میخواهم برای شما عزیزان از روزی که وارد کنگره شدم بنویسم؛ آن روز یک غم بزرگ روی دلم سنگینی میکرد، غمی که با تمام وجودم حس میکردم و چارهای برای درمان آن نداشتم. قدیم در یک NGO دیگر برای رهایی از مواد مخدر وقت گذرانده بودم و ناامیدانه پا به کنگره گذاشتم. خوب به خاطر دارم که از همان لحظه اول با روی خوش مرزبانان، همسفران و مسافران روبرو شدم، جلسه اول روز شنبه بود که توانستم با خواست مسافرم به کنگره پا بگذارم و خدا را شکر که لایق نشستن بر روی این صندلیهای با ارزش بودم و هستم.
بعد از گذراندن سه جلسه با راهنما تازهواردین، لژیون انتخاب کردم و وارد لژیون۱۰ شدم که با راهنمایی راهنما همسفر الهه توانستم از صددرصد وجود خودم به چند درصد آن پی ببرم و مهمترین آن شناخت سیستمX بود؛ هنگامی که ما با ورود به ضد ارزشیها و تاریکیها به سیستمX خود صدمه میزنیم و من این موضوع را اصلاً نمیدانستم که چگونه به خود و وجود با ارزشم که نعمتی است از خدای بزرگ ضربه میزدم. در کنگره آموختم زمانی که به سیستمX خود به مرور ضربه وارد میکنم و باعث تخریب آن میشوم باید برای بازسازی و ترمیم آن زمان صرف کنم و راه صد ساله را یک شبه نمیتوان طی کرد. خدا را شکر که میتوانم آموزش بگیرم و در مسیر ارزشها هرچند کوچک قدم بردارم.
نویسنده: همسفر و مسافر نیکوتین زهرا (لژیون ویلیام)
ویرایش: همسفر سوفیا رهجو راهنما همسفر ثریا (لژیون چهاردهم)
ویراستار و ارسال: همسفر مرضیه رهجو راهنما همسفر طاهره (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
108