دوازدهمین جلسه از دور سوم کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی آزادشهر با استادی مسافر هومن، نگهبانی مسافر هادی، دبیری مسافر کاکا و با دستور جلسه " رابطه یادگیری و معرکه گیری " روز سهشنبه 29 آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان هومن هستم یک مسافر.
خیلی خوشحالم که در جمع شما هستم. من به بچههای آزادشهر احساس نزدیکی خاصی دارم، چون با هم استخر میرفتیم. بچههای قدیمیتر میدانند، ما با هم بزرگ شدیم و رشد کردیم.
دیروز که آقای هادی به من زنگ زد و گفت: آزادشهرمیآیید؟ من با کمال میل و با تمام وجود پذیرفتم. خیلی خوشحالم که در کنار شما هستم. خوشحالم که افرادی مثل علی آقا محمدی و حسین آقا را دارید. ای کاش شرایط طوری بود که بیشتر میتوانستم به نمایندگی آزادشهر بیایم تا بیشترشما را ببینم، ولی مشکلات زندگی به شکلی است که همه شما میدانید. من پیشتر چیزی برای ارائه آماده نکردم. به این منظور که دلی مشارکت نمایم و ارتباط صمیمیتری با شما برقرار بکنم.
دستور جلسه امروز ما، رابطه یادگیری و معرکهگیری است. این دستور جلسه، از جمله دستور جلسات کلیدی و مهم مثل دیسپ و یا دی اس تی میباشد. یکی از تفاوتهای کنگره 60 با دیگر انجیاوها، همین یادگیری و معرکهگیری است. در انجیاو های دیگر انواع معرکهگیری را دیدم اما در کنگره 60 به هیچ وجه.
من در کنگره آموختم که یکی از مواردی که من را به سمت معرکه گیری هدایت میکند، منیت است. اگر توجه کرده باشید، قبلا که دور هم جمع میشدیم و مواد مصرف میکردیم، شاهد این موضوع بودیم که افراد در هنگام صحبت کردن یک نفر، بدون توجه به اینکه شخص مقابل چه چیزی میگوید، حرف او را قطع کرده و خودشان صحبت میکردند. این کار از منیت بود. من جایی نشسته بودم و داشتم در مورد کار در معدن صحبت میکردم. غیر از یک نفر، بقیه چندین بار صحبت من را قطع کرده و نمیگذاشتند من حرفم را کامل بزنم. بعد که صحبت من تمام شد، یکی یکی شغل هایشان را گفتند؛ یکی گفت من صافکارم؛ دیگری گفت مکانیک هستم. نوبت به شخصی که صحبت نمیکرد رسید؛
گفتم: شغل شما چیست؟ گفت: من مهندس معدن هستم؛ آنجا فهمیدم که من نباید هرحرفی را هر جایی بزنم. باید اول موضوع را بسنجم و سپس در مورد آن حرف بزنم.
در صورتی که، اگر فرصت حرف زدن به آن شخص را میدادم، خیلی مطالب در خصوص معدن میتوانستم از آن شخص یاد بگیرم. رابطه یادگیری و معرکه گیری، مثلا راهنمای من در لژیون در حال صحبت کردن است و من حرف او را قطع بکنم. شاید استاد میخواهد در مورد مطالبی صحبت بکند، که من دقیقا همان مطالب را بلد نیستم. یکی از مواردی که باعث معرکهگیری میشود، منیت است. مثلا میگویم به فلان خدمتگزار نگاه کنید. این هم شد خدمت کردن؟
این شخص کسی بود که مسافت زیادی برای رسیدن به کنگره را بدون غیبت کردن طی میکرد. بعد بیاید در مورد این مسائل صحبت کنید.
چیزی که من در این دو سال برداشت کردم هر چیزی سر جای خودش است من باید آموزش بگیرم من باید یاد بگیرم و اصطلاحاً استخوان بترکانم شغل من پیک موتوری است مثلا یکی از بچه ها سی سرویس رفته است من بیست سرویس رفتم و یک نفر دیگر ده سرویس رفته است من میروم با کسی که ده تا سرویس رفته پشت سر همکارم که سی سرویس رفته است صحبت میکنم و میگویم معلوم نیست چکار میکند که سی تا سرویس میرود شاید کسی را میبیند که سی تا سرویس میرود شما هم بروید یاد بگیرید آموزش ببینید که چطور آن شخص میتواند سی سرویس برود تا شما هم بتوانید سی سرویس بروید نروید با کسی که بدتر از شما کار میکند معرکه گیری کنید بروید با کسی که بهتر از شماست هم کلام بشوید و از او یاد بگیرید این منیت من است که نمیگذارد من یاد بگیرم و من را معرکه گیر میکند خدا را شکر میکنم که در حضور شما بودم و از شما متشکرم که با سکوت خودتان به حرفهای من گوش کردید .
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود ، رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
تهیه گزارش : مسافر محمد لژیون یکم
نگارش : مسافر جواد لژیون یکم
تنظیم و ارسال : مسافر علی لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
97