در مورد رابطه یادگیری و معرکهگیری اگر بخواهم دلنوشته بنویسم؛ من خودم خیلی با این مسئله روبهرو بودم؛ اما معنی درست آن را نمیدانستم و قبل از کنگره در مورد معرکهگیری چیزی نمیدانستم و فکر میکردم معرکهگیری همان محفلهایی بود که پهلوانان برگزار میکردند و با زنجیر پاره کردن و قرار گرفتن در زیر لاستیک ماشین توجه افراد را به خود جلب میکردند و از این راه درآمد کسب میکردند که در همه جای ایران هم رایج بود و به این کار معرکهگیری میگفتند، گاهی هم در محافل خانوادگی که بحث و گفتوگو میشد و مشکلی پیش میآمد، میگفتند معرکهگیری نکنید؛ اما در زندگی خودم هرگز فکر نمیکردم که من هم روزانه چندین بار دچار این مشکل میشدم و سر کوچکترین مسائل معرکهگیری میکردم بدون آنکه متوجه شم تا اینکه اوایل سفرم بود که با دستور جلسه هفتگی یادگیری و معرکهگیری آشنا شدم و سیدیهای مربوط به این دستور جلسه را گوش دادم و فهمیدم که معرکهگیری از کوچکترین کارها شروع میشود و به بزرگترین کارها هم سرایت میکند و در هر جایگاهی و با هر مسئولیتی ممکن است وارد معرکهگیری شویم که یک ویژگی بسیار بد و ناپسند است و یک ضدارزش میباشد.
به گفته آقای مهندس معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری است و سرپوش گذاشتن بر معایب و ندانستههای فرد میباشد و بهجای اینکه فرد اشتباهات خود را بداند و آنها را برطرف کند با داد و بیدار کردن تقصیر را گردن دیگران میاندازد و از خودش رفع مسئولیت میکند؛ دقیقاً آقای مهندس این مثال را در سیدی رابطه یادگیری و معرکهگیری گفتند که شخصی آب خورده و لیوان خود را روی زمین رها کرده است، شخصی در حال راه رفتن پایش به لیوان میخورد و لیوان میشکند آنقدر دعوا و سروصدا میکند که چرا این کار را کردید و نمیخواهد قبول کند، باید خودش هم جلوی پای خودش را نگاه میکرد تا اینکه این اتفاق نیفتد و این مشکل در تمام سطوح زندگی افراد وجود دارد که من هم با آن درگیر بودم؛ البته به مقدار زیاد قبل از کنگره و حال هم تا حدودی در رابطه با فرزند و همسرم و احساس میکنم کمتر شده؛ چون قبل از کنگره من همه را در مشکلات زندگی خود مقصر میدانستم جز خودم و واقعاً به گذشته که برمیگردم خجالت میکشم که چه زمانی از عمر خودم را که میتوانست مفید باشد من صرف چه حرفها و کارهای غیر مفیدی میکردم؛ اما حالا خیلی احساس خوشحالی میکنم که در کنگره هستم و از آموزشهای ناب آقای مهندس استفاده میکنم و میدانم که هر جا با هر مشکلی روبهرو میشوم کسی را دارم با منابعی که دارد به من آگاهی و آموزش میدهد و همیشه مرا با خودم مواجه میکند که توران در تمامی مشکلاتی که چه با خودت و چه با دیگران داری باید به خودت مراجعه کنی و هرگز دیگران را مقصر ندانی و گاهی با مظلومنمایی و بعضی جاها هم با بیمسئولیتی خودت، زندگی را برای خود و دیگران خالی از امنیت و آرامش نکنی. با تمام وجودم آقای مهندس عزیز را دوست دارم و به خودم افتخار میکنم که در این برهه از زندگی خود رهجوی کسی هستم به نام آقای دژاکام که تمام تلاش خودش را انجام میدهد که من زندگی پر از آرامشی داشته باشم.
نگارش: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون هفتم)
ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر شکوفه (لژیون یکم)
ارسال: راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلیخان کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
67