جلسه دوازدهم از دوره پنجاه و هفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی سمنان با استادی راهنمای محترم مسافر محمدرضا، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه «سیستم ایکس» در 24 آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر. شاکر خداوند هستم که اجازه این را به من دادهاند تا یکبار دیگر در این جایگاه باشم و خدمت کنم، هرلحظهای که در کنگره میگذرانم شاکر خداوند هستم، شاید این لحظات قبل از کنگره و آموزشها در بیغولهها، خرابهها و زیر پلها بود. خدا را شاکرم از اینکه نعمتی به نام آقای مهندس را در اختیار ما قرار داده است، دستور جلساتی که هرکدام از آن نیست در جهان است و میتواند دنیای مارا متحول کند.
در مورد سیستم ایکس همه ما میدانیم که مجموعهای از ناقلهای عصبی، نوروتراسمیتر ها، مدیاتور ها و سیستمهایی که درون انسان است و وظیفه همه شادیها و غمها و برطرف کردن مشکلات را دارد. این سیستمی که خداوند بهعنوان نعمت در اختیار من قرار داده است و باعث میشود تمام زندگیام روی روال باشد و در صورت درست کار کردن آن در بهشت زندگی میکنم، آنچه که خداوند بهعنوان نعمت در اختیار ما قرار داده است زندگی در لحظه میباشد. در لحظهای که دارم زندگی میکنم اگر حالم خوب باشد گویی در بهشت سپری میکنم، اگر یک آدم خمار که همه ما تجربه آن را داشتهایم را به بهترین مکان ببرند هیچ حسی به آن مکان و تفریحات ندارد، انسانها هم همینطور هستند.
اگر سیستم ایکس بهدرستی عمل نکند هیچ درکی از لذائذ اطرافشان ندارند فرقی هم نمیکند مسافر باشد یا همسفر. یکی از اساتید جلسه قبل یک مثال زیبایی در این مورد زدند: کسی که به سقوط آزاد میرود، سیستم ایکس را درک میکند خماری را که تجربه کند متوجه عملکرد سیستم ایکس میشود ولی آنچه که باعث خرابی سیستم ایکس ما میشود چه میتواند باشد؟ مشخصاً اولین گزینه مواد مخدر میباشد ولی مهمتر از آنکه کنگره نیز به آن پرداخته است سیگار است. افرادی که سفر DST میکنند و سفر سیگار را انجام نمیدهند حالشان خوب نمیشود و برای میزان OT مصرفی خود شریک آوردهاند. کسی که حین سفرش سیگار مصرف میکند بیشترین میزان داروی مصرفیاش را با سیگار شریک میشود و سیستم ایکس اش بازسازی نمیشود، یکی دیگر از عواملی که آنتی ایکس محسوب میشود ضد ارزش است، مثال اش هم این است که باارزشترین مخلوق خداوند در عالم، انسان است.
آنچه بر ضد من است و تخریب میکند مشروب، دروغ، اضافهوزن، غیبت و... میباشد اینها باعث میشوند در طول زندگی در بهشت خودم نباشم. هرکس که پا به این جهان نهاد دارای مشکلاتی است و آمده که آنها را برطرف کند. خداراشکر میکنم بهواسطه مصرف مواد مخدر با مکانی به نام کنگره 60 سمنان آشنا شدم و میتوانم مشکلاتم را حل نمایم. هرکدام از ضد ارزشهایی که نام برده شد اگر در شما وجود داشته باشد باعث میشود که در لحظه حضور نداشته باشید و در اختیار نیروهای منفی باشید، زمانی که ورزش میکنید باعث میشود حال خوبی داشته باشید زمانی که تمام توصیههای گفتهشده توسط راهنما مانند سروقت آمدن به شعبه، خدمت کردن، اعلام سفر و مشارکت انجام دهید حالتان در آن لحظه خوب است و مطمئن باشید سیستم ایکستان روبهراه شده است. یکی دیگر از چیزهایی که کمتر به آنها پرداختهشده است مدیاتور ها هستند که وظیفه ارتباط بین اعضا و جوارح بدن رادارند زمانی که یک مصرفکننده قطع مصرف ناگهانی میشود این ارتباط از بین میروند و این را میتوان از کسانی پرسید که سقوط آزادهای متعدد داشتهاند و اختیارات درونیشان را ازدستدادهاند. به نظر من این دستور جلسه مهم است باید بیشتر به آن پرداخته شود.
امروز جشن اولین سال رهایی مسافر قاسم است، من این روز را به جناب مهندس و خانواده محترمشان و به خودش، همسفرانش، راهنمای سیگارش تبریک عرض میکنم. وقتی میگویند رهجو با حال خراب وارد کنگره میشود شعار نیست و من این مسئله را در قاسم بهوضوح دیدم. اوایل ماه محرم بود که با یک پیرهن سیاه و با یک خشم درونی زیاد وارد کنگره شد، در طول سفرش مشکلات زیادی داشت که با نوشتن سی دی و گوشبهفرمان بودن حل شد. یکی از شاخصههای مهم او قاطع بودن در سفر و مرتب گوش دادن و نوشتن سی دی بود که در سفر دوم باوجود شکستگی دست نوشتارش بازهم با دست دیگرش سی دی هارا مینوشت تا لحظه آخر و هرموقعی برای خدمت کردن داشت. دوباره به او تبریک میگویم و امیدوارم امسال خبرهای خوبی از قبولی آزمون او و همسفرانش را بدونم. از اینکه به صحبتهایم توجه کردید سپاس گذارم.
آرزوی مسافر: از خداوند میخواهم آنقدر در مسیر انسانیت حرکت کنم تا عملکرد من پیامی باشد برای آنهایی که دربند اعتیاد گرفتار هستند.
خلاصه سخنان مسافر: از خداوند سپاس گذارم که لیاقت داد تا امروز در این جمع حضورداشته باشم و توانستم یک سال رهایی خودم را ببینم که باورش برای من سخت بود. از جناب آقای مهندس دژاکام که فرشته نجات من بودند و باعث شدند که از بند تاریکی، رهایی پیدا کنم و همسفرانم را در کنار خودم ببینم. سپاس گذارم و متشکرم از راهنمای عزیزم که یکی از بزرگترین الگوهای من در زندگی بودند، ممنونم و امیدوارم وجودشان سلامت و نفسشان گرم باشد. از همسفران راهنمایم که در کنار ایشان و دلگرمی ایشان برای کمک به رهجویان بودند متشکرم و از تمامی خدمت گذاران کنگره 60 تشکر میکنم. از راهنمای همسفرم تشکر میکنم که باعث شد امروز همسفرم بال پرواز من باشد، از همسفرانم تشکر میکنم که با صبر و صبوری حال خرابیهای من را با عشق پذیرا بودند. از دخترم و پسرم که نور امید زندگی من بودند بسیار ممنونم، از راهنمای سیگارم تشکر میکنم که بادانش و آگاهی خودش باعث شد پسرم امروز در کنار من باشد، شاید باورتان نشود ولی این روزها هیچ خبری از کشمکش و درگیری در منزل ما نیست. امروز با حضور در کنگره 60 و سی دی گوش کردن مشکلات ما به حداقل رسیده است. کنگره 60 خیلی از نداشته هایم و ارزشهای ازدسترفتهام بهعنوان یک انسان را به من بازگردانده است و از این بابت از خدای خودم سپاس گذارم.
خلاصه سخنان راهنمای همسفر: از بنیان کنگره 60 برای چنین مکانی سپاسگزاری میکنم از تمامی خدمتگذاران گروه همسفران تشکر دارم. اولین سال رهایی مسافر قاسم را به راهنمایشان و خودشان و همسفرانش تبریک عرض میکنم. همانطور که تمام عزیزان از خوبیهای این خانوادهدوست داشتنی گفتند من همه صحبت هارا تائید میکنم، همیشه در منزل ما صحبت ایشان بود، محبتی که بین ایشان برقرار است واقعی است، خانم اکرم در همه موارد گوشبهفرمان بودند و در تمام خدمتها حاضر بودند. خداوند را شاکرم که این چهار عزیز به حال خوش رسیدند از خداوند میخواهم که این حال برایشان ادامهدار باشد و الگویی مناسب برای تمامی سفر اولیها باشند.
خلاصه سخنان همسفر: خدا را شاکرم در این جایگاه قرار گرفتم از آقا محمدرضا خیلی ممنونم و تبریکی ویژه به ایشان و علی آقا میگویم، شبانهروز این جایگاه را تجسم میکردم. از راهنمای سابقم تشکر میکنم از مرزبانان و ایجنت محترم تشکر میکنم، از دختر و پسرم تشکر میکنم که کمکحال من بودند، این صبوری را از دخترم دارم. مسافرم را دوست داشتم و دارم مردی پرتلاش و زحمت کشی است.
خلاصه سخنان همسفر رضا: از ابتدا خداوند را شاکرم که امروز در این جایگاه در خدمت شما هستم. از مهندس دژاکام تشکر میکنم و امیدوارم که 120 سال عمر با عشق داشته باشند از آقا محمدرضای عزیز تشکر میکنم که باعث شد پدرم امروز به این جایگاه برسد، سوم از راهنمای خودم علی آقا تشکر میکنم، همینطور از راهنمای مادرم تشکر میکنم که باعث آرامش امروز ما شدند. زندگی ما در تاریکی محض بود، پدرم از سن 12 سالگی رنج کشید و بدون پشتیبان امور زندگیاش را با مشقت زیاد سپری کرد و در اثر مواد مخدر در تاریکی فرو رفت. خداوند را شاکرم که چنین پدر و مادری به من عطا کرده که با سختگیریهایشان باعث شدند که من در این جایگاه باشم، از خواهر عزیزم تشکر ویژهای دارم که در زندگی ما یک برکت است. بابت تمام اینها خدا را شکر میکنم.
نگارش متن: مسافر میلاد لژیون چهارم
ارسال مطلب و عکاس : همسفر قادر لژیون ششم
مرزبان خبری : مسافر رامین
- تعداد بازدید از این مطلب :
424