جلسه دوم از دوره چهارم کارگاههای آموزش مجازی همسفران نمایندگی یوسفآباد با استادی مرزبان همسفر مریم با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» روز شنبه 26 آبانماه ۱۴۰۳ برگزار شد.
سخنان استاد:
دستور جلسه یادگیری و معرکهگیری، یکی از دستور جلسات پربار و قابل تأمل است. در گذشته شخص یا اشخاصی بودند که برای سرگرم کردن مردم بساطی را پهن میکردند و نمایش و معرکهای را به راه میانداختند و افرادی هم که هدف مشخصی نداشتند و صرفاً برای سرگرمی آمده بودند، دور شخص معرکهگیر جمع میشدند و ناظر نمایش میشدند که هیچ بار آموزشی در این قضیه نبود و هر روز هم این کار بصورت تکراری انجام میگرفت. در آخر هم پولی به عنوان رضایت از نمایش به شخص داده میشد.
مسئله معرکهگیری را ما میتوانیم در تمامی سطوح زندگی مانند محل کار، جامعه، و غیره به وضوح مشاهده کنیم. کنگره نیز از این قضیه مستثنی نیست؛ چنانچه مسافر یا همسفر به آن آگاهی، معرفت و شناخت لازم نرسیده باشند، درگیر حاشیه و معرکهگیری شده و به مرور زمان از آموزشها و صراط مستقیم دور خواهند شد.
معرکهگیری میتواند دلایل متعدی داشته باشد مثل ترس، ترس از اینکه دیگران مرا مقصر بدانند و یا اینکه نتوانم به خواستههایم برسم. دلیل دیگر میتواند منیت باشد و من قادر نباشم اشتباهاتم را قبول کنم و همیشه دیگران را مسبب مسائل و مشکلاتم بدانم. بنابراین کمکم شروع به نق زدن کرده و درگیر ضدارزشهای دیگر چون حسادت و کینه شوم.
بالا بردن سطح آگاهی، آموزش، تفکر و تجربه که اضلاع مثلث دانایی میباشد، نقش بسیار مهمی در این مورد دارد. مسئله دیگری که میتواند در فاصله گرفتن از این موضوع به ما کمک کند، خدمت کردن است. به این معنی که من آموزشهای درست را دریافت نمودم و اکنون باید آن را اجرایی نمایم و زمان و انرژی خود را به جای اینکه صرف حاشیهسازی و گرفتن معرکه نمایم، صرف خود و آموزش گرفتن و انجام خدمت کنم. اما چنانچه فقط تماشاچی خدمت دیگران باشم ناخودآگاه از هدف اصلی خودم که همان خدمت و آموزش میباشد، فاصله خواهم گرفت و به مرور زمان از سیستم خارج خواهم شد. مسائلی چون معرکهگیری و یا سایر ضدارزشها همه ناشی از جهل و ناآگاهی من میباشد.
قبل از ورودم به کنگره به علت عدم شناخت در این زمینه، اگر با مشکل و مسئلهای روبرو میشدم شروع به معرکهگیری میکردم و مقصر اصلی تمام وقایع را، مسافرم میدانستم. چرا که او یک مصرفکننده بود و از دیدگاه من، درک و تشخیص درستی از مسائل نداشت. بنابراین او را عامل اصلی تمامی مشکلات میدانستم، بدون آنکه لحظهای تفکر کنم که شاید من هم در این مشکل نقش داشته باشم. در کل این امر باعث گردیده بود آسیبهای زیادی ببینم و بهمریختگی زیادی در درونم بوجود بیاید. دائماً قیاس و قضاوت میکردم و نق میزدم و متأسفانه همیشه عامل را در بیرون از خودم میدیدم. غافل از اینکه عامل اصلی در درون خودم بود که همان جهل و ناآگاهی من بود که وجودم را فرا گرفته بود و تخریبهای زیادی در زندگیام ایجاد کرده بود.
خدا را شاکرم که در مسیر کنگره قرار گرفتم و با آموزشهای ناب آن توانستم بسیاری از گرههای درونی خودم از جمله معرکه گیری و نق زدن را باز کنم و به یک آرامش نسبی برسم . امیدوارم بتوانم در این مسیر همچنان گام بردارم و آن کنم که فرمان است.
نویسنده: همسفر مریم (لژیون مرزبانی)
ویراستاری و ارسال: همسفر نرگس نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یوسفآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
123