English Version
This Site Is Available In English

تمام هستی بر مبنای محبت بنا شده است

تمام هستی بر مبنای محبت بنا شده است

وجود نداشتن روشنایی در هستی یا در وجود انسان به دید و نگرش انسان به هستی و نیستی برمی‌گردد؛ این نگاه و نگرش همان جهان‌بینی است که مسئله بسیار مهمی است؛ زیرا پایه تمام رفتار و کردار هر انسانی روی تفکرات آن بنا شده است. روان یعنی خلق و خو و یک ضلع مثلث درمان در کنگره روان، ضلع دیگر جهان‌بینی و ضلع دیگر جسم انسان است. طبق سخنان آقای مهندس پایه روان هر شخص جهان‌بینی و جسم آن است و خلق و خو در صور آشکار و صور پنهان انسان‌ها متفاوت است. برخی افراد در ظاهر بسیار مهربان و خوشرو هستند؛ اما در افکار و ذهن خود که همان صور پنهان است؛ به گونه‌ای دیگر می‌باشند و این تضاد وجودی بسیاری از مشکلات را در پی خواهد داشت. 

افکار افراد با همدیگر بسیار متفاوت است که در نهایت روی کردار آن‌ها تأثیر می‌گذارد و جامعه نیز متأثر از آن خواهد بود. خداوند از درون و برون تمامی انسان‌ها آگاه است و در زمان خلقت جهان هستی برای این مسائل نیز راه حلی پیش‌بینی نموده‌است.حکمت وجود انبیاء و پیام‌آوران و داشتن کتب آسمانی هر یک برای آموزش به انسان‌ها بوده است که چگونه درون و بیرون خود را به تعادل برسانند. تمامی رفتارهای نادرست انسان‌ها، اشتباهات، گرفتاری‌ها و سختی‌های بشر از روی ندانستن قوانین هستی است. آقای مهندس نیز با نوشتن قوانین هستی در دو کتاب ۶۰ درجه و کتاب عشق درست اندیشیدن و پیدا کردن مسیرها را به بهترین نحو به ما آموزش می‌دهند.

اولین وادی تفکر است که همان دید من به مسائل می‌باشد که چگونه آن‌ها را آنالیزم کنم و بدانم درون و افکار من چه بسیار مهم هستند و برای رسیدن به نتیجه و روشنایی بایستی درست بیندیشم و مهارت و توانایی‌های خود را به کار ببندم تا در ادامه بتوانم قوانین را به درستی اجرا کنم. وادی آخر یا چهاردهم در کتاب عشق محبت است که به من می‌گوید تمام هستی بر مبنای محبت بنا شده‌است. برداشت من چنین است که انسان‌ها تفکر کنید و طبق محبت افکار خود را جهت دهید. بین تمامی مخلوقات و حتی اشیاء محبت دمیده شده است که برخورد و کردار ما با دیگران باید همراه محبت باشد در غیر این صورت با مشکل مواجه خواهیم شد و به نور و روشنایی که حق و حقیقت است دست نخواهیم یافت.

 اگر در افکار خود روشنایی‌ها که همان محبت و عشق است را نادیده بگیریم دچار سیاهی می‌شویم و در تاریکی‌ها فرو می‌رویم؛ اما باز در تاریکی‌ها می‌توان مسیر روشنایی را پیدا نمود؛ زیرا طبق مثلث که آقای مهندس بیان کردند: یک ضلع روشنایی و ضلع دیگر تاریکی و قائده آن مسیر راه است که به وسیله قائده می‌توانیم به تاریکی و روشنایی رفت و آمد داشته باشیم. تاریکی؛ عدم است و شخصیت ندارد یعنی در خود چیزی ندارد، نمی‌توان در آن زنده بود، حرکت کرد و محکوم به سکون خواهی بود و در سکون چیزی جزء نابودی و فنا نیست. 

در سی‌دی یین و یانگ گفته شده است که در تاریکی به وسیله یک نقطه سفید یا بالعکس از سفیدی با وسیله یک نقطه سیاه می‌توان آن نقطه‌ها را گسترش داد و به چیزی که در تفکر خود داریم برسیم. ناامیدی یک تاریکی و امید یک روشنایی است که ما با پیدا نمودن یک کور سوی امید می‌توانیم به امید برسیم و در شرایط زندگی امروزه که اکثر انسان‌ها دچار مشکلات روحی و روانی فراوانی شده‌اند می‌توان با قوی نمودن امید و ایمان در ذهن خود و داشتن محبت به حال خوب برسیم. در کنگره همین محبت افراد را در کنار یکدیگر نگاه‌ داشته و آرامش درونی باعث رشد و حال خوب افراد شده‌ و آن‌ها را به حرکت وا داشته‌است. 

روشنایی بسیار عظمت دارد و نیستی نیست. انسان باید همه چیز را از قوه به فعل در آورد. توانایی، استعداد و تفکرات خوب خود را جهت بدهد و با تلاش آن‌ها را به فعل درآورد و این کار بسیار سختی است که هنر و مهارت بسیار زیادی لازم است تا بتوان کار را خوب به سرانجام رساند.در تمامی جهان هستی نیروهای مثبت و منفی وجود دارند و ما در زندگی خود می‌توانیم با بکارگیری قوانین هستی و خرد جهانی از مشکلات خارج شویم؛ زیرا تمامی مشکلات جوامع و انسان‌های امروزه به دلیل اجرا نکردن فرامین الهی و هستی است. ما بایستی کلید حل مسائل را بیابیم تا به روشنایی برسیم و نداشتن کلید یعنی نبود روشنایی، کلید هر موضوع با حرکت به طرف روشنایی پیدا می‌شود. اعتیاد نبود روشنایی بود و با حرکت و پیدا کردن روش DST مسیر پیدا شد و در ادامه به‌ روشنایی‌های بسیاری دست یافتند؛ اکنون در ایران شعبات در حال گسترش می‌باشد و روزی خواهد آمد که علم و دانش و نور تمام جهان را در برمی‌گیرد. مهمترین نکته اقدام و حرکت ما برای انجام امور است تا بتوان راه و کلید را پیدا نمود.

از نقطه سیاه تا رنگین‌کمان یعنی از نبود و تاریکی وجود تا رسیدن به دریای بی‌کران هستی، انسان بودن و زندگی کردن مسیری وجود دارد که ما باید آن را طی کنیم تا بتوان در این مسیر انتقالاتی صورت داد که انجام دادن آن‌ها نور و روشنایی است که حقیقتی است از چشم‌ها پنهان است. در کتاب ۶۰ درجه می‌گوید: «سازهایت را کوک کن تا راه را بیابی». گاهی اوقات برای هر انسانی القائاتی انجام می‌شود و باید درون شما به تعادل و روشنایی رسیده باشد تا آن‌ها را درک کنید و بتوانید برای یافتن بهترین مسیر از آن استفاده کنید. باید بدانیم که گسترش برخی مسائل نادرست است و تخریب در پی دارد و این آگاهی و علم نیاز دارد.

 بسیاری مواقع در زندگی ما دچار مشکلات می‌شویم؛ اما همان مشکل ما را به طرف نور و روشنایی سوق می‌دهد و صعود و پیشرفت من را فراهم می‌کند بنابراین نگاه من به مشکلات بسیار مهم است که با رفتن در تاریکی و رنج و سختی گنج را می‌توانم بیابم زیرا گنج در روشنایی‌ها و دید ما نیست از دید ما پنهان شده است که باید آن را بیابم و موج‌های سهمگین زندگی را برای خود نعمتی بدانم که می‌توانم بر روی آن‌ها سوار شوم و حرکت کنم و لذت ببرم.

تایپ،ویراستار و رابط خبری: راهنما همسفر آذر (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی چرمهین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .