سومین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزشی - خصوصی کنگره ۶۰، ویژه خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی نسترن اصفهان، با استادی همسفر سحر، نگهبانی مسافر فهیمه و دبیری مسافر فاطمه، با دستور جلسه «رابطه یادگیری با معرکهگیری» روز چهارشنبه ۳۰ آبانماه ۱۴۰۳، رأس ساعت ۱۱:۳۰ شروع به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان سحر هستم یک همسفر
برای امروز، این مکان و برای وجود پر برکت آقای مهندس. خدا را شکر میکنم. دستور جلسه این هفته، بسیار مهم است که به من سحر یادآوری میکند که در کدام مسیر قرار دارم، آیا در حال یادگیری هستم یا مشغول معرکهگیری که هیچ فرقی هم نمیکند در سیستم کنگره باشد، در محل کارم باشد، در مهمانی باشد، و مهمتر حتی در درون خودم باشد.
اصولاً انسان در طول حیات خود، در حال فراگیری، در حال آموزش و درحالخدمت و انتقال آموختههای خود، است. رابطه یادگیری با معرکهگیری، یک رابطه نزدیک است و خیلی با هم مرتبط هستند، انگار مکمل یکدیگرند؛ مثل مثلث جهالت با مثلث دانایی.
بسیار مهم است که؛ تا زمانی که من سحر جنس منیت را نشناسم، نمیتوانم آموزش بگیرم، زمانی که جنس ترس و ناامیدی را نشناسم، نمیتوانم بهدرستی تفکر کنم و تجربه مفیدی را کسب نمایم.
حالا ابزار معرکهگیری چه هستند؟ منیت، خودخواهی، نقزدن، حاشیه، قبله گمکردن و....یک زمانی من در حاشیه بودم؛ ولی خودم خبر نداشتم! قطعاً حاشیه را موقعی میبینم که خودم در حاشیه باشم و این را زمانی متوجه شدم که از کنگره فاصله گرفتم. دیگر آموزشپذیر نبودم، جهانبینی من متوقف شده بود چرا؟ چون از قوانین تخطی کرده بودم و دنبال مقصر بودم.
مقصر کسی نبود جز خودم که آفت خودم شده بودم! اینجا یاد گرفتم که اگر قوانین و حرمتها را رعایت نکنم، قطعاً وارد معرکهگیری میشوم. اگر میخواهم وارد معرکهگیری نشوم، باید در صراط مستقیم باشم. راه مستقیم راه کوتاه و صافی نیست، راهش طولانی و سخت است، رنج دارد، درد دارد، چرا؟ بهخاطر این که انسان در صراط مستقیم تزکیه و پالایش میشود؛ ولی فردی که در معرکهگیری وارد میشود، از تزکیه و پالایش فاصله میگیرد و وارد مثلث جهالت میشود. همیشه شیطان به زیباترین شکل وارد افکار و اندیشه ما انسانها میشود.
معرکهگیری، صرفاً در جهت منفی نیست و در جهت مثبت هم اتفاق میافتد. یادم هست زمانی در محل کارم در مورد آموزشهایی که در کنگره، گرفته بودم در مورد یک موضوعی صحبت کردم و با همکارانم وارد بحث شدم که نتیجهاش فقط باعث حال خرابیِ خودم شد؛ این اتفاق چند بار رخ داد و من فقط پافشاری میکردم که مطالب کنگره درست است و من درست میگویم.
ولی بعدها فهمیدم که وارد یک معرکهگیری شده بودم که مقصر واقعی خودم بودهام. البته مطالب درست بود؛ ولی مکان جای مناسبی نبود، شاید زمانش هم مناسب نبود. به قول آقای مهندس «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد» درست است که من در کنگره آموزشهایی را فراگرفته بودم، ولی همکارانم که کنگرهای نبودند، آن آموزشها را ندیده بودند و اینجا متوجه شدم که چقدر نمیدانم و اطلاعاتم کم است، همین موضوع باعث شده بود که حالم بد شود.
در کنگره دو چیز مهم، خیلی به من کمک کرد، یکی آموزش و دیگری خدمت که باعث رشد و پیشرفت من در زمینههای مختلف زندگیام شد. زمانی که در معرکهگیری قرار میگیرم انگار جهنم در درون من است، همیشه آشفته و مضطرب هستم، اما زمانی که در حال یادگیریِ درست و کاربردی باشم، لحظههای زندگی برایم همچون بهشت زیبا و دلپذیر میشود؛ زیرا همه چیز در تعادل است و زمانی که تعادل حکمفرماست، آن زمان، من در بهشت قرار دارم. امیدوارم عزیزان با مشارکتهای خود، صحبتهای مرا کامل کنند، ممنون از شما.
تایپ: راهنمای تازهواردین همسفر، خانم سحر، نمایندگی نسترن اصفهان.
ویراستار: مسافر کبری، لژیون هشتم نمایندگی نسترن اصفهان.
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
63