در مقاله علمی صورت مسئله اعتیاد آمده است که اصل درمان و رهایی از اعتیاد است و برای درمان اعتیاد اولین عامل مورد نیاز خواستهی قلبی فرد است و خواسته است، که فرد را به حرکت در میآورد و باعث میشود که فرد برای درمان خود اقدام کند.
اگر مصرف کننده خواهان درمان نباشد زمین و زمان هم دست به دست یکدیگر بدهند، نمیتوانند او را درمان کنند؛ زیرا اعتیاد درمانگر ندارد. تنها کسی که درمانگر اعتیاد است، خود شخص میباشد. بعد از خواست موضوع مهم دانایی و شناخت از مواد مخدر و اعتیاد و چگونگی درمان اعتیاد است. برای رسیدن به دانایی مورد نیاز ما در علوم جهانبینی کنگره شصت مثلثی داریم تحت عنوان مثلث دانایی که اضلاع آن عبارتند از: «تفکر، تجربه و آموزش» که این سه مولفه در کنار هم و به موازات هم ما را در یک سطح از دانایی میرساند، البته دانایی زمانی رخ میدهد که هر سه ضلع مثلث به اندازهی هم رشد کنند.
در کتاب عبور از منطقه شصت درجه زیر صفر آمده است که ما همه برای خدمت کردن و آموزش گرفتن پا به حیات نهادهایم، ابتدا آموزش بگیریم و سپس خدمت درست انجام بدهیم. پس ما همه باید بدانیم که برای خدمت کردن و آموزش گرفتن به این جهان آمدهایم، اگر هر عضوی از کنگره شصت این دو مولفه را پر رنگ داشته باشد یعنی خوب مشغول آموزش گرفتن و خدمت کردن به همنوعان خود میباشد و به صورت مفید و موثر در حال حرکت در صراط مستقیم است و در غیر این صورت یعنی کم رنگ بودن این دو ضلع و یا حتی یکی از آنها باید بدانیم که این حرکت،حرکت پایداری و ماندگاری نخواهد بود و در کنگره شصت اگر کسی در حال یادگیری و خدمت نباشد از مسیر خارج میشود که وارد مسائل منفی و حاشیهای میشود. در هر اجتماعی از مدرسه گرفته تا دانشگاه یا هر NGO که تعدادی انسان با هم باشند یک سری مسائل حاشیهای نیز ممکن است وجود داشته باشد و کنگره شصت هم از این قاعده مستثنا نیست ولی بدون ادعا مسائل حاشیهای در کنگره خیلی خیلی کمرنگ است و عدهای بسیار کم وارد این مسائل حاشیهای میشوند و نیروی خود را به جای صرف کردن در آموزش گرفتن و خدمت کردن در مسائل منفی و حاشیهای صرف میکنند، دیگران را نقد میکنند، در امور شخصی دیگران تجسس میکنند و در نهایت معرکهگیری میکنند و به قول معروف اگر افسار نفس را در اختیار نگیریم نفس افسار شما را در دست خواهد گرفت. عملاً از مسیر خارج میشوید و در این حالت ممکن است جذب افرادی شوند که خودشان هم در این افکار غوطهور هستند و در چنین جمعهایی خبری از آموزش و خدمت کردن نیست، بلکه روز به روز بیشتر در افکار منفی فرو میروند. تجربه نشان داده افرادی که در کنگره شصت در چرخهی آموزش و خدمت قرار دارند و سیدیهای خود را مینویسند به ندرت جذب مسائل منفی میشوند آنهایی که بازیگر هستند آموزش میبینند و خدمت میکنند ولی آنهایی که تماشاگر هستند از چرخهی آموزش و خدمت باز میمانند و مشمول تغییرات مثبت نمیشوند و توجه این افراد به عملکرد دیگران است و این یکی از بدترین حالاتی است که ممکن است یک انسان دچار آن شود و شروع میکند به ایراد گرفتن و غیبت کردن و به قول آقای مهندس دژاکام خوشی را در چشم دیگران میبیند ولی چوب را در چشم خود نمیبیند و در آخر رابطهای که بین یاد گیری و معرکهگیری میتوانیم برقرار کنیم اینکه هر زمان از آموزش و خدمت فاصله بگیریم وارد معرکه گیری و افکار منفی میشویم.
نگارش: مسافر محمد (لژیون۱۹)
تنظیم ارسال مطلب مسافر رسول
- تعداد بازدید از این مطلب :
238