جلسه دوازدهم از دوره پنجاه و هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی سمنان، با استادی راهنمای محترم مسافر امیرعباس، نگهبانی مسافر علیاصغر و دبیری مسافر امیر با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکه گیری» در روز یکشنبه ۲۰ آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امیرعباس هستم مسافر. خداوند را شاکرم و از نگهبان، دبیر و سایر دوستان تشکر میکنم بابت اینکه این فرصت را در اختیار من قرار دادید تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. از راهنمای عزیزم علی تشکر میکنم زیرا این حال خوش امروز را مدیون ایشان هستم و باید تا زمانی که در هستی حضور دارم بابت این حال خوش شکرگزار باشم. در مورد دستور جلسه رابطه یادگیری و معرکهگیری بخواهم مشارکت کنم این دستور جلسه درکنگره از مهمترین موارد است. چون اين دو مطلب مانند دو کفه ترازو است که در مقابل هم قرار دارند. معرکهگیری نقطه مقابل بزرگترین و مهمترین هدف کنگره ۶۰ است.
هدف اصلی کنگره آموزش و دانایی است. تا زمانی که ما به دانایی در مورد موضوعی نرسیم آن را نمیتوانیم کاربردی کنیم. کنگره ۶۰ میخواهد با آموزش جهانبینی، کتابها و سیدیها ما را به دانایی مؤثر برساند تا از عهده خود و موارد مربوط به زندگی برآییم. ما هر جلسه در دعاهای کنگره میگوییم، ما در پی هم روان شدهایم تا بدانیم آنچه را که نمیدانیم و این دانایی نیاز به یکسری ابزار دارد.
البته در مقابل نیروهای ضد ارزشی هم ابزاری برای مقابله دارد و یکی از مهمترین ابزار آن معرکهگیری است. به قول آقای مهندس ما آمدیم که آدرس خودمان را بگیریم و این جمله خیلی زیباست، ما آمدهایم تا خود، احساس خود را بشناسیم و دوربین خود را روی خود بگیریم، چه در سفر اول، چه در سفر دوم باید حواسمان به خودمان باشد. زمانهای قدیم هم که معرکهگیری مینمودند با وسایل گوناگون و حیواناتی مثل مار و غیره که هدفشان سرگرم کردن بود. نیروهایی منفی هم از این ابزار استفاده میکنند که افراد را سرگرم کنند و با این کار ما را از هدف اصلی که آموزش است و پیدا کردن ایرادهای خود میباشد کاملاً دور میکند.
دلیل اینکه ما به کنگره آمدهایم این است که آموزش بگیریم چگونه در صلح زندگی کنیم، ما در قبل هم زندگی مینمودیم ولی در صلح و آرامش نبود و دائماً در جنگودعوا بودیم. این صلح و آرامش زمانی شکل میگیرد که دانایی ما بالا رود، در سفر اول همه میگویند باید سی دی بنویسم ولی من به دلیل تنبلی و نقص خود در پشت معرکهگیری پنهان میشوم و شروع به یار جمعکردن و صحبت در مورد لژیونها دیگر میکنم که لژیونهای دیگر سیدی نمینویسند و البته این از روی ناآگاهی است، اين به دلیل مخفی کردن نقص خود میباشد. زمان معرکهگیری دوربین از روی خود برداشته میشود و به افراد داخل دوربین نگاه میکنید و این مورد باعث پرت شدن حواسم از خودم میشود.
در معرکهگیری مثلث جهالت کامل میشود که این مثلث منیت، ترس و ناامیدی است؛ یعنی من منیت دارم و با منیت نمیتوانم آموزش و یا هر قضیه دیگری را بپذیرم و بعد ترس باعث میشود که به خودم میگویم اگر اين قضيه را بپذیری این مسئولیت را از تو میگیرند و با نق زدن از مسئله اصلی دور میشوم و به ناامیدی کشیده میشوم. چون از جاده خارج میشوم و دائم دنبال مسائل منفی هستم و به خودم میگویم من نمیتوانم اینجا درمان یا رها شوم پس معرکهگیری مثلث جهالت را کامل میکند. وقتی از مسیر اصلی دور شده و به معرکهگیری وارد میشویم دنبال افرادی که هم حس است میگردیم.
راهنمای خوبم علی آقا در سفر اولم میگفتند آب میگردد و چاله را پیدا میکند. همه افراد در درون خود ناخالصی دارند پس من باید ناخالصی خود را ببینم و درراه آن قدم برداشته و آن را تزکیه و خالص کنم. معرکهگیری خودآگاه و ناخودآگاه است بعضی مواقع من راهنما ناخودآگاه وارد معرکهگیری میشوم پس من باید حواسم باشد که در کجا وارد معرکهگیری میشوم و این خیلی مهم است.
گاهی اوقات اصلاً نیاز نیست من چند نفر را جمع کنم و معرکه بگیرم، همینکه در مورد یک موضوع شروع به بحث کنم و از سیستم و اصل موضوع خارج شوم خود معرکهگیری است. معرکهگیری هم درونی است و هم بیرونی یعنی خودم میتوانم در ذهن خود یک نفر را مورد قضاوت قرار داده و در مورد آن معرکهگیری کنم بدون آگاهی کامل، بچهها سعی کنیم اثرگذار باشیم تا اثرپذیر، اگر من اثرگذار باشم قطعاً خیلی میتوانم به این دستور جلسه کمک کنم و کلاً بساط معرکهگیری را جمع کنیم.
و در ادامه رهایی مسافر روحالله از لژیون سوم
و مسافر علی از لژیون چهارم
عکاس : مسافر کاوه لژیون دهم
نگارش متن : مسافر محمد لژیون دهم
ارسال خبر : همسفر قادر لژیون ششم
مرزبان خبری : مسافر رامین
- تعداد بازدید از این مطلب :
261