مشارکت همسفر مهین:
یادگیری به معنی، کسب دانش و از طریق آموزش بدست می آید، کنگره جای یادگیری و آموزش است، یادگیری هم کسب دانش است و هم ایجاد تغییر در رفتار و عواطف با استفاده از آن دانش. رهجو از طریق متون آموزشی، آموزش میگیرد و تغییر میکند. فرد مصرفکننده که وارد کنگره میشود با آموزشهایی که میگیرد به مرور زمان تغییر میکند و به فردی سالم تبدیل میشود. از جمله ویژگیهای انسان، استعداد خاص او در یادگیری است؛ پس حیطه یادگیری برای همگان در تمامی سطوح گسترده است، از تازهوارد گرفته تا مسافر سفر اول و سفر دوم، راهنما، مرزبان، ایجنت، اسیستانت، دیدهبان، نگهبان، همه و همه. آموزش بدون یادگیری، توانایی تفکر در آن زمینه را از افراد سلب میکند. آموزش و یادگیری مفاهیمی هستند که بهطور نزدیک با یکدیگر در ارتباط میباشند. در کنگره۶۰ اگر کسی در حال یادگیری و خدمت نباشد، از مسیر خارج میشود و به مسائل منفی و حاشیهای وارد میشود، حاشیههایی که منطبق بر ضدارزشها هستند، معرکهگیری رأس این اعمال است. در واقع عناصر زیادی وجود دارد که فرد را وارد حیطه معرکهگیری میکند و باعث توقف رشد و آگاهی او میشوند. دو مفهوم یادگیری و معرکهگیری هیچگونه مصداق مشترکی با هم نداشته؛ بلکه همیشه مقابل هم هستند، اختیار و دانایی فرد مشخص میکند که کدام وادی را انتخاب کرده و پا به آن عرصه بگذارند؛ چون تنها چیزی که میتواند با ضدارزشها مقابله کند فهم و آگاهی است.
مشارکت همسفر زیبا:
ما انسانها برای دو هدف، پا به هستی گذاشتهایم، یکی آموزش و یادگیری، دیگری خدمت کردن. یادگیری هیچگاه متوقف نمیشود، ما در تمام عمر باید آموزش ببینیم. همانطور که میدانیم، زکات علم به انتشار دادن آن است. حال بساط کنگره برای ما مهیا شده، ما هر هفته یک سیدی را مینویسیم تا علم و آگاهیمان را بهروز و به دیگران نیز این علم را منتقل کنیم. اگر من خودم را با آموزشهای کنگره هم جهت نکنم در تاریکی فرو میروم، به حاشیه کشیده میشوم و شروع به معرکه گرفتن میکنم. معرکهگیری زمانی شروع میشود که آموزشها متوقف شود و من شروع به بهانهگیری میکنم. در کنگره کسانیکه در حاشیه هستند به بیرون پرتاب میشوند. من آموختم که باید با آموزش گرفتن و یادگیری از معرکهگیری فاصله بگیرم.
مشارکت همسفر زهرا:
معرکهگیری از کمبود آموزش، داشتن حسادت و خودخواهی بهوجود میآید. اگر به معرکهگیری توجه کنیم به مثلث ترس، منیت و ناامیدی میرسیم. ترسی که باعث معرکهگیری میشود از نوع ترس بازدارنده است؛ یکی از اضلاع مثلث جهالت، ترس است. انسان ترسهای مختلفی را تجربه میکند ترس از مرگ، قبول نشدن در امتحان، از دست دادن مقام و منصب، از تمام شدن روابط و ….
ترس، تفکر را میخورد و باعث میشود که فرد به دانایی نرسد در نتیجه یادگیری صورت نمیگیرد و نقطه مقابل آن، یعنی معرکهگیری خودش را نشان میدهد؛ به عنوان مثال ترس از شکست خوردن باعث میشود، بهانه بیاوریم و اگر شکست خوردیم با معرکهگیری تقصیر را گردن دیگران بیندازیم. اگر من در سیستم یا مکانی بخواهم درصدد معرکهگیری، نق زدن و حاشیه باشم، در نادانی خودم بهسر خواهم برد. اگر هدف من از آمدن به گنگره60، آموزش باشد قطعاً به سمت یادگیری رهسپار خواهم شد.
مشارکت همسفر آذر:
من از این دستورجلسه پرمحتوا آموختم که باید با آموزش گرفتن و یادگیری، از معرکهگیری فاصله بگیرم. در مقابل یادگیری، معرکهگیری وجود دارد؛ معرکهگیری با یادگیری یک رابطه متضاد دارد و جزء اضداد محسوب میشود. زمانیکه ما وارد معرکهگیری میشویم، یادگیری اتفاق نمیافتد، ذرهذره پروسه آموزش و درمان متوقف میشود و سیر نزولی پیدا میکند. پس به امید روزی که با آموزههای جامع و کامل کنگره پلههای علم و پیشرفت را طی کنیم.
مشارکت همسفر مریم:
زمانیکه انسان جایگاه خودش را بالاتر از آن چیزی که هست تصور کند، با منیت وارد میدان معرکه میشود؛ در اینجا توانایی و استعداد انسان علیه او حرکت کرده و او را در مسیری اشتباه قرار میدهد. یکی از اضلاع مثلث جهالت، منیت میباشد که تنفر، حسادت، کینه و خشم را با خود به همراه میآورد و پوششی بر تفکر انسان کشیده و مانع از آموزش گرفتن فرد میشود؛ زیرا خود را بالاتر از دیگران تصور میکند و فکر میکند که همه چیز را میداند، ظرف وجودی تهی دارد که به خیال خود سرشار از علم و آگاهی است. شخصی که منیت دارد دچار قیاس میشود و در پی آن، حسادت هم بهوجود میآید. رهجویی که منیت دارد، اگر راهنما صحبتی کرد، قبول نمیکند و وارد فاز معرکهگیری میشود. آموزش نگرفتن، قیاس و حسادت، باعث عدم یادگیری و در نتیجه معرکهگیری میشود.
مشارکت همسفر فهیمه:
زندگی خودش یادگیری است؛ فرضیه خلقت انسان و موجودات بر پایه اصول یادگیری فراهم شده است. یادگیری فقط درس و مدرسه نیست؛ بلکه آموزش در تمام سطوح گسترده میباشد. همیشه باید ساخته بشویم و برای ساخته شدن باید بیاموزیم تا به درجهای که ممکن است، برسیم. اگر هر انسانی به آن مرحله درک و آگاهی ناب و دانایی که همراه با آموزش و تجربه باشد برسد، امکان ندارد که نخواهد راه صراط مستقیم را برود، صراط مستقیم ما را به جایگاه اصلی خودمان هدایت می نماید؛ اما اگر در بین راه با وسوسه های شیطانی برخورد بنماییم که حق را از باطل تشخیص ندهیم، این دیگر از ناقص بودن قدرت تعقل و تفکر ماست.
معرکهگیری یعنی دور شدن از مرکز و به حاشیه رفتن. وقتی انسان در مقابل مسئله ای از لحاظ عقل محکوم میشود، بهجای عذرخواهی و سکوت، شروع به معرکه گرفتن میکند. یکی از بزرگترین شهامتها این است که انسان مشکلش را بپذیرد.
ویرایش: همسفر آمنه رابط خبری (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا
- تعداد بازدید از این مطلب :
55