English Version
This Site Is Available In English

باید آهسته رفت و دانسته رفت

باید آهسته رفت و دانسته رفت

در مورد یادگیری و معرکه‌گیری باید بگویم، که آن‌ها مثل دو نقطه سیاه و سفید، با هم در تضاد هستند. باید باشند؛ وگرنه، نه شب مفهومی دارد و نه روز. معرکه‌گیری از جهل انسان است و نتیجه آموزشی‌های نادرست است که باعث می‌شود انسان خوبی‌ها را نبیند و فقط سعی در انکار کردن آن‌ها داشته‌ باشد. بیشترین فردی که آسیب می‌بیند خود فرد معرکه‌گیر است. اگر ما با بالا بردن آگاهی خود بدانیم با انجام معرکه‌گیری چه آسیبی به سیستم شبه‌افیونی و همچنین سیستم ایکس خود وارد می‌کنیم مطمئناً با بالا بردن دانش خود و آموزش در مسیر درست، از معرکه‌گیری دور می‌شویم و خودمان به سمت یادگیری می‌رویم.

در سی‌دی نقش آموزش در رهایی، آقای مهندس می‌گویند: اعتماد بکنید، کنترل هم بکنید. در فرهنگ‌ها، مفهومِ موضوع مهم است؛ مثلاً در بعضی مسائل گروه درمانی خوب است، که گروه خودش را درمان کند. اما‌ این‌طور نیست که هر گروه معتادان که دور هم جمع می‌‌شوند، گروه درمانی باشد؛ بلکه ممکن است، فساد درمانی باشد. این همه وقت که پای‌منقل بودید، چرا از تجربیات خود استفاده نکردید؟ پس گروه، بدون آموزش هیچ فایده‌‌ای ندارد و باید دارای متون و مطالب آموزشی باشد. و باید بدانیم برای آموزش چه‌چیزی؟ پیشگیری از چه‌چیزی؟ توسط چه‌کسی؟ و برای چه‌کسی؟ باید این کار انجام بگیرد و اگر انسان بخواهد از آموزش‌ها جلوتر باشد، باید اطلاعاتش بیش‌تر باشد. علم به‌طور‌کلی، یعنی آگاهی، اطلاع و دانستن و به این صورت عنوان می‌شود. با استاد امین در این‌رابطه صحبت می‌کردم و از او پرسیدم  از نظر شما علم چیست؟ گفت: علم، توصیفِ قوانینِ تغییر، تبدیل و ترخیص است که بر راستی و درستی دلالت دارند و حقیقت را بیان می‌کنند.

در سی‌دی نادانی، آقای مهندس مطلبی را می‌خوانند: « جهان و جهان‌ها مانند گهواره‌ هستند که انسان در هر بُعدی که باشد، در آن قرار می‌گیرد و آن نیرویی که این گهواره‌ها را به حرکت در می‌آورد و می‌داند که چه‌کسی باید در آن آرام باشد، یا از آن به بیرون پرتاب شود، نفس انسان است، که اگر اصلاح نشود، تعالی را به عقب می‌راند. نفس مخرب، طالب تخریب و خواستار مطالب دور از حقیقت است که حول محور خود در چرخش می‌باشد، اما نفسِ تعالی‌یافته به عقب باز نمی‌گردد. انسان، در حال کمال اسیر این شیطان می‌شود، او به جایی قدم می‌نهد که سرگردان می‌ماند. شروع این مسئله یک یا چند ابزار نیاز داشته که به کار گرفته می‌شود. اما این به آن معنی نیست که اصل انسان را به فراموشی بسپاریم.»

در توضیح این متن آقای مهندس می‌گویند: مطلبی که امروز می‌خواهم بگویم این است که  تجربه خود را برایتان بازگو کنم. ریشه همه‌ی شکست‌ها و ناکامی‌ها به نادانی ختم می‌شود. دلیل آن این است که، وقتی یک نفر افسرده است و می‌خواهند افسردگی آن شخص را خوب کنند، به او قرص می‌دهند. این باعث می‌شود به سیستم طبیعی بدنش که دینورفین را تولید می‌کرده اختلال وارد شود. هیچ‌کس نتوانسته است ریشه‌‌ای مسئله اعتیاد را حل کند، چون به آن دانایی و آگاهی نرسیده‌اند و این دانایی به معنی کتاب خواندن نیست، بلکه تجربه و عملی است که آن را اثبات کرده‌اند. ما در کنگره هیچ‌وقت روی شاخه‌ها کار نکردیم، بلکه روی ریشه‌ها کار کردیم در این‌جا یکی کار کردن روی مسئله جهان‌بینی و دیگری که برای مسافران است مسئله شبه‌افیونی است.

ما این‌جا نیامده‌ بودیم که افسردگی یا دروغ را حل کنیم؛ ولی حل شد. چون ما در کنگره یک‌سری اطلاعات و آگاهی که به حقیقت نزدیک بود را گفتیم. انسان‌ها، تمام مشکلاتشان به دلیل عدم شناخت است. جهان جمادات و حیوانات، یک قانون خاص دارد و اختیارشان تحت‌کنترل است.  خداوند وقتی انسان را خلق کرد،  به او گفت تو خودت می‌توانی خودت را کامل کنی و خودت انتخاب کنی و او را بر سر دو‌راهی قرار داد. من اعتقادم بر این است که همه‌چیز برمبنای اختیار انسان است. آن روزی که شیطان سجده نکرد و بقیه مسائل که اتفاق افتاد، ما آن روز آن‌جا بودیم.

خداوند می‌گویند؛ شما هر مشکلی در زندگیتان هست با دستان خودتان برای خودتان ایجاد کرد‌ه‌اید. یک انسان که ده‌هزار سلول دارد، وقتی یک یا دو سلول ایدز وارد می‌شود، آن را مختل می‌کند. اگر ما بفهمیم که دروغ چقدر بد است، ولی عملاً  ندانیم مکانیزم آن چه بلایی سر ما می‌آورد، آن‌موقع قضیه فرق می‌کند. ما می‌دانیم اعتیاد چه تخریب‌هایی دارد، ولی ریشه آن را شما در کنگره فهمیدید. پس ریشه و مبنا این‌ها است؛ حالا باید به یک مرحله برسید و عملاً این موضوع را درک کنید. مواد شبه‌افیونی که در بدن انسان است در این مورد مهم است، مثلاً وقتی مصرف‌کننده‌، دو حبه تریاک می‌کشد، بچه را ناز و نوازش می‌کند و این‌ به علت موادی است که از خارج به بدن وارد می‌کند  که این مواد شیمیایی می‌توانند در بدن ما وجود داشته باشند. هرچه این سیستم بهتر کار کند، شما بهتر می‌خوابید.

این موادی که از بیرون به صورت مصنوعی وارد بدن می‌کنیم در بدن خودمان هم وجود دارند و اسم این مواد شیمیایی طبیعی داخل بدن، خمر است. خداوند در کتاب قرآن می‌گوید؛ آن‌هایی که در بهشت‌برین قرار می‌گیرند، از زیر بهشت‌ چهار نهر می‌گذرد که از عسل، شیر، آب‌زلال و خمر هستند. انسانی که از ضدارزش‌ها فاصله می‌گیرد و به تعادل می‌رسد آن‌موقع سیستم شبه‌افیونی او خیلی  خوب کار می‌کند و اگر افکار انسان درگیر نباشد هم این سیستم شبه‌افیونی در بدن او  خوب کار می‌کند و ما اصلاً دچار افسردگی نخواهیم شد. اگر این سیستم در بدن ما به تعادل برسد، تمام بیماری‌های ما از بین می‌روند؛ پس منشاء همه این‌ها به دانایی و آگاهی ما برمی‌گردد. زمانی‌که زن و شوهر در یک‌ خانه هستند ولی زبان آن‌ها یکی نیست و وقتی‌که به کنگره می‌آیند؛ زبانشان یکی می‌شود و مشکلات آن‌ها حل می‌شود به خاطر افزایش دانایی آن‌ها است که به‌واسطه آموزش‌ها و عمل به آن‌ها اتفاق می‌افتد.

نفس، تعیین موجودیتی در ظاهر و باطن است، نشانه‌اش این است که خواسته دارد و اگر در انسان اصلاح نشود تعالی را عقب می‌اندازد. نفس در انسان هم می‌تواند جلورونده و هم عقب‌رونده باشد که به‌ترتیب به‌عنوان، نفس اماره، لوامه و مطمئنه درجه‌بندی شده‌اند. حیوان در مرحله نفس اماره است، این نفس فقط امر می‌کند. اما یک انسان هم ممکن‌است در مرحله نفس اماره قرار بگیرد. مرحله بعدی و بالاتر، نفس لوامه است، انسانی که در این مرحله از نفس است با انجام هر عمل ضدارزشی خود را سرزنش می‌کند. اما بالاترین مرحله نفس، نفس مطمئنه است. هر مرحله یک پله نیست که بگوییم این مرحله از نفس را پشت‌سر گذاشتیم و تمام شده است، ممکن است ما در مسائلی در نفس اماره باشیم و یا در بعضی‌ مسائل در نفس لوامه قرار داشته باشیم، اما نفسی که باعث تخریب در ما می‌شود، نفس اماره است.

انسانی که در کمال است اسیر شیطان می‌شود. شروع این کار  با ابزار است، که این ابزار می‌تواند پول یا مواد مخدر و هزار چیز دیگر باشد. اما این دلیل نمی‌شود که اصل انسانی را فراموش کنیم، باید بدانیم که این مرحله خیلی سخت خواهد بود و اگر انسان به آگاهی برسد در مقابل هیچ‌چیز فریب نخواهد خورد و سر خم نخواهد کرد. با کمالات‌درونی یا جوهره‌وجود، انسان‌های تکامل‌یافته به‌وجود می‌آیند. به این توجه کنید که اگر ما به اطلاعات و دانش برسیم تمام مشکلات ما ذره‌ذره حل خواهند شد.

استاد سیلور در پیام پیدا کردن کلید در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر می‌گویند: «امیدواریم که با طبیعت و شروع بهار، شما هم در ابعاد گسترده چون اصوات موسیقی در بیکران بدرخشید و نتی باشد که جاوید بماند و خود کلید آن را بیابید، می‌دانید که انسان خود اگر جستجو نکند، اگر با همه کاوشگران ماهر همنشین باشد، به موضوع واقعی نمی‌رسد. باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن‌خویش فکر نمی‌کند. اما با دانستن، جلو رفتن بهتر است. ما با گروهی مشغول به کار می‌باشیم که هریک به سختی کار می‌کنند و از خود می‌خواهند که از آن‌چه بودند، بیرون آورده شوند و در کمک به هم می‌کوشند. اما در جهان‌زمینی برای جلو رفتن همیشه جلودار بوده و برای یافتن مسائل کمک می‌کنند. برای حل در امورات حیات خویش، بالاترین توان تصویری را با توان عقلی و حسی به کار ببندید، خواهید دید به آن‌چه حتی درباره‌اش فکر هم نمی‌کردید روبرو شده و توان تصویری را با توان واقعی همگام و منطبق نموده‌اید. خواهید دید می‌شود خود به‌تنهایی بدون کمک دیگران کاری را انجام دهید. ما هم در جستجو ابداً به مسائل دیگر فکر نمی‌کردیم؛ اما دریافتیم و کار اصلی را شروع نمودیم. اگر بسیار محکم و پابرجا به مسائل گذشته رسیدگی نمایید، نتیجه مطلوب خواهید گرفت. یکی از دوستان می‌گوید: با تفکر، ساختارها شروع می‌شود، بدون تفکر آن‌چه هست روبه‌زوال می‌رود؛ پس تفکر، خود یک مثلث کامل است، باید تفکر کرد.»

در توضیح این پیام آقای مهندس می‌گویند: اولین مسئله‌ای که ما برای هر انسانی که به کنگره می‌آید مطرح می‌کنیم، مسئله تفکر است. اگر شما با تمام عرفا و اندیشمندان بگردید چیزی نمی‌یابید، مگر این‌که خود اقدام کنید چون انسان اگر انسان خود کاوش نکند به هیچ جایگاهی نمی‌رسد. باید آهسته رفت و دانسته رفت، باید آگاه باشی و حرکت کنی. همه‌ی ما به هم کمک می‌کنیم، اما شخص باید خودش راهش را برود. در جهانی که ما زندگی می‌کنیم همیشه جلودار هست. جلودار، یعنی کسی که به تو راه را می‌گوید و نشان می‌دهد. ولی برای یافتن یا کشف راه، کمک چندانی به تو نمی‌شود مگر این‌که خودت حرکت کنی.

معرکه‌گیری از جهالت نشأت می‌گیرد که در اثر کمبود دانش است؛ اما با یادگیری و آموزش می‌توان از معرکه‌گیری فاصله گرفت. معرکه‌گیری ما را از عمل سالم باز می‌دارد. اول ما باید فکرمان را درست کنیم که همان وادی اول می‌شود. همه‌چیز در ابتدا یک فکر بوده و بعد عملی شده است. پس برای دوری از افکار منفی و حرکت در مسیر درست، باید تفکر نمود و حرکت کرد.از معرکه‌گیری که  ابزار شیطان برای متوقف کردن آموزش انسان‌ها است، باید دوری کرد. انسانی که معرکه‌گیری می‌کند، انسان جاهلی است که نه‌تنها خودش بلکه اطرافیانش را زیرسوال می‌برد و همیشه در حال دیدن نکات منفی است.

منابع: سی‌دی‌های آموزش در رهایی، نادانی، مثلث تفکر، کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و مقالات سایت کنگره ۶۰

نویسنده: همسفر فرناز رهجوی تغذیه سالم (شعبه کریمان)
رابط خبری: راهنمای تغذیه سالم همسفر فائزه
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم) نگهبان‌سایت

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .