جلسه سیزدهم از دوره پنجاه و هفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی سمنان با استادی راهنمای محترم مسافر امین، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» در یکم آبان ۱۴۰۳ ساعت 16:30 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امین هستم یک مسافر. خدا را شکر میکنم که این توفیق نصیب من شد در مسیر کنگره ۶۰ در راستای آموزش قرار بگیرم. از نگهبان و دبیر جلسه و ایجنت شعبه هم تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادهاند. دستور جلسه امروز دو قسمتی است، نخست دستور جلسه رابطه یادگیری و معرکهگیری است و قسمت دوم دستور جلسه تولد آقا سعید میباشد. کوتاه در ارتباط با دستور جلسه بخواهم صحبت کنم، به نظر من این دو مقوله باهم در تضاد هستند، ما در کنگره یاد میگیریم که معرکهگیر نباشیم، اگر هم میخواهیم معرکهگیری کنیم در جهات مثبتی باشد. همانطور که در سی دی عناصر معرکهگیری و رابطه یادگیری و معرکهگیری آمده است، از نظر جناب مهندس معرکهگیری دارای یک سری تجهیزاتی میباشد و از جهل و نادانی انسان نشأت میگیرد.
عناصر معرکهگیری شامل حسادت، قضاوت و منیت و ... است شخص برای فرار از حقیقت دچار یک بازی میشود که باید انرژی زیادی را صرف آن کند مقدار این انرژی بسیار زیاد است بهطوریکه فرد معرکهگیر متوجه هدر رفت این انرژی نمیشود و برعکس با این عمل حقیقت را نمایانتر میکند به همین علت کسی حرف یک معرکهگیر را باور نمیکند. در این مورد بیشتر روی صحبتم با مسافران است که وقتی مسافری کار اشتباهی انجام میدهد
خانوادهاش خیلی زود اشتباهش را متوجه میشوند، چگونه این اتفاق میافتد؟ ما انسانها در ابعادی از جهان زندگی میکنیم که ارتباطات ما ظاهری نیست و با نفس شکل میگیرد، صور پنهان انسانها با یکدیگر در ارتباط است. عادیسازی کردن مقوله مهمی است، اگر کسی در هر موضوعی عادیسازی کند آن موضوع مشخص پنهانتر میماند. ما آمدیم آموزش بگیریم که کارهای ضد ارزشی انجام ندهیم و این موضوع در طول زمان باید اصلاح گردد ما باید یاد بگیریم تغییرات خودمان را برای دیگران اثبات نکنیم و آن را به دست زمان بسپاریم، چون زمان است که ثابت میکند چه کسی درست و یا غلط میگوید.
در مورد سعید عزیز، سعید شرایط خیلی سختی را سپری میکرد و از مسیر دوری به شعبه سمنان میآمد و این واقعاً سخت است، لژیون من هم قوانین خاصی داشت ولی بااینحال لژیون من را پذیرفت. بااینهمه مشکل این خواسته در وجودش شکل گرفت وزندگیاش را از صفر آغاز کرد و مهمتر از همه خودش این تصمیم را گرفت و به رهایی رسید. گاهی نیاز است برای تغییر بهکلی همهچیز را تخریب کنیم و از نو شروع به ساخت کنیم.
در اواخر سفرش به علت اینکه مجبور به تحویل لژیون شدم آموزش گرفت که وابسته نباشد ما باید آموزش بگیریم وابسته به چیزی نباشیم چون وابستگی خود نوعی از اعتیاد است و من هم از جانب خودم تولد یکسالگی سعید را به خودش، خانوادهاش، همسفرش و راهنمای سیگارش تبریک میگویم. تشکر میکنم از اینکه به صحبتهایم توجه کردید.
آرزوی مسافر: آرزو میکنم شعبه گرمسار برای تمامی مسافران بومی این شهر راهاندازی شود
خلاصه سخنان مسافر سعید: از خیلیها باید تشکر کنم که در رهایی من یاری رساندند، ازجمله شما عزیزان که با تمام فراز و نشیبهای من کنار آمدید. تا 5 ماه اول سفرم سی دی نمینوشتم و این تا جایی ادامهدار شد که راهنما قصد داشت مرا به مرزبانی بفرستد، در سال 88 سابقه مصرف کراک داشتم نزدیک به سه بار به کمپ رفتم و نتیجهای نگرفتم تا اسم کنگره 60 سمنان به گوشم رسید و سفرم را آغاز کردم.
زندگی من و همسفرم به مو رسید ولی پاره نشد، با اصرار همسفرم پس از 12 سال زندگی در شاهرود به گرمسار نقلمکان کردم. در سفر اولم بسیار موردحمله نیروهای بازدارنده قرار گرفتم، سختگیریهای راهنمای عزیزم بود که باعث شد امروز در این جایگاه باشم. از تمامی مرزبانهای دوره قبلی و جدید تشکر میکنم. از ایجنت محترم آموزش گرفتم در هر شعبهای که باشم باید خدمت کنم.
از راهنمای همسفرم تشکر میکنم که ایشان را به حال خوش رساندند. از همسفرم تشکر میکنم که تصمیم به هر کاری که میگیرم از من پشتیبانی و حمایت میکند از همسفران کوچکم ممنونم که من واقعاً بزرگ شدن آنها راندیدم الآن دو سالی میشود که میتوانم قد کشیدن و رشد کردن آنها را حس کنم. من در خانه خودم کارتنخواب بودم در اتاق خودم مواد را مصرف میکردم تا فرزندانم متوجه نشوند ولی مانند آن کبکی بودم که سرش را در برف فروبرده بود. از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید از شما متشکرم.
خلاصه سخنان راهنمای همسفر: جهان بر مبنای سه پارامتر درحرکت است: تغییر، تبدیل، ترخیص. سلام دوستان راضیه هستم راهنمای یک همسفر. خیلی خوشحال هستم که دوباره این جایگاه را تجربه میکنم از راهنمای خودم تشکر فراوان دارم. این تولد را در رأس به جناب مهندس و خانواده محترمشان، به ایجنت و مرزبانان گروه خانواده و مسافران تبریک عرض میکنم، به خانم آزاده عزیز هم بابت پرورش چنین رهجویی تبریک عرض میکنم.
زهره جان در سفر دوم به جمع ما پیوستند و بسیار رهجوی گوشبهفرمانی هستند، عشق و محبت در ایشان موج میزند، دوستدار خانواده هستند، به مسافرشان تبریک میگویم و امیدوارم هردوی آنها را با شالهای مختلف خدمت در شعبه گرمسار ببینم و آرزوی قلبی هردوی این عزیزان هست که همانطور که آرامش و آسایش به خانواده آنها آمده است به دیگر انسانها نیز کمک کنند تا این حال خوب را تجربه کنند برای این دو عزیز آرزوی بهترینها رادارم.
خلاصه سخنان همسفر: تاریکیها را بنگر و آن را نفرین مکن و اگر در آن نور قرارگرفتهای تبدیل به بزرگترین تجربه و نور خواهی شد، هیچ اعمالی بیرون از تو نیست همه نشات گرفته از درون توست، پس تاریکیها را جهت بده و نور را بشناس و به سرور و شادی برس.
سلام دوستان زهره هستم یک همسفر. خیلی خوشحالم که در این جایگاه قرار گرفتم بارها این جایگاه را در بوم نقاشیام کشیده بودم، از جناب مهندس تشکر میکنم که چنین بستری را فراهم نمودند از خانم آزاده راهنمای عزیزم تشکر میکنم که از راه دور تشریف به اینجا آوردهاند ایشان راهنمای قبلی من بودند و همینطور از خانم راضیه راهنمای جدیدم تشکر میکنم که واقعاً جای خانم آزاده را برای من پر کردند و از تمامی خدمتگزاران که حال خوش را به ما هدیه کردند ممنونم.
ما در زندگی خیلی سختی کشیدیم، بهطوریکه وقتی به مسافرت میرفتیم سعید دائماً سیگار میکشید. روزی دو پاکت سیگار مصرف میکرد و ما مجبور بودیم همیشه شیشههای ماشین را پایین کنیم تا بوی سیگار اذیتمان نکند به خاطر همین از آقا حمید تشکر میکنم که واقعاً ما را نجات داد و سفر سیگار مسافرم خیلی بهتر از سفر اوتی او بود. از دیگر سختیهایی که داشتیم میتوانم به این اشارهکنم که بارها زندگی ما تا مرز ویرانی و جدایی پیش رفت، طوری که من راه نجات را فقط در همین میدیدم، اما باراهنماییهای خانم راضیه این اتفاق نیفتاد. فرزندانمان هم درگیر این موضوع بودند امیدوارم که آنها ما را ببخشند، از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید از همه شما سپاسگزارم.
نگارش متن: مسافر محسن لژیون دهم
عکاس: مسافر میلاد لژیون چهارم
ارسال مطلب: همسفر قادر لژیون ششم
مرزبان خبری: مسافر رامین
- تعداد بازدید از این مطلب :
286