جلسه دوازدهم از دوره چهل و پنجم از سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 در نمایندگی شهرری، به استادی راهنمای محترم مسافر امیرحسین، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه: "رابطه یادگیری و معرکه گیری " دوشنبه 1403/08/28 ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امیر حسین هستم مسافر، خدا را شکر میکنم که بار دیگر این جایگاه را تجربه کردم، دستور جلسه رابطه یاد گیری و معرکه گیری است، من از ابعاد مختلفی به این قضیه نگاه کردم و چون در درون خودم این صفت را داشتم میتوانم از زاویه های مختلفی به آن نگاه کنم، بیشترین معرکه گیری که در کنگره اتفاق افتاده پشت پرده سیگار بوده است و من ناخواسته شنیده ام که میگویند این دارو های اوتی درونش آب ریخته اند.
به کلینیک میروند و مسئول اوتی را اذیت میکنند و در آنجا هم اقدام به معرکه گیری می نمایند، جهت اطلاع دوستان می گویم که اصلاً در داروی اوتی نمیتوانید آب بریزید زیرا اگر آب اضافه کنید داروی شما بو میگیرد، این تفکر غلطی میباشد و شما در یک جمع تحت تاثیر حرف ها یا صحبت های منفی قرار میگیرید و شما به آن باور میرسید که در آن شربت آب وجود دارد، یا حرف های دیگری که شنیده ام میگویند فلان راهنما یک شال دور گردن خود انداخته و فکر میکند آدم حسابی شده است و به ما زور میگوید، چرا باید راهنما برای شما انرژی بسوزاند و خودش را و انرژی اش را به هدر بدهد.
من خودم به عنوان راهنما بعضی مواقع آنقدر خسته هستم که دیگر قدرت صرف انرژی را ندارم و دلم می خواهد اصلا ایرادات و نقص هایی که در لژیون و رهجویانم را می بینم چشم پوشی کنم و بابت آن سخت گیری نکنم اما بر حسب وظیفه و تعهدی که دارم مجبور هستم آن سخت گیری را در هر شرایطی که دارم اعمال کنم، هر جایی که من آسان گرفتم آنجا لژیون خراب شد و به ضرر همه اعضای لژیون تمام شد و خیلی از بچه ها دچار آسیب شدند.
پس اگر من میخواهم لژیون بزنم یک جاهایی باید سخت گیری کنم، چون تا وقتی که ما مجبور نباشیم خیلی از کارها را انجام نمیدهیم و اگر راهنما سخت نگیرد ما خیلی از کارها پشت گوش می اندازیم، بعضیها در مورد زندگی آقای مهندس و اینکه مثلاً چقدر از سی دی هفتگی و چیزهای دیگر درآمد دارند معرکهگیری میکنند ، در صورتیکه آقای مهندس ماشین هم ندارد یا استاد امین بطور مثال یک زندگی معمولی و دور از مادیات را دارد ، اگر مبلغ کل سیدیهایی را که تا انتهای سفر ما خریداری میکنیم را حساب کنیم به اندازه چند نوبت مصرف موادمان نخواهد شد و به نظر من یک انسان چقدر می تواند حقیر باشد که در این زمینه با این تفکر واهی قضاوت کند.
یاد گیری ما با معرکه گیری متوقف میشود، برای مثال اگر شما گاوی را به بازار مسگرها ببرید فقط دنبال علوفه میگردد تا بخورد و این مثال دقیقاً مصداق معرکه گیرها میباشد.
مولانا میگوید: از تمام خوردنی ها و مزه او نبیند به غیر از قشر خربزه
یعنی این همه چیزهای قشنگ در بازار وجود دارد اما فقط به دنبال پوست خربزه میگردد، کسی که معرکه گیری میکند دقیقاً به دنبال همین میگردد و یاد گیری او متوقف میشود.
مرزبان کشیک: مسافر احمد آقامحمدی
تنظیم و ویراستار: مسافر رضا از لژیون چهاردهم
تایپ: مسافر اسماعیل از لژیون سوم
مسافران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
94