رابطه یادگیری و معرکهگیری:
معرکهگیری،نقطه مقابل یادگیری و آموزش است؛ انسان همواره از ابتدای تولد درحال یادگیری و تجربهاندوزی است؛ زمانیکه نوزاد برای اولینبار دستها و پاهای خود را میبیند به یکباره میترسد و بعد از مدتی تازه میفهمد که اندامهای خودش هستند و به آرامی یاد میگیرد که چگونه از آنها در راستای رشد و تکامل خودش استفاده کند.
در کنگره۶۰ فردی به رهایی و درمان میرسد که ابتدا خواسته داشته و سپس در راستای آن از آموزشهای کنگره بهره بگیرد(یادگیری) وگرنه افراد مصرفکننده قبل از ورود به کنگره بارها و بارها هم خواسته ترک را داشتند و هم بسیاری از روشها را تجربه کرده بودند و هربار هم شکست خوردهاند، چون از آموزش لازم برخوردار نبودهاند.در نتیجه یادگیری یعنی قادر باشیم مثلث دانایی (تفکر،تجربه و آموزش)را به تعادل برسانیم.
نقطه مقابل یادگیری،معرکهگیری است که ریشه در جهل و ناآگاهی انسان دارد.بد نیست تجربه شخصی خودم را در مورد معرکهگیری بیان نمایم:چندین سال پیش که برای اولین بار به کنگره آمدم،پس از چند ماه که مقداری حالم بهتر شده بود و به قول معروف آب زیر پوستم افتاده بود،بر اثر نادانی از درون شروع به مجادله و درگیری با راهنمایم که از قضا ایجنت هم بود کردم.
با خودم میگفتم چرا ایشان دیرتر از سایر راهنماها به لژیون میآید؟ در حالیکه نه تنها به من ربطی نداشت بلکه اصلا فکر نمیکردم که ایشان به خاطر مسئولیت ایجنتی باید بیشتر در مرزبانی حضور داشته باشد و به جز لژیون کاراهای واجب دیگری هم دارد.
مورد بعد در مسابقات جام عقاب طلایی در پارک یکسره بخاطر اینکه فلان تیم از مرزبانها تشکیل شده است میخواهند حق مارا ضایع کنند و بخاطر مثلا یک امتیاز در والیبال با همه مسئولین پارک دعوا میکردم که مجموع این معرکهگیریها نه تنها مرا از آموزشپذیری دور کرد بلکه باعث شد که بخاطر منیت و خودخواهی خودم را عقلکل دانسته و در نتیجه از کنگره فاصله گرفته و نتوانستم سفر اول را تمام کنم و دوباره روی به مصرف موادمخدر بیاورم. در آخرهمه ما طبق سخنان استاد امین باید بدانیم که یادگیری تبلور انسانیت و معرکهگیری تبلور سقوط است.
نگارش: مسافر حمید رضا لژیون یازدهم
تنظیم: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
273