English Version
This Site Is Available In English

در معرکه‌گیری یادگیری وجود ندارد

در معرکه‌گیری یادگیری وجود ندارد

جلسه سوم از دوره هشتم کارگاه‌های آموزش خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی باغستان کرج به استادی همسفر حکیمه، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر وحیده با دستور جلسه « رابطه یادگیری با معرکه گیری» روز دوشنبه ۲۸ آبان‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شاکرم که توفیق داد در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. از راهنما خانم سمانه ممنونم که این بستر را فراهم کردند و اعتماد کردند به من تا خدمت کنم. کم لطفیه اگر از راهنمای سفر اولم خانم سارا تشکر نکنم و انشاءالله هر جایی که هستند دلشان شاد و سلامت باشند.

دستور جلسه این هفته رابطه یادگیری و معرکه‌گیری است؛ همین‌طور که می‌دانیم معرکه‌گیری زمانی اطلاق می‌شود که فردی انتظاری دارد ولی طبق این انتظار که دارد پیش نمی‌رود و روی می‌آورد به این که در جمع، افراد را وارد میدان کند، وارد آن گود بکند و آن‌ها را هم راستا با خودش قرار بدهد، نق می‌زنند، ایراد می‌گیرند و شروع می‌کنند به بال و پر دادن به موضوعی که آن‌ها را به سمت حاشیه ببرند. برای مثال: سی‌دی‌ها زیاده، حالا نمیشه هفته‌ای یک بار بیاییم؟ حالا چه احتیاجی هست ما چهل سی‌دی بنویسیم؟ از این قبیل چیزهایی که می‌گویند تا انرژی از دست رفته‌شان را به دست بیاورند و هر چیزی که ممکن است بهشان فشار بیاورد را در جمع مطرح می‌کنند.

در معرکه‌گیری یادگیری وجود ندارد. زمانی که به ابعاد یک قضیه، از منظر دید خودمان، نگاه می‌کنیم و موضوع طبق آنچه که دلخواه ما هست پیش نمی‌رود و وقتی ویژگی منفی آن را می‌بینیم راه جذب آگاهی و معرفت را در آن سد می‌کنیم و موضوع را عوض می‌کنیم و تبدیل می‌کنیم به یک موضوع دیگر در راستای اهداف شخصی خودمان.

در واقع معرکه‌گیری صدای وجدان را در درون ما خفه می‌کند و خودش کنترل را دست می‌گیرد به قول فرمایش آقای مهندس: کسی که معرکه‌گیری می‌کند ترس، منیت، ناامیدی در وجودش به وجود آمده، ولی روانشناسان هم مطلب جالبی می‌گویند سه موردش برای خودم خیلی جالب بود یکی این هست که وقتی شخص می‌خواهد تنش و اضطرابی که دارد تخلیه بکند روی می‌آورد به معرکه‌گیری. دلیل دیگری که معرکه‌گیری می‌کنیم ناکامی است، زمانی که ما به آن انتظار و آن هدفی که داریم نمی‌رسیم شروع می‌کنیم به آن بال و پر دادن و شلوغ کردن و در موردش صحبت کردن. دلیل دیگر این است که شخص توانایی حل مسئله را ندارد اتفاقا این مسئله درون خودش هست و روی می‌آورد راجع به آن صحبت کردن.

به قول مولانا که می‌گوید:
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

در هر صورت هر کدام از این نقاط ریشه‌اش برمی‌گردد به جهل و ناآگاهی خودمان؛ زمانی که من وارد فاز معرکه‌گیری می‌شوم ریشه‌اش این است که جهل دارم نسبت به این قضیه و نادانی من این است که فکر می‌کنم با صحبت کردن درست می‌شود. نکته دیگر که برای خودم جالب است فکر می‌کنم این است که ما می‌توانیم در دل هر تاریکی، روشنایی پیدا بکنیم و در دل هر نار، نوری پیدا کنیم.

به قول فاضل نظری که می‌گوید: "خودشناسی قدم اول عاشق شدن است" اگر ما اهل توسعه فردی باشیم و خودشناسی داشته باشیم و خودمان را ارتقاء بدیم و رشد کنیم آنجایی که معرکه‌گیری ذهنی که در مرحله ذهن است به سراغ ما می‌آید، آنجا است که با خود صحبت می‌کنیم و خلوت می‌کنیم.

اخیراً همچین مسئله‌ای برای خودم به وجود آمد و بیشتر در مرحله ذهنی بود، نشستم کلاه خودم را قاضی کردم که چرا فلان شخص باید مطابق معیار‌های تو باشد؟ خودت را معیار سنجش قرار نده، قرار نیست که همه کامل باشند و این را بپذیر که آدم‌ها کم‌کم رشد می‌کنند و این پذیرش را در خودت زیاد کن که حتی در ذهن هم دچار معرکه‌گیری نشوی به قول قدیمی‌ها که می‌گویند "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد" یعنی اگر ذهنت هم کمی به آن سمت رفت، تو آنجا یک راه را پیدا کنی که خودت را بشناسی یک راهی پیدا کنی که آن کد‌ها را بگیری و خودت را ارتقاء بدهی.

هر طوفانی هدفش نابود کردن ما نیست. بعضی طوفان‌ها باید به وجود بیان تا مسیر برای ما باز بشود. به طوفان‌های زندگی‌مان اعتماد کنیم. یک دریای آرام هیچ وقت از من یک ملوان ماهر و قابل و لایق و زبده نمی‌سازد. پس اگر می‌خواهم در مسیر درست یادگیری قرار بگیرم باید ظرف روحم را وسعت ببخشم و بدانم که مسیری غیر از یادگیری و آموزش وجود ندارد. البته حواسمان باشد که شیطان در زیباترین شکل و دل فریب‌ترین حالات ممکن خودش را به ما نزدیک می‌کند و یک جوری نفوذ می‌کند که این امر بر ما مشتبه می‌شود که انگار خود عقل این فرمان را داده است.

یک حدیث از حضرت محمد (ص) است که می‌فرمایند: شیطان همانند گردش خون در تن آدمی جریان دارد. بدانم که هیچ شیطانی انقدر شجاع نیست که بگوید شیطان است و این وظیفه من است که شیطان درون خودم را شناسایی کنم و مهارت مقابله با آن را داشته باشم. انشاءالله که هر جا در زندگی‌مان تیرگی وجود دارد، نور بیاد، هر جا درد است، درمان جایگزین بشود، هر جا تنش و اضطراب است، آرامش جاری بشود و خدا مراقب همه‌مان باشد.

مرزبانان کشیک: مسافر مجتبی و همسفر دریا
تایپ و ویراستاری: همسفر پرنیان رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی باغستان کرج

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .