای شایان کشیدند و تمام زحماتی که برای خانم های مسافر میکشند و تشکر می کنم از تمام اعضای کنگره و تبریک می گویم به شایان عزیز، ان شاءالله که بهترین ها در مسیر زندگی ایشان قرار بگیرد و موفق باشد.
 

 


نگارش: مسافر امیر (لژیون۱۰)، مسافر حسین (لژیون۲۳)، مسافر جواد (لژیون۲۱)، مسافر اسماعیل (لژیون۲۱)، مسافر مجتبی (لژیون۲۳)، مسافر امید (لژیون۲)
ویراستار: مسافر مهدی (لژیون۱۶)، مسافر حمزه (لژیون۱)، مسافر عباس (لژیون۲۵)
تنظیم ارسال مطلب مسافر رسول
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .