English Version
This Site Is Available In English

حس شیرین رهایی

حس شیرین رهایی

خدا را به‌خاطر حضورم در کنگره ۶۰ در این مکان امن و مقدس هزاران بار شاکرم. روزهایی را به یاد می‌آورم که چقدر استرس داشتم. ترس داشتم از آینده و سلامتی جسمی و روحی مسافرم و خودم، ترس داشتم از آینده گل‌های زندگیم و ...

تا زمانی‌که با کنگره آشنا نبودیم، مسافرم بارها خواست و نتوانست از شر این جادوگر ماهرو (اعتیاد) نجات پیدا کند. زمانی‌که یک روز مثل همیشه در گوشی دنبال روش‌های درمان اعتیاد بودم با کامنت‌ها و نظرات بعضی خانم‌ها برخورد کردم که از جایی به نام کنگره ۶۰ صحبت کرده بودند.

همگی نظر صددرصد مثبت نسبت به کنگره داشتند و من بارها به مسافرم کنگره ۶۰ را پیشنهاد داده بودم، اما مسافرم مثل همه خیلی مشتاق درمان بود ولی ترس‌هایی هم داشت. تا اینکه اذن ورود مسافرم و بعد از آن؛ من نیز به کنگره ۶۰ صادر شد. بعد از ورودمان به کنگره، ۱۰ ماه و ۲۰ روز سفر کردیم به لطف جناب مهندس و خانواده محترمشان تاریخ رهایی ما رسید و ما به رهایی رسیدیم.

واقعاً اگر بخواهم ازحس و حال خودم و مسافرم و بچه‌های عزیزم بگویم، نمیتوانم وصفش کنم. حس و حالی شیرین و عجیب بود. حسی شیرین، ماندگار و زیبا که مطمئن هستم تا آخر عمر این حس با من خواهد بود. از راهنماهای زحمتکش کمال قدردانی را دارم. انشاالله خیر و برکت این زحمات بی‌دریغ، بدون‌ چشم‌داشت و دستمزد به زندگی خودشان و خانوادشان برگردد. از جناب مهندس و خانواده محترمشان کمال تشکر و قدردانی را دارم.
از راهنمای خوبم همسفر مونا و راهنمای مسافرم بی‌نهایت تشکر و قدردانی می‌کنم. از مسافر و بچه‌های عزیزم خیلی تشکر می‌کنم که در این راه صبور بودن و من را در این راه یاری کردند.

انشاالله این رهایی، روزی همه مسافران و همسفران کنگره ۶۰ بشود .ممنون که به حرفهای من گوش کردید.

نویسنده: همسفر فریده رهجوی لژیون نهم
رابط خبری: راهنما همسفر مونا
ویراستاری و ثبت: همسفر فاطمه رهجوی لژیون چهاردهم نگهبان سایت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .