English Version
This Site Is Available In English

کسی که معرکه‌گیری می‌کند ناتوان است

کسی که معرکه‌گیری می‌کند ناتوان است

سلام دوستان نرگس هستم یک همسفر

این دستور جلسه از دو جزء مخالف هم تشکیل شده است؛ یادگیری و معرکه‌گیری. این دو مانند دو کفه ترازو هستند که من باید تلاش کنم کفه یادگیری سنگین‌تر از معرکه‌گیری باشد. یادگیری از تولد انسان شروع می‌شود و تا زمانی که زنده است، ادامه دارد. من هیچ‌وقت نمی‌توانم بگویم که آموزش گرفتن روزی تمام می‌شود؛ من در هر نقطه و جایگاهی که باشم، هر لحظه باید به دنبال آموزش گرفتن باشم. زمانی که من در یادگیری دچار مشکل می‌شوم، وارد معرکه‌گیری شده‌ام. معرکه‌گیری به معنی همان نق زدن و در حاشیه بودن است. معرکه‌گیری اکثراً به خاطر جهل، حسادت، منیت و شکست در انسان به وجود می‌آید و دقیقاً آموزش را هدف قرار می‌دهد. در معرکه‌گیری شخص خودش را حق به جانب می‌داند و دیگران را مقصر و همه حواس و تمرکزش روی بقیه است و می‌خواهد دیگران را از آموزش‌ها دور کند. ما در هر جایگاهی که باشیم (رهجوی سفر اول یا یک راهنما و دیده‌بان)، ممکن است معرکه‌گیری برای من رخ بدهد. کسانی که در کنگره به معرکه‌گیری مشغولند و در حاشیه هستند، خود به خود از کنگره کنار گذاشته می‌شوند. من هر چه داناتر شوم، باید بیشتر حواسم به نیروهای تخریبی و منفی باشد؛ من هرچه قوی‌تر می‌شوم، این نیروها نیز قوی‌تر می‌شوند؛ باید به عنوان یک رهجو و یا اینکه یک خدمتگزار در کنگره حیطه وظایف خود را بدانم و همیشه در چارچوب حرمت‌ها و قوانین کنگره حرکت کنم و از همان ابتدا فرمانبرداری را سرلوحه کار خودم قرار بدهم، تا از معرکه‌گیری و در حاشیه بودن به دور باشم. خدا را شاکر و سپاسگزارم بابت حضور در کنگره و از آقای مهندس، بابت تمام آموزش‌های نابی که در اختیار ما قرار دادند سپاسگزارم.

سلام دوستان مهین هستم یک همسفر

دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکه‌گیری» است. یادگیری در تمام مراحل زندگی نقش بسیار مهمی دارد. مانند انواع یادگیری‌ها موسیقی، ارتباطات، برخوردها و … . من در کنگره یاد می‌گیرم؛ پس باید هدفم را مشخص کنم. هدفم از اینکه به کنگره می‌آیم چیست؟ برای اینکه یک چیزی را بلد باشم و بیرون از کنگره، اگر کسی از من سوال کرد بلد باشم و این یادگیری را باید کاربردی کنم. همین که من در کنگره قرار گرفته‌ام؛ یعنی چیزی بلد نبوده‌ام و اشتباهات خودم را قبول کرده‌ام حال می‌خواهم جبران کنم و دارم به دانش و اطلاعات خودم اضافه می‌کنم. برای همین کسی که می‌خواهد وارد کنگره شود هر چیزی و در هر جایگاهی که است (استاد، مهندس، دکتر، لیسانسی و …)؛ باید پشت در کنگره بگذارد و وارد کنگره شود؛ ولی اگر بخواهیم وارد کنگره شویم و بگوییم من از راهنما خود بیشتر می‌فهمم، اطلاعاتم از راهنما بیشتر است، وارد معرکه‌گیری می‌شویم. در قدیم معرکه‌گیر به کسانی می‌گفتند که در یک جایی یک پهلوانی می‌آمد مارگیری می‌کرد، زنجیر پاره می‌کرد، این‌ها به خاطر سرگرمی و تفریحات بودند و دور هم جمع می‌شدند. آقای مهندس معرکه‌گیری را از کمبود دانش می‌دانند و قبل از اینکه وارد کنگره شوم مسافرم که وارد خانه می‌شد؛ مثلاً می‌خواست بگوید: چرا غذا درست نکرده‌ای! به جای اینکه جواب درستی بدهم، می‌گفتم: خودت اعصاب من را خورد کرده‌ای! مصرف‌کننده هستی، حوصله نداشتم غذا درست کنم و وارد حاشیه می‌شدم که جواب سوالم را ندهم. معرکه‌گیری از جهل و ناآگاهی سرچشمه می‌گیرد، اگر بخواهم به سمت یادگیری حرکت کنم به مثلث دانایی می‌رسم و اگر به سمت معرکه‌گیری حرکت کنم به مثلث جهالت می‌رسم. برای رسیدن به آرامش و تعادل فقط یک راه وجود دارد، آن هم در راه صراط مستقیم قرار گرفتن و حرکت کردن است. در کنگره اگر بخواهم معرکه‌گیر نباشم و دنبال آموزش باشم، هر چه راهنمایم می‌گوید: باید چشم بگویم و گوش به حرف راهنما باشم. هرچه ایجنت و مرزبان بگویند: باید چشم بگویم، تا به آن هدفی که دارم برسم.

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر

زمانی که ما وارد کنگره شدیم، باید قبول کنیم که آموزش کافی را نداشتیم که در مسیر کنگره قرار گرفتیم و یک‌سری مسائل را رعایت کنیم. یکی از قوانین حرمت‌های کنگره نداشتن معرکه‌گیری است و به فرموده آقای مهندس: معرکه‌گیری؛ یعنی آوردگاه. آوردگاه؛ یعنی جایی که در آنجا جنگ و درگیری می‌شد. معرکه‌گیری از کمبود آموزش و داشتن حسادت و خودخواهی می‌آید. یادگیری و معرکه‌گیری در جهت مخالف هم هستند و معرکه‌گیری ازجهل ونادانی است. اگر به سمت یادگیری حرکت کنیم از جهل و نادانی فاصله می‌گیریم و هرچه قدر به سمت معرکه‌گیری حرکت کنیم از آموزش فاصله می‌گیریم. حاشیه؛ حاشیه انسان را از اصل مطلب دور نگه می‌دارد. در کنگره۶۰ اصل مطلب همان حرمت‌هاست که باید رعایت شود. اگر به یادگیری توجه کنیم به مثلث دانایی می‌رسیم که تفکر، تجربه و آموزش است و اگر به معرکه‌گیری توجه کنیم به مثلث ترس، منیت و ناامیدی می‌رسیم. اگر من در هر سیستم یا مکانی باشم فرقی نمی‌کند، اگر بخواهم در صدد معرکه‌گیری و نق زدن و حاشیه باشم در نادانی خود سر خواهم برد و اگر هدف من از آمدن به کنگره۶۰ آموزش باشد؛ قطعاً به سمت یادگیری رهسپار خواهم شد.

سلام دوستان لیلا هستم یک همسفر

مشارکت در مورد یادگیری و معرکه‌گیری: معرکه‌گیری؛ یعنی وجود سه صفت ترس، منیت و ناامیدی؛ پس کسی که معرکه‌گیری می‌کند، ناتوان است و برای این که قبول نکند به دنبال بهانه است و بهانه‌گیری می‌کند. معرکه‌گیری به جهل و ناآگاهی است؛ یعنی زمانی که یک کار نادرست انجام بدهیم، بی‌خودی غر بزنیم، حرفهای غلط تو ذهنمان باشد، غیبت و حسادت کنیم، یکی را سرزنش نماییم و … ، این‌ها همه جزء معرکه‌گیری می‌شود و معرکه‌گیر هیچ‌وقت نمی‌تواند آموزش یاد بگیرد و همیشه ذهن ناتوان و ترس دارد؛ ولی یادگیری یعنی تفکر، تجربه، آموزش. وقتی این سه در کنار هم باشند ما به دانایی، ذهنیت و رشد خوب می‌رسیم و وقتی این سه ضلع در کنار هم باشند، ما را به بهترین دانایی و رشد و بهترین راه می‌رسانند؛ پس ما در کنگره باید یاد بگیریم که یادگیری و معرکه‌گیری با هم رابطه معکوس دارند و همیشه به طرف یادگیری برویم، نه به طرف معرکه‌گیری؛ چون یادگیری به ما خیلی چیزها یاد می‌دهد و ما را با کارهای خیلی مثبت آشنا می‌کند؛ ولی معرکه‌گیری ما را به سمت کارهای منفی؛ مثل فکر منفی، تفکر منفی، جهل و نادانی می‌کشاند.

 

تایپ: همسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زاگرس


 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .